یکم زوده ولی شاید از اول اسفند نباشم

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز

چهارشنبه آخر سال ( چهار شنبه سوري ) يکي از آيينهاي نوروزي امروز - که بايستي آميزه اي از چند رسم متفاوت باشد - " مراسم چهارشنبه سوري " است که در برخي از شهرها آن را چهارشنبه آخر سال گويند. دربارهً چهارشنبه سوري، کتاب ها و سندهاي تاريخي، مطلبي يا اشاره اي نمي يابيم و تنها در اين قرن اخير، يا دقيق تر، در اين نيم قرن اخير است که مقاله ها و پژوهشهاي متعددي در اين باره منتشر شده و يا در نوشته هاي مربوط به نوروز به چهارشنبه سوري نيز پرداخته اند.
برگزاري چهارشنبه سوري، که در همهً شهرها و روستاهاي ايران سراغ داريم، بدين صورت است که شب آخرين چهارشنبهً سال ( يعني نزديک غروب آفتاب روز سه شنبه )، بيرون از خانه، جلو در، در فضايي مناسب، آتشي مي افروزند، و اهل خانه، زن و مرد و کودک از روي آتش مي پرند و با گفتن : " زردي من از تو، سرخي تو از من "، بيماري ها و ناراحتي ها و نگراني هاي سال کهنه را به آتش مي سپارند، تا سال نو را با آسودگي و شادي آغاز کنند. تا زماني که از ظرف هاي سفالين چون، کاسه و بشقاب و کوزه، در خانه استفاده مي شد، پس از خانه تکاني، کوزهً کهنه اي از پشت بام خانه به کوچه مي انداختند؛ کوزه اي که در آن آب و چند سکه ريخته بودند. اسفند دود کردن و آجيل خودرن، فال گرفتن، " فال گوش " ( در کوي و گذر به حرف عابران گوش دادن و از مضمون آن ها براي نيت خود تفاًول زدن. ) و " قاشق زني " ( معمولا زنان روي خود را مي پوشانند و با قاشق، يا کليد به خانه ها در مي زنند، صاحب خانه شيريني، ميوه و يا پول در ظرف آنها مي گذارد. ) نيز از باورها و رسم هايي است که به ويژه در بين نوجوانان، هنوز به کلي فراموش نشده است؛ و اين رسم ها و باورها در شهرهاي مختلف با يکديگر متفاوت اند.
بي گمان چهارشنبه سوري از رسم هاي کهن پيش از اسلام نيست. در آن زمان هر يک از روزهاي ماه را نامي بود، نه روزهاي هفته را. استاد پورداود در اين باره مي نويسد : آتش افروزي ايرانيان در پيشاني نوروز از آيين هاي ديرين است ( ... ) شک نيست که افتادن اين آتش افروزي به شب آخرين چهارشنبهً سال، پس از اسلام رسم شده است. چه ايرانيان شنبه و آدينه نداشتند ( ... ) روز چهارشنبه يا يوم الاربعاء نزد عرب ها روز شوم و نحسي است. جاحظ در المحاسن و الاضداد آورده : والاربعاء يوم ضنک و نحس. اين است که ايرانيان آيين آتش افروزي پايان سال خود را به شب آخرين چهارشنبه انداختند تا پيش آمدهاي سال نو از آسيب روز پليدي چون چهارشنبه بر کنار ماند.
در باورهاي عاميانه، چهارشنبه روزي نامبارک است. سفر نبايستي کردن شب چهارشنبه، به احوال پرسي مريض نبايستي رفت. و منوچهري گويد:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور به ساتکين مي خور تا به عافيت گذرد
آتش افروختن شب چهارشنبهً آخر سال، يا چهارشنبه آخر صفر را، برخي به قيام مختار نسبت مي دهند : مختار سردار معروف عرب وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي شهيدان کربلا قيام کرد، براي اين که موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر کفار بتازد، دستور داد شيعيان بر بام خانه خود آتش روشن کنند و اين شب مصادف با شب چهارشنبه آخر سال بود. و از آن به بعد مرسوم شد.
