.::اتاق تفسير قرآن كريم (جلسات حفظ قرآن باشگاه مهندسان ايران)::.

amir ghasemiyan

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
خواهش ميكنم
خب، بي زحمت شما هم سوالاتونو اينجا بذاريد كه دوستان هم استفاده كنن
:redface:
باتشكر از شما و كساني كه همراه اين تاپيك هستن
و تشكر از همه كسانيكه براي اين تاپيك زحمت ميكشن
خداقوت
:gol:
موفق باشيد


چشم مهندس
یکیش که قبلا پرسیدم ولی کامل قانع نشده بودم.
یکیشم این که چرا خداوند میفرماید میتوانستیم فلان کار را بکنیم ولی نکردیم.مثلا در آیه 20 میفرماید ما بر همه چیز قادریم. پس دیگه چه نیازی هست که بفرماید ما میتوانیم ولی نمیکنیم. یکم برام گنگ بود که حل شد.
مرسی
;)
 

princesss

عضو جدید
:gol:تفسیر نمونه
و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون (11)الا انهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون (12)
.
قرآن در این آیات می گوید : بدانید اینها همه مفسدانند و برنامه ای جز فساد ندارند ولی خودشان هم نمی فهمند.بلکه اصرار و پافشاری آنها در
راه نفاق و خو گرفتن با این برنامه های زشت و ننگین سبب شده که تدریجا گمان کنند این برنامه ها مفید و سازنده و اصلاح طلبانه است و
چون اگر گناه از حد گذرد حس تشخیص انسان را می گیرد و بلکه حس تشخیص او را واژگون میکند و ناپاکی و آلودگی را به صورت طبیعت ثانوی او در می آورد.
.
و اذا قیل لهم امنوا کما ءامن الناس قالوا انومن کما ءامن السفهاء الا هم السفهاء ولکن لا یعلمون(13)
.
نشانه ی دیگر که در این آیه اشاره شده: آنها خود را عاقل و هوشیار و مومنان را سفیه و ساده لوح و خوش باور می پندارند و آنها با مشاهده آثار حقانیت در دعوت پیامبر (ص) و محتوای تعلیمات او در مومنان ، آنها را به سفاهت متهم کرده و شیطنت و دورویی و نفاق را دلیل بر هوش و عقل و درایت می شمارند.
در منطق آنها عقل جایش را با سفاهت عوض کرده است.
.
و اذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا واذا خلوا الی شیطینهم قالوا انا معکم انما نحن مستهزءون(14)
.
قرآن در پاسخ آنها میگوید: بدانید سفیهان واقعی اینها هستند. آیا سفاهت نیست که انسان خط زندگی خود را مشخص نکند ودر میان هر گروهی به رنگ آن گروه درآید. سومین نشانه آنها آنست که هر روز به رنگی درمیآیند و در میان هر جمعی با آنها هم صدا می شوند.هنگامی که افراد با ایمان را ملاقات می کنند می گویند ما ایمان آوردیم و اسلام را پذیرا گشتیم و با شما هیچ فرقی نداریم ،اما هنگامی که با دوستان شیطان صفت خود به خلوت گاه می روند می گویند با شماییم. و میگویند اگر ما در برابر مومنان اظهار ایمان می کنیم ما مسخره شان می کنیم.
.
الله یستهزیء بهم و یمدهم فی طغینهم یعمهون (15)
.
سپس قرآن با یک لحن کوبنده و قاطع می گوید: خدا آنها را مسخره می کند. و خدا آنها را در طغیان نگه می دارد تا به کلی سرگردان شوند.
یعمهون در این آیه به معنی ترددو تحیر در کاری است و به معنی کوردلی و تاریکی بصیرت که اثر آن سرگردانی است.
 
آخرین ویرایش:

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
سوره بقره ( آیات 21 تا 25 ) ...

سوره بقره ( آیات 21 تا 25 ) ...


.
.
.


