واقعا نمیدونم این شخصی که این جمله رو روی دیوار نوشته شوخی کرده یا این مشکل اینقدر فشارش داده که اومده دست به این کار زده. اگر راست گفته باشه آدمو تحت تاثیر قرار میده.
اون اولش نمیخواسته اینجوری بنویسه. احتمالآ تا خواسته بنویسه دیده پلیسی یا ماموری داره میاد , فوری متن رو عوضش کرده.
آخه تو این دور و زمونه شما اگه بخوای بخندی فوری میزننت یا بهت تذکر میدن که این کار خوب نیست. ولی اگه تا صبح هم وسط خیابون سینه بزنی و گریه کنی , نه تنها هیچی بهت نمیگن بلکه کمکت هم میکنن. اینم دیده داره گیر می افته فورآ دست به دامن دعا شده تا خلاص بشه.
اگه حدس شما درست باشه که انشاالله به زندگی با خانومشون ادامه بدن ...
اما اگه به قول دوستان در حال گیر افتادن بوده که بازم خیلی آدم تیزی بوده که اینجوری قضیه رو فیصله داده که در اون صورت احتمالا بازم گیر افتاده واسه اینکه داره به اماکن عمومی خسارت وارد میکنه ...
خیلی کم اتفاق می افته که یه خانمی از همسرش طلاق بخواد مگه اینکه همسر نامردش دیگه اونو به آخر خط برسونه و آدم نشه. این جور آدما هیچ یک از کار ها و رفتار های اجتماعی و خانوادگیشون درست نیست. نمونه ش هم همین کارشونه. ببین چیکار کرده که خانمش دیگه به هیچ قیمت اونو نمیخواد. زندگی مشترک با همسر لیاقت میخواد که این آدم نداشته.اگه حدس شما درست باشه که انشاالله به زندگی با خانومشون ادامه بدن ...
اما اگه به قول دوستان در حال گیر افتادن بوده که بازم خیلی آدم تیزی بوده که اینجوری قضیه رو فیصله داده که در اون صورت احتمالا بازم گیر افتاده واسه اینکه داره به اماکن عمومی خسارت وارد میکنه ...
معمولا مشکل به یکباره بوجود نمیاد. آروم آروم خودشو نشون میده و طرفین هر کدومشون آنقدر لج میکنن و پای حرفشون می ایستن که کار به جا های باریک میکشه. بعضی مواقع هم طلاق بهترین کار ممکنه.هدفم از زدن تاپیک این بود که یکم بیشتر روش بحث کنن دوستان که یه وقت مجبور نشن برن دیوار نویسی کنن. منم چون خودم مشکل مشابه این بنده خدارو داشتم میدونم که فشار خیلی بزرگی به آدم وارد میشه و آثارش تا سالها توی تمام مسائل زندگی فرد تاثیر منفی میزاره. امیدوارم هیچ کس به این مشکل برخورد نکنه.
معمولا مشکل به یکباره بوجود نمیاد. آروم آروم خودشو نشون میده و طرفین هر کدومشون آنقدر لج میکنن و پای حرفشون می ایستن که کار به جا های باریک میکشه. بعضی مواقع هم طلاق بهترین کار ممکنه.
خیلی کم اتفاق می افته که یه خانمی از همسرش طلاق بخواد مگه اینکه همسر نامردش دیگه اونو به آخر خط برسونه و آدم نشه. این جور آدما هیچ یک از کار ها و رفتار های اجتماعی و خانوادگیشون درست نیست. نمونه ش هم همین کارشونه. ببین چیکار کرده که خانمش دیگه به هیچ قیمت اونو نمیخواد. زندگی مشترک با همسر لیاقت میخواد که این آدم نداشته.
دیگه کار این مردم به جایی رسیده که بجای دکتر رفتن صدقه میدن و بجای ایجاد تفاهم دست به دامن دعای مردم میشن. دعا هم آلت دست این احمق ها شده. بیچاره دعا.
من بعنوان کارآموز میرم مطب روانشناسی و کار میکنم. اینو که گفتم تجربه شخصی خودم و حاصل یکسال کمک پزشکی ام در مرکز روانپزشکی بوده . من برام ثابت شده که خانمها اگه از شوهرشون خیانت نبینند حتی تا پای مرگ هم پای زندگیشون وا می ایستن. به هر قیمتی وفادارند. مگر اینکه شوهره بهشون خیانت کنه. این نمونه ها رو من هر روز تو مرکز مشاوره شاهد هستم.نه اتفاقا تو این دورو زمونه زنا بیشتر طلاق میخوان تا مردا اونم سر مهریه
من خودم خیلی از این چیزا رو شنیدم
من بعنوان کارآموز میرم مطب روانشناسی و کار میکنم. اینو که گفتم تجربه شخصی خودم و حاصل یکسال کمک پزشکی ام در مرکز روانپزشکی بوده . من برام ثابت شده که خانمها اگه از شوهرشون خیانت نبینند حتی تا پای مرگ هم پای زندگیشون وا می ایستن. به هر قیمتی وفادارند. مگر اینکه شوهره بهشون خیانت کنه. این نمونه ها رو من هر روز تو مرکز مشاوره شاهد هستم.
روانشناس عزیز اولا که نزن چون بچه زدن نداره.
شما داری میگی کسی که زنشو طلاق میده صرف نظر از هر دلیلی:
1 - نامرده
2 - آدم نیست
3 - هیچ یک از کارها و رفتارهای اجتماعیش درست نیست.
4 - لیاقت زندگی مشترک نداره
و پنجمین مورد که تکمیلش کردی احمق هم هست.
خوب دوست عزیز بهتر نیست یکم بیشتر فکر میکردی و با آرامش بیشتری جواب میدادی که من این 5 موردو واست نشمرم؟
این مسئله خیلی پیچیده تر از اونی هست که شما تو چند خط مورد آنالیز قرار دادی و تمام نتیجه گیری های مورد نظرت رو هم انجام دادی و تمام. از رشته تحصیلیت بعیده!
من بعنوان کارآموز میرم مطب روانشناسی و کار میکنم. اینو که گفتم تجربه شخصی خودم و حاصل یکسال کمک پزشکی ام در مرکز روانپزشکی بوده . من برام ثابت شده که خانمها اگه از شوهرشون خیانت نبینند حتی تا پای مرگ هم پای زندگیشون وا می ایستن. به هر قیمتی وفادارند. مگر اینکه شوهره بهشون خیانت کنه. این نمونه ها رو من هر روز تو مرکز مشاوره شاهد هستم.
اگه شما پسند نکردی خوب مام کنار می کشیم. خدانگهدارتون.روانشناس عزیز اولا که نزن چون بچه زدن نداره.
شما داری میگی کسی که زنشو طلاق میده صرف نظر از هر دلیلی:
1 - نامرده
2 - آدم نیست
3 - هیچ یک از کارها و رفتارهای اجتماعیش درست نیست.
4 - لیاقت زندگی مشترک نداره
و پنجمین مورد که تکمیلش کردی احمق هم هست.
خوب دوست عزیز بهتر نیست یکم بیشتر فکر میکردی و با آرامش بیشتری جواب میدادی که من این 5 موردو واست نشمرم؟
این مسئله خیلی پیچیده تر از اونی هست که شما تو چند خط مورد آنالیز قرار دادی و تمام نتیجه گیری های مورد نظرت رو هم انجام دادی و تمام. از رشته تحصیلیت بعیده!
اگه شما پسند نکردی خوب مام کنار می کشیم. خدانگهدارتون.
حرف جناب آقای ofakur از دید یه روانشناس بود .
اما من یه صحبت دارم که کاملا هم بهش معتقدم .
اونم اینکه :
داخل یه رابطه هیچ وقت ، هیچ کسی نمیتونه قضاوت کنه و بگه که کدوم یک از خانم یا آقا اشتباه کرده ، و یا اینکه کدوم یکی مقصره .
و همیشه اتفاقاتی بین اون خانم و آقا رخ داده که از محالات هست که با کسی درمیون بزارن ( منظورم روابط زناشویی نیست ).
تا جایی که حتی نزدیکترین افراد به اون خانم و آقا هم نمیتونن قضاوت کنن ...
پس درست نیست که بگیم زندگی کردن با فلان خانم یا فلان آقا لیاقت میخواد .
چون معلوم نیست همون خانم یا آقایی که ما پیش روی خودمون میبینیم داخل خونه و با همسرش چه برخوردها و رفتارهایی داره که ما اصلا به ذهنمون هم خطور نمیکنه .
کما اینکه همه افراد امروزه اون چیزی که نشون میدن نیستن ...
تا این مشکل به شخصه تجربه نشه ممکن نیست که کسی بتونه در موردش قضاوت کنه .
انشاالله که هیچکدوم از دوستان تجربه این مشکلات رو نداشته باشن .
اگه شما پسند نکردی خوب مام کنار می کشیم. خدانگهدارتون.
صد در صد با نظر شما موافقم!
یه مطلب دیگه که خیلی آزار دهنده و بارزه مسائل و مشکلات مالی هست. واقع بین باشیم. دلیل خیلی از اختلافات میتونه مشکلات مالی باشه در حالی که طرفین به هیچ عنوان اینو مطرح نمیکنن. ولی ریشه خیلی از اختلافات بزرگ مسائل مالیه. ممکنه خیلیا الان بیان بگن اگه عاشق باشنو نمیدونم تفاهم داشته باشنو ... مسائل مادی نمیتونه باعث جدایی بشه ولی من معتقدم پول متضمن خوشبختی نیست ولی لازمه خوشبختیه. اگر باشه ممکنه خوشبخت نشی ولی اگه نباشه قطعا مشکل به وجود میاد. اینو میگم چون تجربه ی یه شکستو دارم. یه زندگی. اوایل خودم به این مسئله اعتقاد نداشتم ولی الان مطمئنم.
همه بحث از اونجا شروع شده که یه نفر با خانمش مشکل داشته و کارشون به اینجا رسیده که خانمش طلاق میخواد و ایشون هم برای حل مشکل دیوارنویسی و دعا رو انتخاب کرده. من هم هر چی میگم فقط تو این محدوده هست. حالا اگه استاتر عزیز بیاد و به حکم اینکه متاسفانه این تجربه رو داشته بیاد فرقی بین اون دیوار نویس و خودش و دیگران که این مشکل رو دارن قائل نشه و بخواد حق رو به مرد بده , بحث حاشیه دار میشه و به نتیجه نمیرسیم. به همین خاطر هست که من کنار میکشم. ولی اگر موارد هر کس رو جدا جدا پای میز بحث بذاریم و در موردشون بحث کنیم من با کمال میل در خدمت شما هستم.خیلی خوبه که یه روانشناس داخل بحث باشه .
به هر حال هر کسی داره از دید خودش به قضیه نگاه میکنه وشما از دید علمی ...
همه بحث از اونجا شروع شده که یه نفر با خانمش مشکل داشته و کارشون به اینجا رسیده که خانمش طلاق میخواد و ایشون هم برای حل مشکل دیوارنویسی و دعا رو انتخاب کرده. من هم هر چی میگم فقط تو این محدوده هست. حالا اگه استاتر عزیز بیاد و به حکم اینکه متاسفانه این تجربه رو داشته بیاد فرقی بین اون دیوار نویس و خودش و دیگران که این مشکل رو دارن قائل نشه و بخواد حق رو به مرد بده , بحث حاشیه دار میشه و به نتیجه نمیرسیم. به همین خاطر هست که من کنار میکشم. ولی اگر موارد هر کس رو جدا جدا پای میز بحث بذاریم و در موردشون بحث کنیم من با کمال میل در خدمت شما هستم.
دوست عزیز حرف شما متینه. ولی شما کلی صحبت کرده بودی و از تجربت در محل کار.
بعد هم من حقو به مرد ندادم. کجای صحبت من همچین چیزی رو به شما القا کرد؟
در مورد حاشیه ای هم که گفتی قبول دارم ولی بیا کمک کن از تجربه هات بگو (بدون تعصب) بذار من و امثال من اینجا درس بگیرن که منجر به دیوار نویسی نشه. اینکه میگم دیوارنویسی منظورم این نیست که دیوارنویسی فردو آنالیز کنیم. مثلا راجع به اینکه کدوم اسپری واسه اینکار بهتره یا چه رنگی باشه یا دیوار سفید باشه بهتره یا بلند. این یه بهونه بود. مسئله اصلی خیلی مهمتر از این عکس و حرکت این بنده خداست. قرار هم نیست به نتیجه واحدی برسیم. قراره صحبت کنیم. درد و دل کنیم هرکس از تجربش بگه تا همه استفاده کنن. بازم ممنون میشم اگه تو بحثمون بمونی.
عالی بود ....
از خودتون شروع کنید ...
وسط بحث بودیم سایت ترکید انگشت به دهان هاج و واج ماندیم از دیروز.
از کجاش بگم؟
از دلایل؟
از هر کجا که خودتون راحت تر باشید ....
مهمترین عامل و اصلی ترینش این بود که از ابتدا احساس زندگی مشترک و آمیخته شدنو نداشتیم.
این مشکل خیلیاست. ازدواج بلوغ خاصی میخواد. هرکسی نمیتونه این کارو بکنه. ازدواج یعنی یکی شدن. ما یکی نشده بودیم. علاقه بینمون بود ولی به خاطر همدیگه از مواضع خودمون پایین نمیومدیم. یعنی هر وقت یکیمون میومد طرف مقابل کنار نمیومد. بیشتر در مقابل هم می ایستادیم تا پشت هم و در کنار هم.