در برخي از شهرهاي آذربايجان چون اروميه، اردبيل و زنجان، همه چهارشنبه هاي ماه اسفند هر يک نقش و نام معيني دارند، که از جمله در منطقهً زنجان بدين شرح است: نخستين چهارشنبه را موله گويند و به شستن و تميز کردن فرش هاي خانه اختصاص دارد. دومين چهارشنبه را سوله گويند، در اين روز به خريد وسيله ها و نيازمنديهاي عيد مي روند. سومين چهارشنبه را گوله گويند و به خيس کردن و کاشتن گندم و عدس و غيره براي سبزه هاي نوروزي اختصاص دارد. چهارمين و آخرين چهارشنبه سال ( چهارشنبه سوري ) را کوله گويند؛ ( کوله در ترکي به معني کهنه و فرسوده است). در برخي از شهرهاي ايران، از جمله ايلام (نوروز آباد)، تويسرکان، کاشان، زاهدان (قصبه مود) و ... مراسم چهارشنبه سوري را آخرين چهارشنبه ماه صفر برگزار مي کنند. و آخرين آتش نيز از رسم ها است. بنابر نوشته تذکره صفويه کرمان نيز، چهارشنبه سوري در ماه صفر بوده است.
در اصفهان چهارشنبه سوري را " چهار شنبه سرخي " نيز مي گويند. يکي از دليل ها و سندهاي ديگري که نشان مي دهد چهارشنبه سوري از آيين هاي پيش از اسلام نيست، مي تواند اين باشد که مراسم آن در غروب آفتاب روز سه شنبه برگزار مي شود. در گاهشماري قمري آغاز بيست و چهار ساعت يک شبانه روز از غروب آفتاب روز پيش است؛ و چهارشنبه سوري، مانند بسياري از آيين ها، جشن ها و سوگواري هاي مذهبي همچون عيد غدير، نيمه شعبان، رحلت حضرت پيامبر ( ص ) که بر اساس گاهشماري قمري است، در غروب روز پيش برگزار مي شود. نحس بودن چهارشنبه در باورهاي عاميانه باعث شده، که هنوز بعدازظهر سه شنبه ( يعني شب چهارشنبه ) به احوال پرسي بيمار نمي روند، و پنجشنبه را عامه " شب جمعه " مي گويند. در صورتي که آيين هاي کهن مثل نوروز، مهرگان، سده و ... که بر اساس گاهشماري خورشيدي است، آغاز بيست و چهار ساعت روز، از سپيده دم و يا از نيمه شب است. آن چه که چهارشنبه سوري را به جشن ها و آيين هاي کهن ايران پيوند مي زند، مي تواند برگزاري رسم و جشني به نام " سور "، در روز پنجه ( خمسه مسترقه ) باشد که از آن تا سدهً چهارم، دوره سامانيان، آگاهي در دست است : صاحب تاريخ بخارا از برگزاري رسمي که " عادت قديم " و با افروختن آتش در " شب سوري " ( پيش از نوروز ) همراه بوده خبر مي دهد : ... آنگاه امير سديد ( منصور بن نوح ) به سراي نشست، هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوري، چنان که عادت قديم است، آتشي عظيم افروختند و پاره اي آتش بجست و سقف سراي در گرفت و ديگر باره جمله سراي بسوخت و ...
امروز، با رسميت يافتن تقويم مصوب 1304، ديگر از جشن هاي پنجه ( که در خوارزم، آغاز سال، و در پارس پايان سال بود ) کمتر نشاني ميتوان يافت. چهار شنبه سوري پايان ماه صفر نيز - تا آن جا که آگاهي در دست است - فراموش شده، و تنها با برگزاري مراسم چهار شنبه آخر سال يا چهارشنبه سوري، که در بر دارندهً رسم هايي از فرهنگ عامه است، مردم به پيشواز نوروز مي روند. اين يادآوري لازم است که با وجود تکنولوژي هاي جديد خانه سازي، ايجاد مجموعه هاي مسکوني، آپارتمان نشيني، در دسترس نبودن " بوته و هيمه " ( به علت استفاده از گاز و برق به عنوان وسيلهً حرارتي )، در اختيار نداشتن کوزه و پشت بام و فضاي مناسب جلوي در خانه، و دگرگوني هاي ديگر فرهنگي، مراسم چهارشنبه سوري هنوز چهرهً نمادين خود را - با دشواري، به ويژه در شهرها و محله هاي سنتي - نگه داشته است.
 

