مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
هر کسی از ظنّ خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
دوش مرغي به صبح مي ناليد
عقل و صبرم ببرد وطاقت هوش
ميان دو كس جنگ چون آتش است
سخنچين بدبخت هيزم كش است
تـا شب زلـف تـو سرفـصل غـزل خوانیهـاستدوباره حرف دلم در گلوی لعنتی است
تمام ترسم از این آبروی لعنتی است
شبی میایم و دل میزنم به دریاها
و این بزرگترین آرزوی لعنتی است
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف اوتـا شب زلـف تـو سرفـصل غـزل خوانیهـاست
زنـدگـینـامه ی مـن شـرح پـریـشانیهـــــاست
بــــا تــــو مــن پـنـجـــرهای روبــه طـراوت دارم
كــه بـهـار نـفـسش گـرم گـل افـشانـیهـاست
دلی چون شمع میباید که بر جانم ببخشایدتا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنمدلی چون شمع میباید که بر جانم ببخشاید
که جز وی کس نمیبینم که میسوزد به بالینم
تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمیآید
روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم
رقیب انگشت میخاید که سعدی! چشم بر هم نه!
مترس ای باغبان از گل، که میبینم، نمیچینم
ميرفتم دم شمس العماره /همان جايي كه دلبر خانه داره /بديدم عشقم رفته از دست /انقدرا كه گريه كرد ست :-D
شعر امضام خودم گفتم ...:-D يك روز اقا خرگوشه /رفتش دنبال موشه / موشه رفتش سوراخ / خرگوشه گفت اخ اخ خ بدهامضات منو کشته............تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی
شعر امضام خودم گفتم ...:-D يك روز اقا خرگوشه /رفتش دنبال موشه / موشه رفتش سوراخ / خرگوشه گفت اخ اخ خ بده![]()
نه زيب محفل انســـم نه زينت چمنـــــــم
من آن گلم كه نه گلچين نه باغبان دارم
من نه پيرسال وماهم گرسپيدم موي بيني
حسرت زلف سياهي درجواني كرده پيرم
مژه بر هم نزدم آينهسان در همه عمر
بس كه در ديده من شوق تماشاي تو بود
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |