شهاب حسینی که این روزها دوره پرکاری را در عرصه سینما میگذراند به تازگی اعلام کرده از بازیگری دلزده شده و میخواهد مدتی خودش را بازنشسته کند."من دو سال تعهدات کاری دارم و وقتی اینها تمام شود مسلما وقفهای خواهم داشت.به این وقفه نیاز دارم تا به رفتوروب و تمیز کردن بایگانی مغزم بپردازم."
منتظرند من بازیگر در یک نمای دو نفره در یک کافیشاپ معجزه کنم
وی دلیل سرخوردگیاش را موقعیت اجتماعی بازیگر و جایگاه سینمای ایران در مجامع بینالمللی اعلام کرده و گفته است: فرق ما این است که در آنجا آن آقای بازیگر سوار بر همه دستاوردهای تکنولوژیک سینماست، همه چیز از فیلمنامه تا موسیقی تا کارگردانی و اسپشیالافکت دارد کمک میکند تا راسل کرو بشود گلادیاتور ولی اینجا برعکس است، همه دردسرها سر من بازیگر ریخته میشود. همه چیز ناقص است و آن وقت یک دفعه همه منتظرند من بازیگر بنشینم در یک نمای دو نفره در یک کافیشاپ معجزه کنم و چشمها را خیره کنم! این اتفاق شاید یک بار هم رخ بدهد ولی با این وضعیت آخرش کفگیر آدم میخورد ته دیگ. نوجوانی که نقش هریپاتر را بازی کرد امروز در دنیا اعتبار دارد. همه این اعتبار را به خاطر بازیگریاش به دست آورده؟ نه سوار بر بال خاطرهانگیز سینما شده. ما اینجا مثل مزرعه داری شدهایم که فقط برای مصرف خودش میکارد و درو میکند. این سینما برای من اقناع کننده نیست.
نمیتوانیم مرتب از همین سینما شکایت کنیم، خود ما مقصریم
حسینی در عین حال ضمن اشاره به گلایه سینماگران در جشن خانه سینما یادآور شده است: در طول برگزاری جشن داشتم به این فکر میکردم که همه وقتی میروند روی صحنه گله و شکایتی از چیزی دارند؛ اما هیچکس به این فکر نمیکند که این فیلمهای روی پرده محصول خود ماست. چرا به عملکرد خودمان نگاه نمیکنیم ببینیم ما به عنوان آن جامعه فرهنگی که قرار است ایده بدهیم و فکرهای خوب داشته باشیم کجای کاریم؟ وقتی ما چنین فیلمهایی تولید میکنیم نمیتوانیم بیاییم مرتب از همین سینما شکایت کنیم. خود ما مقصریم.
واقعا من بهترین بازیگر مرد این سرزمینم؟ نه!
حسینی که تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد را از این جشن دریافت کرده، متذکر شده است: من به عنوان بهترین بازیگر مرد انتخاب شدم ولی مگر واقعا من بهترین بازیگر مرد این سرزمینم؟ نه! من روی صحنه از بسیاری از بازیگران تئاتر ضعیفترم. آقای مهدی هاشمی خیلی از من بهتر است. خیلیها از من بهترند.
این کت چقدر بهم میآید، قربان خودم بروم
بازیگر فیلم "سوپر استار" در بخشهای دیگری از این مصاحبه در خصوص مبنای رضایتش از بازی خود گفته است: مبنایش این است که وقتی نشستم تماشایش کردم یادم برود این شهاب حسینی است، خودم را نبینم روی پرده. در فیلمی که موقع تماشایش از خودم خوشم بیاید و بگویم بهبه اینجا عجب نگاهی دادهام، این کت چقدر بهم میآید، قربان خودم بروم، از این فیلم بدم میآید.
بازیگری ابزاری برای ارضای امپراطوری شصت-هفتاد روزه یک فیلمساز
بازیگر فیلم "در باره الی" در گفتوگو با ماهنامه 24 در پاسخ به معیار پذیرش یک نقش نکته جالبی را بیان کرده است: باید ببینم هدف آدمی که نقش را به من پیشنهاد میدهد از فیلمسازی چیست. پیشنهاد کسی را که از روی شکمسیری همینجور آمده و میخواهد فیلمی بسازد نمیپذیرم. چون چنین آدمی فقط میخواهد یک امپراطوری شصت-هفتاد روزه تشکیل بدهد و بنشیند آن بالا دستور بدهد و ما به او احترام بگذاریم تا ارضاء شود. بله در بهترین حالت ابزار او میشوی برای لذت شخصیاش.
به دنبال یک لقمه معرفت
وی در ادامه صحبتهای خود آورده است: حقیقتش این است که دیگر دنبال یک لقمه معرفت برای خودم میگردم.اگر فیلمی به من چیزی یاد داد، آدمترم کرد، با واقعیتهای بزرگتری آشنایم کرد، میروم و کار میکنم.
از طلاسازی و فوتبال و آرایشگری تا دنیای بازیگری
حسینی در بخش دیگری از این مصاحبه از علت ورود به عرصه بازیگر صحبت کرده است. وی میگوید: کنار درس خواندن میرفتم دنبال مشاغل مختلف. دو سال رفتم در طلاسازی کار کردم! در حالی که پدرم دبیر بود؛ میگفت من دارم به بچههای مردم درس میدهم ولی تو را نتوانستم آدم کنم! مدتی رفتم فوتبالیست شدم؛ در باشگاه نوجوانان پاس بازی میکردم. مدتی رفتم آموزش آرایشگری دیدم. همه جور کاری کردم. دنبال کاراکتر میگشتم برای خودم. تا یک موقعی به این نتیجه رسیدم این کارکتر را در بازیگری پیدا کنم. به این خاطر آمدم سراغ سینما.
اگر از اول میدانستم بازیگری قرار است این باشد...
بازیگر "محیا" رسیدن به شکوه انسانی را علت علاقمندی خود به دنیای بازیگری عنوان کرده و افزوده است: زمانی که تئاترهای دانشجویی کار میکردیم خیلی لذتبخش بود. دو سال برای یک تئاتر تمرین میکردیم تا در یک جشنواره دانشجویی دو نوبت اجرا داشته باشیم! غذایمان از صبح تا شب بیسکویت و چای بود. اینها را تحمل میکردم تا یک روز همان آدم باشکوهه بشوم. تا اینکه بزرگ شدم و فهمیدم دنیا جور دیگر است . آن شکوه گاهی اوقات در لابلای همین روابط اجتماعی به دست میآید. صادقانه و روشن بگویم اگر از اول میدانستم بازیگری قرار است این باشد قطعا میرفتم دنبال عشق اصلیام موسیقی. من عاشق شنیدن هستم.
اعتراف میکنم؛نمیارزد آدم همه چیز را فدای سینما کند
حسینی بازیگر خانوادهدوستی است و معتقد است سینما آنقدر ارزش ندارد که آدم همهچیزش را فدای آن کند: من نزدیک به 15 سال است همهچیز را فدای کارم کردهام. خانوادهام، پدر و مادرم، همسرم ... بچهام هفت سالش شد . من نفهمیدم چه جور هفت ساله شد... اعتراف میکنم سینما حداقل در ایران اینقدر ارزش ندارد. نمیارزد آدم همه چیز را فدای سینما کند.
هنر تا به تالیف نرسد پیشه آدم است
وی همچنین از قصد پیوستن خود به جرگه کارگردانان خبر داده و خاطرنشان کرده است: هنر تا به تالیف نرسد پیشه آدم است. من تا وقتی که به تالیف در کار خود نرسم هنرپیشهام، بعد از رسیدن به تالیف است که هنرمند میشوم؛ کسی که صاحبنظر و صاحبفکر است؛ در اندازههای خودم. الان به این نتیجه رسیدهام که با بازیگری اقناع نمیشوم. یا باید رها کنم و بروم سراغ موسیقی، یا بروم پشت دوربین.
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=63687