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
کردستان

کردستان

چهارشنبه سوري در كردستان

احمد فريقي

كوههاي پر صلابت و كوه راههاي صعب العبور ، طي قرون و اعصار ، مانند حصاري طبيعي غرب ايران ، به ويژه منطقه كردستان را از تهاجم و تجاوز بيگانگان حفظ كرده است. نفوذ به اين خطه كوهستاني كه مرمدش چون عقاب دست نيافتي بودند و جنگاوري آئين آنها بود ، براي فاتحان بسياري كه به ايران آمدند و طوايف و اقوامي كه در پهناي ايارن ميزيستند ، بهاي گزافي مي طلبيد، بهائي آنقدر گران كه ثمره فتح در برابر آن كم رونق بود.
از اينرو در بعضي از مناطق اين قلمرو كوهستاني مانند، منطقه « اورامانات » و بخش « حجچ» حتي ردپائي از بيگانگان به چشم نمي خورد. كردستان بعلت دستنخوردگي و بكر ماندن نسبي، چه از لحاظ زبان و چه از جهت سنن و آداب ، بازتاب صادقي از ايران كهن – و يا لااقل گوشه‌هائي از ايران باستان است. در شئون فرهنگي اين منطقه بخصوص در قرار و قصبات دور و دورتر تا ميزان قابل ملاحظه‌اي اختلاط چندان صورت نگرفته است و قدر مسلم ميزان دست نخوردگي آداب و رسوم قومي در مناطق مختلف يك حوزة جغرافيايي با سهولت تحقيق و اخذ نتايج بهتر در امر بررسيهاي همه جانبه تاريخي ارتباط مستقيم دارد.
توضيح قبل از مطلب

اصل زبان كردي مناطق كرد نشين ( كه لهجه‌هاي زيادي بمرور زمان از آن مشتق شده است) با شواهد و قرائني كه از لحاظ ريشه لغات ميتوان مورد اشاره قرار داد، ميرساند كه قسمت اعظم اين زبان، زبان اصلي قمستي از اقوام آريائي متوطن در غرب ايران بوده است. در مقابلة اكثر واژه‌هاي كردي با لغات مستعمل در مكتوبات دوره‌هاي مختلف( قبل و بعد از اسلام) ميتوان دريافت: كه زبان فارسي گذشته همين زبان كردي فعلي در مناطق اورامانات بوده است.
اما در حال حاضر مانند اكثر زبانها، اين زبان نيز دستخوش اختلاط قرار گرفته و بخصوص در سنندج كه مركز استان كردستان است، زبان مكاتبه فارسي و زبان مكالمه يكي از لهجه‌هاي كردي است كه با حفظ قواعد دستوري مربوطه با لغات زيادي از زبان هاي فارسي امروزي، عربي، تركي، مغولي و حتي فرانسه و انگليسي و روسي آميخته است و من حيث المجموع لهجة خاصي را در كردي بوجود آورده كه مورد تكلم عمومي اين شهريستان است. مضافاً بايد ياد آور شوم كه : لغات بيگانه مور داشاره در زبان كردي طي ساليان دراز با حفظ اصول دستوري خاص خود و خصوصيات لهجه اي و لحن اداي كلمات و حتي زبان ادب كردي در نظم و نثر طوري آميختگي و هماهنگي حاصل نموده است كه در حال حاضر يك زبان مستقل و با اقلا يك لهجه خاص را تشكيل داده استكه در حدود بيش از دويست سال هزار نفر با آن تكلم ميكنند.
چووار به معني چهار

شمه به معني شنبه

اكوله به معني كوتاه ، بي دنباله ، دم بريده ، ابتر و بي دم است.

ابته بايد توجه داشت كه در فارسي نيز كل به معناي مذكور بكار ميرودو در عربي نيز ابتر معادل آن است. مثلا ميگويند مرغ كل يعني مر بي دم يا كل و كوتاه كه مترادف ميباشند چهارشنبه آخر سال را در كردستان چهارشنبه بي دنباله ( چوارشمه كله) ميگويند، زيرا در آن سال آخرين چهارشنبه سوري است كه چهارشنبه دومي را بدنبال ندارد.
درسنندج بر خلاف اكثر شهرستان هاي ايران در شب چهارشنبه سوري ( چوارشمه كله) آتش افروزي نمي كنند. آتش افروزي و آتش بازي و از روي آتش پريدن و ترقه در كردن و… ساير كارهائي كه در تمام شهرستانها در شب چهارشنبه سوري اجرا ميشود، در سنندج انجام نمي گيرد، اين آئين در سنندج باشكوه بيشتري در شب عيد نوروز اجرا مي گردد كه آن خود نيز مستلزم شرح جداگانه‌اي است.
چهارشنبه سوري( چوارشمه كله) سنندج از ظهر روز سه شنبه تا بعد از ظهر چهارشنبه به اين صورت اجرا ميشود:
به دباغخانه رفتن

از ظهر روز سه‌شنبه آخر سال جنب و جوشي كه مقدمه اجراي مراسم است در ميان زنان، دختران، اطفال و گاهي نيز تعدادي از مردهاي جوان و ميان سال بچشم ميخورد. شيوه تدارك براي اجراي مراسم آنقدر گويا است كه اگر كسي از تقويم روز هم بي اطلاع باشد، از قرائن مي فهمد كه شب چهارشنبه سوري است.
در حدود ساعت3 – 2 بعد از ظهر از محله‌هاي شهر دسته دسته زنان و دختران و بچه‌ها كه همه لباس‌هاي تازه و پر زرق و برق پوشيده و در حد متداول آرايش يا بهتر گفته شود سرخ آب سفيد‌آبي كرده‌اند راهي دباغخانه ( بان دواخانه ) ميشوند.دباغخانه در پائين شهر در محلي كه يك نهر از كنار آن مي گذدر ، واقع است ( همانطور كه از مفهومش پيداست دباغخانه كارگاهي است كه چرم خام گوسفندان و حيوانات را در آنجا دباغي مي كند. از قديم مرسوم بوده است كه اين قبيل كارگاهها از جهت حفظ بهداشت عمومي در خارج از شهر باشد تا فاضل آب حاصل از كار دباغي در منطقه مسكوني جاري نشود).
هر كدام از زنان و دختران دم بخت يك تخم مرغ و يك شيشه خالي يا ظرف سفالي خاي همراه ميبرند و در منطقه وسيعي كه اطراف آن را باغات (گرياشان) در بر گرفته و نهر بزرگي از وسط آن مي گذرد پراكنده شده و بعد هر كسي سعي دارد خود را به مجراي خروجي فاضل آب دباغخانه ( البته فرض از فاضل آب: همان آب است كه از حوضچه‌هاي مخصوص دباغي چرم خارج ميشود) برساند كه در نتيجه سر و صدا و بيا و برو و قيل و قال برپا ميشود. وقتي اين سرو صدا و ازدحام با انواع چادرهاي گل گلي در مي آميزد ، از دور منظره بسيار جالبي را به وجود مي آورد.
هر يك از دختران بمحض رسيدن به محل مورد نظر و دسترسي به آب خروجي دباغخانه تخم مرغي را كه همراه آورده، سرشكن ميكندو پس از ريختن سفيده و خوردن زردة خام آن ، با همان پوسته تخم مرغ كه در حال بصورت يك فنجان كوچك قابل استفاده است، دو سه بار ( در حالي كه زير لب هر كس به فراخور آمالش نيت ميكند) از آب مورد نظر بر ميدارد به سر و صورت و موها و لباس‌هايش مي پاشد. پس از آن شيشة خالي را كه همراه آورده از همان آب دباغخانه پر و محل را براي ديگران كه قيل و قالشان به هوا بلند است خالي مي كنند.
تا اينجا كار دباغخانه اين يكنفر يا چند نفر كه با هم هستند خاتمه پيدا كرده ولي هنوز مراسم ادامه دارد.
دخترها در هياهوي شادمانه‌اي بقول خودشان: « خوش و بش» كه معادل اصطلاحي فارسي آن { گل بگو گل بشنو ميشود( خوش بمعناي اصلي و بش مهمل آن است)} ميكنند.
اگر كسي به صحبتهايشان گوش بدهد اين كلمات را خواهد شنيد: « خواهر بلا دور ، از نحوست بدور، بخت باز، دلت شاد، از چشم بد و جادوي بدان در امان، چشم حسود كور»‌و اين زمزمه‌ها بصورت نجواي گنگ و پر طنيني در فضا به موج ميافتد. هر چند نفر كه با هم آمده‌اند جمع ميشوند و دسته دسته بدون قاعده و بطور عادي راهي خانه‌هايشان ميشوند. بر خلاف عرف مسلم در اين روز هيچكس به دوستانش تعارف نمي كند كه بمنزل او برود. چون همگي در جريان اند كه در اين روز نبايد كسي نحوست چهارشنبه آخر سال را با خود به خانه ديگري ببرد.
هر كس پس از رسيدن بمنزل فوراً آب دباغخانه را كه در بطري همراه آورده است ، در حاشيه اطاقها و كنار فرش و اثاثه منزل و مخصوصاً پاشنه درها مي پاشد و نيت مي كند كه : تمام بلايا و نحوست اعم از فقر و مرض و پريشاني و بدشانسي و … از خانه و كاشانه ما دور شود.
در اينجا رسم دباغخانه رفتن خاتمه پذيرفته است.
دود كردن اسپند

