از این به بعد در ورودی باشگاه بزنید هر کسی می یاد اول تو امضاش بزنه که وضعیت تاهل و تجردش یه چه نحوه تا براتون مشکل پیش نیاد که کجا هستن افرادی که شما نمی دونید !
چرا فقط اونجائی از حرفا رو که دوست داری و به نفعته جواب میدی ؟
میخوای جواب بدی این دو رو باهم جواب بده
کو؟
حداقل از عقاید و نظرات میشه تشخیص داد !
مقایسه نکردم بلکه مثال زدم که شما می گید هر کسی حتما باید خودش تجربه کرده باشه تا حرفش قابل قبول باشه !
من می گم لازم نیست هر چیزی را آدم خودش تجربه کنه
جدا کل علوم را با این حرفتون می برید زیر سوال ! که فقط تجربه شخصی قابل قبول هست !
چیزی که نیاز به تجربه داشته باشه باید تجربه شه
یه امر بدیهی چه نیازی به تجربه داره ؟
کراک رو مثال میزنی
کراک که آخرش کاملا معلومه چه نیازی به تجربه داره؟
ولی ازدواج چی ؟
در کل فامیل ما که خیلی هم پرجمعیته فقط یه طلاق بوده ! (حالا بقیه به کنار)
حالا من واسه ازدواج بیام بر پایه این یه مورد تصمیم بگیرم ؟ یا اون بقیه ازدواجها که موفق بوده اند ؟
حالا فرض کنیم من مجرد و قصد ازدواج دارم
مشکلاتم هم از نمره 100 ، 20 هست . یعنی 20 درصد مشکل دارم
آمار طلاق رو هم طبق آمارها میگیریم 2 از 100 (با توجه به افرادی که ازشون شناخت دارم)
حالا من بیام در ازدواجم این یدونه تجربه طلاق رو هم لحاظ کنم ، موانع جلو راهم از 20 میرسه به 60
چرا !
چون اگر قبلا ملاکهام واسه ازدواج مثلا پول طرف و زیبایی و خانواده ش بود ، با در نظر گرفتن این احتمال جدید ، باید به اولیویتهام صداقت و وفاداری و فلان و رو هم اضافه کنم !
این یعنی سخت شدن ازدواج و گنده تر شدن هدفی که میتونست خیلی آسون بدست بیاد .
و در آخر این یعنی وسواس بیجا و بیش از حد واسه انتخاب طرف مقابل
خوب مثال شما هم صحه ای بر حرف من هست مگر همیشه باید طلاق پیش بیاد ؟
به قول خودتون یهو یارو تصادف می کنه نمی تونه بره سر کار ، زنی که تا حالا به قول استارتر زیر باد کولر بوده چه کاری ازش بر می یاد ؟
در صورتی که اگر در شرایط عادی هر کدام از زن و شوهر در انجام امور همکاری داشتن با هم و همه وظائف فقط بر عهده یه نفر نباشه، درسته بازم در شرایط خاص فشار می یاد به هردو ولی باز می شه گفت میزانش کمتره
آخرش هم بحثی که توش شرکت نداشتم و به من ربطی نداشت ، چسبوندیش بهم !
مگه نمیگید یه دختر باید بتونه به هر کاری تن بده (منظور شغل و کسب درآمده . نه کارهای خارج از دایره) تا اگر احیانا طلاق گرفت بتونه رو پای خودش وایسه ؟
منظورتون اینه دیگه !
من هم میگم پس یه پسر هم باید این احتمالات رو در نظر بگیره و با دخالت این احتمالات ازدواج کنه (همانطور که طبق نظر شما یه خانوم میتونه با چنین احتمالاتی ازدواج کنه)
مثلا پسره احتمال بده ممکنه در آینده افلیج شه و نتونه خرج خونه رو دربیاره
پس با این احتمال بهتره دو تا زن داشته باشه
یکیش واسه رسیدگی و پرستاری
یکیش هم واسه کسب درآمد
قبول دارین اینو ؟
یا فقط این احتمالات رو حق خانوما میدونید ؟
الان خیلی از خانواده ها هستن شوهرشون بیکار شده و داره کار خونه می کنه و زن داره خرج زندگی را می ده که اگر قبلش زن کار نمی کرد و این شرایط پیش می یومد دیگه معلوم نبود زندگیشون به چه نحوی می چرخید
مثله خیلی از خانواده هایی کارگری در ایران که بعد از این که شوهر اگر خدای نکرده از داربست می یوفتاد یا قدرت کارش را از دست می داد اول و آخر، کار زن و دخترش برای تامین خرجشون به تن فروشی می رسید !
چون این بحث از اولش هم مال من نبود پس جوابی هم به این نمیدم
و در ضمن من اشتغال خانوما رو انکار نکرده ام که به چنین سوالاتی هم مجبور باشم جواب بدم
بهتره این ذهنیت که همه مردان با اشتغال خانوما مخالف هستند رو از خودتون دور کنید و سپس به بحث بپردازین
حالا خدا را شکر که شما وسواس ندارید و شرایطش را هم دارید که تشکیل خانواده بدید و انشالله که هیچ کدوم از این موارد براتون پیش نیاد؛ ولی این که آدم شرایطی باشه و دیگران را از بالا به پایین ببینه کار درستی نیست !
دیگران را وقتی می تونید قضاوت کنید که در شرایطشون باشید
نگاه من از بالا نیست
نگاهی منطقی و واقع گرایانه ست
خلاصه بحث من اینه که یه خانوم چرا باید یه شغلی رو اشغال کنه که اون شغل میتونست متعلق به یه مرد باشه تا بتونه یه خانواده رو بگردونه . در حالی که حقوق و مزایایی که اون خانوم از اون کار میگیره کمتر از حقوق یه مرد در همان شغل هست !
میتونه شغلی داشته باشه که یا زنانه باشه و یا زن و مرد واسه اون شغل تفاوتی نداشته باشه
ختم کلام اینکه نه زن پا تو کفش مرد بکنه و نه مرد پا تو کفش زن
و در شمن مادر من هم با وجود وضعیت مالی مناسب ، تا همین یکی دو سال پیش مربی خیاطی بود
یه بار خودتون جملات قرمز و آبی را بخونید ببنید تضاد توش نمی بینید ؟
یه بار می گید ذاتی هست بعد با مثال می گید که شرایط خلقیات را تغییر می ده !
که چی؟
اگه متوجه نشدی بگو بیشتر توضیح میدم
ولی فرافکنی نکن . با آگاهی یا با نا آگاهی
اولا اون مثالها واسه جمله بالایی نبود
دوما منه مرد ، همسرم رو با روحیات زنانه دوست دارم و میخوام . نه با روحیات یه راننده تاکسی و خشن و مردونه ! افتاد ؟
و فکر نکنم زنی پیدا شه که شوهری با اخلاقیات و روحیات زنانه و لطیف بخواد !
کلا نمیدونم تبهر داری که بحث رو بپیچونی و 180 درجه عوضش کنی و به نفع خودت تموم کنی
یا اونقده عجله در جواب داری که نمیخوای حرف طرف رو متوجه شی و بعد جواب بدی
و یا باز هم از تبهر زیادته عوض کردن نتیجه بحث به نفع خودت