ترس از صاحبخانه
روز جمعه، مردی به دادگاه خانواده شهید محلاتی مراجعه کرد و دادخواست طلاق
خود را به قاضی یکی از شعب ارائه داد.
این مرد بیان کرد که پس از گذشت هشت سال از زندگی مشترک، هنوز مستأجر
است و همسرش اجازه خرید خانه را به او نمیدهد؛ چرا که معتقد است كه نباید
پولهایشان را خرج خرید خانه کنند و بهتر است پولی كه جمع آوری كردهاند را در
بانك بگذارند.
این مرد گفت که من همیشه در زندگی كوتاه آمده و هر كاری همسرم میخواهد،
انجام میدهم، ولی دیگر از این وضع خسته شدم.
کشف بیماری بعد از 5 سال
زنی 25 ساله در حضور قاضی دادگاه خانواده اظهار کرد كه شوهرش بیماری داشته و
آن را مخفی كرده بوده است.
این زن بعد از گذشت 5 سال از زندگی تازه متوجه شده بود که پای راست شوهرش
کوتاه است و در این مدت همسرش او را فریب داده است!
او پافشاری میکرد که این موضوع برایش غیرقابل تحمل است، در حالی که در این مدت
از اعتیاد شوهر به موادمخدر شیشه اطلاع یافته اما گویا ناراحت نشده است.
زنی که راننده تاکسی شد
در اردیبهشت ماه سال جاری، مردی كه همسرش راننده تاكسی شده است، با طرح این
ادعا كه روحیات زنانه همسرش از بین رفته، دادخواست طلاق داد.
این مرد 60 ساله در مقابل رئیس شعبه دادگاه خانواده مدعی شد از زمانی كه همسرش
راننده تاكسی شده، همه رفتارهایش تغییر كرده و اگر بر خلاف عقیده او صحبت شود،
مرد را مورد ضرب و شتم قرار میدهد.
سن دروغین
مردی جوانی كه مدعی بود همسرش در زمان ازدواج سن واقعیاش را به وی نگفته است،
با حضور در دادگاه خانواده درخواست طلاق كرد.
این مرد به رییس دادگاه گفت: «زمانی كه من به خواستگاری همسرم رفتم، وی سن خود را
18 سال معرفی كرد، در حالی كه سن واقعیاش بیشتر بود.» وی بیان کرد که به دلیل اعتماد
هیچگاه شناسنامه همسرش را ندیده بود، اما پس از گذشت دو سال اتفاقی این شناسنامه
را دیده و سن واقعی وی را فهمیده است.
این مرد جوان تأکید میکرد که نمیتواند با كسی كه درباره چنین مساله مهمی دروغ گفته،
زندگی كند.
معضل ناهار خوردن با مادرشوهر
زنی 22 ساله که تنها 10 ماه از زندگی مشترک را تجربه کرده بود، در دادگاه اعلام کرد که
نمیخواهد هر روز با مادر شوهرش ناهار بخورد و از این رو تقاضای طلاق دارد!
وی بیان کرد که از اول زندگی با همسرم شرط كرده بوده است مادرش به طور مداوم در
خانه آنها حضور نداشته باشد و او این قول را داده بود، اما الان زیر قولش زده است.این
خانم 22 ساله که ادامه این وضع را غیرقابل تحمل میدید بر صدور حکم طلاق اصرار داشت.
مردی که 15 سال کتک میخورد
«وقتی در را باز كردم، همسرم با چماق به طرفم حملهور شد، من كه دو پا داشتم،
دوپای دیگر قرض كردم و به خانه مادرم پناه بردم».
این بخشی از اظهارات مردی بود كه برای رهایی از دست همسرش به دادگاه خانواده
پناه برده بود.وی اظهار داشت که پیش از این یک بار دیگر به دادگاه مراجعه کرده بود اما
چند روز بعد از دادگاه همسرش استكان چای داغ را روی صورتش پاشیده و با خونسردی
گفته بود: «این كار را كردم تا یاد بگیری دیگر برای فرار از زندگی و مشكلات به فكر طلاق
و دادگاه نباشی!»