تقريبا آقتاب دارد غروب ميكند و هنگام دود كردن اسپند است. مقداري اسپند ( بادانه وپوسته غلاف آن ) روي آتش ميريزند و ضمن اينكه تمام افراد خانواده خود را روي دود آن ميگيرند، سعي مي كنند دود در تمام اطاقها و گوشه كنار خانه فوذ كند و با دود و دم ساپند نيت خود را همانا كور شدن چشم حسود و كوتاه شدن دست جن و شياطين اززندگي شان و دور شدن بلا از جسم و جان خود و عزيزان با صداي بلند ادا كرده و با خواندن الحمد و قل هو الله در ميان دود فوت ميكنند و تا آخرين دمي كه دود هست، دست و صورت و دامن خود را روي آن مي گيرند.
زاج سوزي

اين رسم عموميت ندارد. اما اگر در طول بعد از ظهر سه‌شنبه تا آخر وقت چهارشنبه ، بر حسب اتفاق براي بزرگسال و يا كودكي حادثه و يا سانحه غير منتظره‌اي پيش آيد و ي شئي قيميتي بشكند و ضرر و زياني به بار آيد معتقدند كه نحوست چهارشنبه سوري سبب آن بوده است.
بسياري از مردها انگيزه اين بليه ناگهاني را چشم زخم ميدانند. در اينجا بنابر سابقه ذهني و كدورت حاصل از فردي از اطرافيان ، اول نسبت به او ظنين ميشوندو ر درجه دوم به فرد ناشناخته‌اي گمان چشم زخم ميرود.
پس : يك تكه (چند گرمي) زاج سفيد را در ميان آتش مي اندازد تا خوب بسوزد. بعد زاج را كه در آتش بعلت تبخير آب تاول زده و بهر حال شكل بخصوصي بخود گرفته ، نگاه ميكنند.
اگر شكل زاج حاصل از سوختن. به صورت تقريب يكي از حيوانات ( چرنده – خزنده- حشرات…) در آمده باشد( كه اين يكي فقط در مورد بچه‌ها بكار ميرود) معتقدند كه بچه از فلان جانور ترسيده يا از ترس آن دچار تصادف شده است و اگر نتوانستند وجه شبهي در ذهن خود درست كنند( كه اين يكي عموميت دارد) مطمئن ميشوند كه اثر چشم زخم است. در هر دو صورت، زاج سوخته و شكل گرفته را زير پاي مصدوم له ميكند تا بدان وسيله سبب را از بين برده و رفع بلا كنند. سپس نوبت به نان و نمك يرسد.
نان و نمك