بسم الله الرحمن الرحیم



يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ( 21 )

اى مردم ، پروردگارتان را بپرستيد ، همان کسى که شما و کسانى را که پيش از شما بوده اند آفريده است ،

باشد که تقواپيشه گرديد و از گرايش به کفر و نفاق بپرهيزيد ...





الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ( 22 )

همان کسى که زمين را براى شما بسترى گسترده و آسمان را بنايى برافراشته قرار داد

و

از آسمان آبى فرود آورد و به وسيله آن براى شما از ميوه ها و محصولات رزقى پديد آورد

پس شما که از دانشى برخورداريد ، براى خدا همتايانى قرار ندهيد ...





وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ( 23 )

و اگر در آسمانى بودن اين قرآن که بر بنده خود محمّد فرو فرستاده ايم ترديد داريد

و

در اين ادّعا راست مى گوييد ، سوره اى مانند آن بياوريد و گواهانتان را ـ جز خدا ـ فرا خوانيد تا بر همسانى آنچه در رديف قرآن برمى شمريد گواهى دهند ...





فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ( 24 )

پس اگر چنين نکرديد که هرگز نمى کنيد و نتوانيد کرد

از آن آتشى که هيزمش انسان ها و سنگ هاى مورد پرستش شمايند

و

براى کافران آماده شده است پروا کنيد ...




وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ( 25 )

و به کسانى که ايمان آورده و کارهاى شايسته کرده اند نويد ده که براى آنان در آخرت بوستان هايى انبوه از درختان است که از زير آنها جوى ها روان است .

هرگاه ميوه اى از آن باغ ها روزىِ آنان شود گويند :

اين همان چيزى است که پيش از اين در دنيا روزى ما شده بود ، و آن را در حالى که همانند است برايشان مى آورند

و در آن جا همسرانى پاک و پيراسته خواهند داشت و در آن جا جاودانه خواهند بود ...



.
.
.



اللهم عجل لولیک الفرج ...
:gol:
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
تفسير نور . . آيات 21-25 سوره بقره

تفسير نور . . آيات 21-25 سوره بقره

بسم الله الرحمن الرحیم
.
.
تفسير نور
.
.
آيات 21-25 سوره بقره


يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ( 21 )

هدف از خلقت جهان و انسان، تكامل انسان‏هاست. يعنى هدف از آفرينش هستى، بهره ‏گيرى انسان‏هاست وتكامل انسان‏ها در گرو عبادت واثر عبادت، رسيدن به تقوى و نهايت تقوى، رستگارى است.

آيات وروايات، براى عبادت شيوه‏ ها وشرايطى را بيان نموده است ،سرفصل‏هايى را بيان مى‏ كنيم تا مشخّص شود عبادت بايد چگونه باشد:
1- عبادت
مامورانه، يعنى طبق دستور او بدون خرافات.
2- عبادت
آگاهانه، تا بدانيم مخاطب و معبود ما كيست. «حتّى تعلموا ماتقولون»
3- عبادت
خالصانه. «ولا يشرك بعبادة ربّه احداً»
4- عبادت
خاشعانه. «فى صلاتهم خاشعون»
5 - عبادت
مخفيانه. پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: «اعظم العبادة اجراً اخفاها»
6- عبادت
عاشقانه. پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: «افضل الناس مَن عَشق العبادة»

و خلاصه در يك نگاه بايد بگوييم كه براى عبادت سه نوع شرط است؛
الف: شرط صحّت، نظير طهارت وقبله.
ب: شرط قبولى، نظير تقوى.
ج: شرط كمال، نظير اينكه عبادت بايد آگاهانه، خاشعانه، مخفيانه وعاشقانه باشد كه اينها همه شرط كمال است.

پيام ها
1-دعوت انبيا، عمومى است و همه مردم را دربر مى ‏گيرد. «يا ايها الناس»
2- از فلسفه‏ هاى عبادت، شكرگزارى از ولى نعمت است. «اعبدواربّكم ‏الذى‏ خلقكم»
3- اوّلين نعمت‏ها، نعمت آفرينش، و اوّلين دستور، كُرنش در برابر خالق است. «اعبدوا ربّكم الذى خلقكم»
4- مبادا بت ‏پرستى يا انحراف نياكان، ما را از عبادت خداوند دور كند، حتّى آنان نيز مخلوق خداوند هستند. «و الذين من قبلكم»
5 -
عبادت، عامل تقواست. اگر عبادتى تقوى ايجاد نكند، عبادت نيست. «اعبدوا... لعلّكم تتقون»
6- به عبادت خود مغرور نشويم كه هر عبادتى، تقوا ساز نيست. «لعلّكم تتقون»



الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ( 22 )
در اين آيه خداوند به نعمت‏هاى متعدّدى اشاره مى‏ كند كه هركدام از آنها سرچشمه‏ ى چند نعمت ديگر است. مثلاً فراش بودن زمين، اشاره به نعمت‏هاى فراوان ديگرى است. همچون سخت بودن كوهها ونرم بودن خاك دشت‏ها، فاصله زمين تا خورشيد، درجه حرارت و دما و هواى آن، وجود رودخانه‏ ها، درّه‏ها، كوهها، گياهان و حركت‏هاى مختلف آن كه مجموعاً فراش بودن زمين را مهيّا كرده‏اند. چنانكه در قرآن براى زمين تعابير چندى شده است، زمين هم «مهد» گهواره است، هم «ذلول» رام و آرام و هم «كفات» در برگيرنده.
كلمه «سماء» در آيه يك بار در برابر «ارض» آمده است كه به همه‏ ى قسمت بالا اشاره دارد و يك بار مراد همان قسمت نزول باران از ابرها مى باشد.

پيام ها
1- ياد نعمت‏هاى الهى از بهترين راههاى دعوت به عبادت است. «اعبدوا ربّكم... الذى جعل لكم»
2- از بهترين راههاى خداشناسى، استفاده كردن از نعمت‏هاى در دسترس است. «جعل لكم الارض فراشاً و السماء بناءً»
3-
در نظام آفرينش، هماهنگى كامل به چشم مى‏ خورد. هماهنگى ميان زمين، آسمان، باران، گياهان، ميوه‏ ها وانسان. (برهان نظم) «جعل، انزل، اخرج»
4- آفريده ‏ها هركدام براى هدفى خلق شده ‏اند. «رزقاً لكم» باران براى رشد و ثمر دادن ميوه‏ ها، «فاخرج به» و ميوه‏ها براى روزى انسان. «رزقاً لكم»
5 - زمين وباران وسيله هستند، رويش گياهان وميوه ‏ها بدست خداست.«فأخرج»
6- نظم و هماهنگى دستگاه آفرينش، نشانه‏ ى توحيد است، پس شما هم يكتا پرست باشيد. «فلا تجعلوا لِلّه انداداً»
7- ريشه‏ ى خداپرستى در فطرت و وجدان همه مردم است. «وانتم تعلمون»
8 - آفرينش زمين و آسمان و باران و ميوه‏ ها و روزى انسان، پرتوى از ربوبيّت خداوند است. «اعبدوا ربّكم... الذى جعل لكم...»
9- همه‏ ى انسان‏ها، حقّ بهره ‏بردارى و تصرف در زمين را دارند. (در آيه «لكم» تكرار شده است.)
10- دليل واجب بودن عبادت شما، لطف اوست كه زمين وآسمان وباران و گياهان را براى روزى شما قرار داده است. «اعبدوا ربّكم... الذى جعل لكم...»
11- خداوند بر اسباب طبيعى حاكم است. «جعل، انزل، اخرج»
12- پندار شريك براى خداوند، از جهل است. «لا تجعلوا لله اندادا وانتم تعلمون»



وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ( 23 )