مرد ادعا کرد که بعد از 15 سال بر سر هر مسأله کوچکی مورد ضرب و شتم قرار میگیرد؛
به طوری كه هیچ جای سالمی در بدنش نیست و همه اعضای بدنش حداقل یك بار زیر
ضربههای سنگین مشت و لگد همسرم شكسته است!!
طلاق از شوهر فوتبالدوست
زن جوانی هم به خاطر علاقه شوهرش به تماشای مسابقات فوتبال باشگاههای ایرانی
و اروپایی خواستار طلاق شد!
این زن دادخواست طلاق خود را اینگونه مطرح كرد: «همسرم تمام وقت خود را صرف دیدن
برنامه فوتبال میكند و هیچ توجهی به من نمیكند.من از این وضع خسته شدهام.زیرا او
هر وقت به خانه میآید فقط فوتبال میبیند.»
شغل بیکلاس همسر
زنی به دلیل بیکلاسی شغل شوهرش خواستار طلاق شد.وی با حضور در شعبه 268
دادگاه خانواده 2 درخواست طلاق خود را ارائه كرد و گفت: «10 سال پیش زمانی كه با همسرم
ازدواج كردم، كارمند یك شركت خصوصی بود اما بعد از چند سال اخراج شد و مدتی بیكار بود
تا اینكه در گاراژ یكی از دوستانش به طور موقت مشغول به كار شد.
همسرم قرار بود به طور موقت در آن گاراژ راننده كامیون باشد و به دنبال شغل بهتری از لحاظ
موقعیت اجتماعی باشد اما او سراغ كار دیگری نرفت و همین شغل جایگزین شغل اصلی او
شد.»
جدایی یک پزشک و یک پرستار به خاطر بیماری فرزند
یک پزشک به دلیل این که دخترش دچار بیماری هویت جنسی است و کارهایی می کند که
حتی او را میترساند به دادگاه رفت و تقاضای طلاق از همسر پرستارش را ارائه داد!
وی مدعی شد: دخترمان به دلیل بیماریای كه دارد، ظاهر پسرانه درست میكند و کارهای
خطرناک میکند.من واقعا از این وضع خسته شدم.همسرم به جای اینكه در این لحظات كنار
من باشد، مرا ترك كرده است.
طلاق به خاطر مهمانی
شركت زنی در پارتی باعث شد شوهرش پنج ماه بعد از ازدواج به دادگاه خانواده برود و خواستار
جدایی از او شود!
این مرد به قاضی شعبه 235 گفت: همسرم زن خوبی است اما چون در میهمانیهایی كه مطابق
میل من نیست، شركت میكند دیگر حاضر نیستم با او زندگی كنم.
طلاق همزمان سه هوو
یکی از عجیبترین طلاقها نیز مربوط به مردی بود که میخواست سه زنش را همزمان طلاق دهد!
وی گفت که زن اولش باردار نمیشد و به همین دلیل دوباره ازدواج کرده، ولی از شانس بد همسر
دومش نیز به همین مشکل مبتلا بوده است.به این دلیل همسر سومی اختیار کرد.همسر سوم بچهدار
شد و خدا 2 پسر به وی داد که یکی از آنها نابینا بود، در این حین این زن نیز دچار یک بیماری خونی
بسیار وخیم شد.
همسران محمد همه از وی راضی بودند و با هم زندگی میکردند، ولی خودش میگفت دیگر حوصله
تحمل این زجرها و بدشانسیها را ندارد و میخواهد تنها زندگی کند.
این موارد تنها تعدادی محدود از پروندههای عجیب طلاق هستند و اشارهای گذرا به زندگیهایی که
متأسفانه به دلایلی سطحی و بیاهمیت از هم میپاشند یا به قهر و کدورت میانجامند...