مقداري نان ( معادل يك لواش) كه مقداري نكم طعام در آن ريخته و مچاله كرده‌اند، بدست يكي از بچه‌ها ميدهند ( معمولا دختران نابالغ را مامور اجراي اين كار ميكنند) در صورت نداشتن دختر، پسر چه و در غير آن يكي از بزرگسالان نان را بدست مي گيرد. به او سفارش اكيد ميكنند كه نان و نمك را در كنار ديوار كوچه بگذارد و بي اينكه دوباره به آن دست بزند و يا روي خود را بطرف آن برگرداند، به خانه برگردد. در اين مورد عقيده دارند كه : هر گرهي در جريان رزق و روزي آنان باشد، بدينوسيله باز و گشايش در كار و در آمدشان حاصل خواهد شد. در ضمن خود بخاطر دارند و به بچه ها نيز توصيه ميكنند كه در تمام 24 ساعت چهارشنبه هوشيار باشند به اين نان و نمك مچاله شده كه در كنار ديوارهاي معابر عمومي گذاشته شده است، دست نزند و گرنه گره در كار روزي ايشان خواهد افتاد.
يادآوري اين نكته ضروري است كه اعتقاد به اين مجموعه رسوم مخصوص طبقه عوام است كه اكثريت نيز با آنهاست. در اعتقاد اين طبقه كلية چهارشنبه‌ها نحس است اما عميقاً بهنحوست چهارشنبه سوري( چوارشمه كله) مومن هستند و حتي الامكان سعي ميكنند كه از «لگد »! چوارشمه كله در امان باشند همچنين عقيده دارند در شب چهارشنبه‌ها و بصوص چهارشنبه سوري حالت مجانين دگرگون و خيم ميبشود و خطرناك كمكشان ميكنند.
بر شالوده اين عقيده ، در تمام چهار شنبه‌ها بطور اعم و در چهارشنبه‌آخر سال بطور اخص هوشيار و محتاطند كه خود و بچه‌ها را از هر نوع تصادف احتمالي، نزاع و كدورت ، قرض گرفتن ، شكسته شدن وسايل، آوردن هر نو شيئي سياه به خانه، مسافرت كردن، مهماني رفتن و مهماني دادن بر حذر دارند. بر عكس حصول ر امر نيكي را ( بجز عقد و عروسي) در شب و روز چهارشنبه مبارك ميدانند. اعتقاد بر اين است كه :
حدوث هر امر نيك يا بد در چاهرشنبه عادي، تا چهار شنبه‌هاي بعد و در چهارشنبه سوري قطعاً تا سال لاينده ، تكرار خواهد شد. در اينجا گمان بر آنست كه عقد و عروسي با اينكه از امور خير است، تكرارش نتيجة عكس ميدهد!
جار و سوزي( گز گه كوتره سوزانن)

هوا تاريك شده و چهارشنبه در جلد شب فرو رفته است. در هر خانه ، يك دسته جاروي كار كرده و كهنه را كه به زبان محلي« گز گه كوتره »‌ميگويند( گز گ يعني جارو- ه آخر گ = علامت تعريف معال (ال) عربي – كوتره يعني = وارفته) مهيا ميكنندو يك سكه پول ( سابق شاهي- دهشاهي و … امروز شايد 10 ريال 20 ريالي ) در داخل ميگذارند و آن را آتش زده از ديوار حياط به بيرون پرتاب ميكنند.
سعي بر آنست كه جاروي آتش گرفته اولا به در و بام و خانه همسايه‌ها نيفتد و ثانياً بعد از انداختن آن مطلقاً پشت سر خود را نگاه نكند، چه در آن صورت تمام بلايا روي سر خودشان خال ميشود.
در اين مورد اعتقاد بر اين است كه آخرين جزء نحوست چهارشنبه سوري و بلايا و مصائب سال كهنه را با جارو جمع و در داخل آن قرار داده و سوزانده و خاكسترش را نيز به باد فنا سپرده‌اند.
به بچه‌ها اكيداً توصيه مي شود كه مبادا از اين سكه‌ها سوخته و سياه شده يا نان و نمك مانده در معابر بردارند و حتي به آنها دست بزنند! عقيده بر آنست كه در صورت انجام چنين عملي، تمام بلايا روي سر آنان خالي ميشود. فقط گدايان و ارباب استحقاق ميتوانند بدون خطر و نحوست چهارشنبه سوري، صبح روز بعد اي سكه‌ها و نان و نمك ها را جمع آوري و مورد استفاده قرار دهند.
سفال شكني

در مورد رسم سفال شكني ( شب چهارشنبه‌ها) و روز چهار شنبه سوري ، الزاماً بايد اين نكته را يادآور شد كه : بر اساس يك اعتقاد ديدرينه چون بخواهند فردي را در حال رفتن، بد بدرقه كنند و غرض اين باشد كه ديگر آن شخص بر نگردد و او ار هيچگاه نبينند، بدنبال او يك ظرف كهنة سفالي ( كه معمولا از نوع ديزي يا امثال آن است و بمرور ايام ترك برداشته و سياه شده است) مي شكنند و معتقدند : ديگر چهرة اين آدم را كه بعللي از او متنفر شده‌اند نخواهند ديد و همچنين معتقدند كه اين كار براي آن شخص ايجاد گرفتاري و بلا خواهد كرد.
همانطوري كه بر عكس اين قضيه يعني ( آب روشن بدنبال مسافر ريختن براي سلامت و اميد به ديدار مجدد) بين اكثر اهالي نقاط مختلف ايران رسم است. رسم بد بدرقه كردن با شكستن كهنه سفال در ميان اهالي اين سامان نيز سنتي است ديرينه .
باري… بر اساس معتقدات مذكور، عصر روز چهارشنبه سوري(چوارشمه كله) در هر خانه، سفال كهنه‌اي را كه قبلا آماده كرده‌اند دم دوازده ميشكنند و ميگويند « بر وچهار شنبه نحس تا ديگر برنگردي. برو و تمام نحوستت را با خود ببر» در اين مورد نيز عقيده دارند كه نبايد به سفال شكسته‌ها دست زد.
اين سفال كهنه را در اصطلاح محلي زبان خود: كاسه كلكه ميگويند.
كليه مراسم چهارشنبه سوري( چوارشمه كله) در اينجا پايان پذيرفته است. البته در طول 24 ساعت چهارشنبه . بچه ‌ها و جوانها لباس نو مي پوشند: خاواده‌ها غذاهاي مخصوص ، از جمله انواع آش مي پزند. و تنقلاتي از قبيل آجيل و قل و شيريني مصرف مي شود. اغلب خانواده‌ها در اين روز گندم و كنجد و نخود و عدس برشته كه در خانه تهيه ميشودبراي بچه‌ها روبراه مي كند- حال اگر بر حسب اتفاق زماني، شب چهارشنبه سوري و شب عيد همزمان باشد، از ظهر روز سه شنبه تا غروب تمام رسوم ياد شده را اجرا و بعد بمراسم عيد نوروز كه بسيار مفصل و در خور تحرير جداگانه اي است مي پردازند. عقيده بر اين است كه ظهور عيد قسمت اعظم چهارشنبه را در خود حل كرده و بر آن سايه مياندازد.
 

mr.abooli

عضو جدید
کاربر ممتاز
آذربایجان شرقی

آذربایجان شرقی

چهارشنبه سوری

چهار آتش افروزی در چهار چهارشنبه به عدد رمزی چهار اشاره دارد. فیثاغورث عدد چهار را اصل و ریشه طبیعت جاودان می داند. چهار طبع انسانی، چهار عنصر حیات ، نشان از وجهی مهم و مثبت دارند که اگر چه به تدریج شکل گرفته، اما امر واحدی است.
بنابراین عدد چهار در این آیین، حکایت از چهار وجه طبیعت دارد که به تدریج عنصری واحد یعنی طبیعت، سال، مکان یا هر پدیده چهار وجهی را می سازند. به این ترتیب که اولین چهارشنبه منسوب به باد است و در آن نیز باد می آید. دومی خاک، سومی آتش و سرانجام آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته می شود و زمین نفس می کشد. صبح آخرین چهارشنبه سوری مردم بر سر آب رفته و از روی آن می پرند و می خوانند:
آتیل ماتیل چرشنبه( عاطل و باطل شود چهارشنبه)
بختیم آچیل چرشنبه(بختم بازشود چهارشنبه )
اگر آب را نماد باروری بدانیم، آخرین چهارشنبه اسفند با باروری طبیعت همراه است. در روستاها معتقدند که چهارشنبه آخر سال، «چرشنبه خاتون» است. به همین دلیل زنان بالای اجاق خوراک پزی با آرد شکل زنی زیبا را می کشند و زیر آن یک آینه و شانه می گذارند تا وقتی چهارشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. چهارشنبه خاتون تأکیدی بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند است. در میان مردم
آذربایجان شرقی ، هر یک از چهارشنبه ها نامی دارند.
مفصل ترین مراسم ، متعلق به آخرین چهارشنبه سوری است که در آن شب حتماً برنج سفید پخته و به همراه آجیل و شیرینی بر سفره می گذارند. پسران جوان یا نوجوان شالی برداشته و از سوراخ بالای بام خانه ( که عمدتاً برای تعویض هوا و خارج شدن دود تنور تعبیه شده) شال خود را پایین می اندازند. صاحبخانه نیز به فراخور حال خود، مقداری آجیل، شیرینی یا تخم مرغ در گوشه شال می بندد تا پسر آن را بالا بکشد. چنانچه پسر، خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمی کشد. چنانچه خانواده ی دختر راضی باشد، نشانه ای از دختر را به شال می بندند.
رسم شال اندازی در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بود و هنوز هم در بعضی از روستاها انجام می شود.
صبح آخرین چهارشنبه ، زنان بر سر رود یا چشمه رفته ، کوزه ها را پر از آب می کنند. آنها خود زودتر ازهمه از روی آب می پرند، گاه دام ها را برای گذشتن از آب به سرچشمه یا رود می برند. از آبی که از آنجا آورده شده، برای خمیر کردن ، روشن کردن سماور و یا پختن غذا استفاده می شود.
از جمله مراسم دیگری که در این روز معمول است، فرستادن خوانچه ای از میوه و شیرینی برای عروس خانواده است. در شب چله نیز خوانچه ای نظیر همین فرستاده می شود.
خوردن هفت دانه ی روغنی، شیرینی یا غله نیز از مراسم رایج مربوط به چهارشنبه سوری در آذربایجان شرقی است. درست کردن هفت نوع خوراکی شیرین ( هفت لون) در این روز معمول است. در بعضی نقاط، شیرینی گلابیه، گردو، بادام، پسته، میوه، سیب، پرتقال و نخود و کشمش ، ترکیب هفت لون را تشکیل می دهند.
دو رسم جالب در آخرین چهارشنبه سال در
آذربایجان شرقی دیده شده که حاوی نکات رمزی و نمادین بسیار است. در روستای قوریجان، زنان داخل پوست گردو، شمع روشنی می گذارند و آن را روی آب به صورت شناور رها می کنند. در همان حال پسرانی که نیت کرده اند، صبح زود در آب شنا می کنند. دومین رسم به عشایر کلیبر برمی گردد. آنها در چهارشنبه سوری ، صبح زود در دو نقطه مقابل یکدیگر با فاصله ای نه چندان زیاد از هم ، آتش بزرگی بر می افروزند و دام هایشان را از میان دو آتش عبور می دهند. پس از آن از آبی که از نهر آورده اند به حیوان ها می دهند.
 

Hotspur_1985

عضو جدید
کاربر ممتاز
عمه مرسی بابت تاپیک.
میگم حالا تیتر تاپیک جدی بود؟از اسفند میری؟:cry:
 
بالا