پيام ها
1- بايد از فكر و دل افراد شكّ زدايى صورت گيرد مخصوصاً در مسائل اعتقادى. «ان كنتم فى ريب»
2- شرط دريافت وحى، بندگى خداست «نزّلنا على عبدنا»
3- قرآن، كتاب استدلال و احتجاج است و راهى براى وسوسه و شكّ باقى نمى ‏گذارد. «فاتوا بسورة»
4- انبيا بايد معجزه داشته باشند و قرآن معجزه‏ ى رسول اكرم صلى الله عليه وآله است. «فاتوا بسورة من مثله»
5 - دين جاويد، معجزه‏ى جاويد مى ‏خواهد تا هر انسانى در هر زمان و مكانى، اگر دچار ترديد و شكّ شد، بتواند خود آزمايش كند. «فاتوا بسورة من مثله»
6- بر حقّانيت قرآن به قدرى يقين داريم كه اگر مخالفان، يك سوره مثل قرآن نيز آوردند به جاى تمام قرآن مى ‏پذيريم. «بسورة»
7- بهترين قاضى و داور، وجدان است. خداوند وجدان مخالفان را داور قرار داده است. «و ادعوا شهداءكم»
فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ( 24 )
در سوره‏ ى انبياء مى ‏خوانيم: «انّكم و ماتعبدون من دون‏اللّه حصب جهنّم»شما و آنچه غير از خدا پرستش مى ‏كنيد (بت‏هايتان)، هيزم دوزخيد. بنابراين ممكن است مراد از سنگ در اين آيه، همان بت‏ها باشند كه مورد پرستش بوده‏اند، نه هر سنگى، تا آنان بدانند و به چشم خود ببينند كه كارى از بت‏ها ساخته نبوده و نيست. همچنين اين سنگ‏ها در قيامت، همانند چاقوى خونى همراه پرونده قاتل، سند جرم و گناه آنان است.

پيام ها
1- يقين به حقّانيت راه وهدف، يكى از اصول رهبرى است. «ولن تفعلوا»
2- اكنون كه احساس عجز و ناتوانى كرديد، تسليم حقّ شويد. «ولن تفعلوا فاتّقوا»
3- انسان جمود و كافر، هم رديف سنگ است. «الناس و الحجارة»
4- خباثت‏هاى درونى انسان گناهكار، در قيامت تجسم يافته و آتش گيرانه مى ‏شود. «وقودها الناس»
5 - كفر و لجاجت، انسان شايست ه‏ى خليفةالّلهى را، به هيزم دوزخ تبديل مى‏ كند. «وقودها الناس»
6- رهايى از آتش دوزخ، در گرو ايمان به قرآن و تصديق پيامبر اسلام است. «فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتّقوا النّار... اُعدّت للكافرين»



وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ( 25 )

شايد مراد از «متشابهاً» اين باشد كه بهشتيان در نگاه اوّل، ميوه‏ ها را مانند ميوه‏ هاى دنيوى مى ‏بينند ومى‏ گويند: شبيه همان است كه در دنيا خورده بوديم، لكن بعد از خوردن مى ‏فهمند كه طعم ولذّت تازه‏اى دارد. وشايد مراد اين باشد كه ميوه‏ هايى به آنان داده مى ‏شود كه همه از نظر خوبى وزيبايى وخوش عطرى يكسانند و مانند ميوه‏هاى دنيا درجه يك، دو وسه ندارد.
در قرآن، معمولاً ايمان و عمل صالح در كنار هم مطرح شده است، ولى ايمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است. آرى، اگر اتاقى از درون نورانى شد، شعاع اين نور از روزنه و پنجره‏ها بيرون خواهد زد. ايمان، درونِ انسان را نورانى و قلب نورانى، تمام كارهاى انسان را نورانى مى ‏كند. بركات ايمان و عمل صالح بسيار است كه در آيات قرآن به آنها اشاره شده است.

همسران بهشتى دو نوع هستند:
الف: يكى حور العين كه همچون لؤلؤ و باكره هستند و در همان عالم آفريده مى ‏شوند. «أنشاناهنّ إنشاء»
ب: همسران مؤمن دنيايى كه با چهره‏اى زيبا در كنار همسرانشان قرار مى ‏گيرند. «ومن صلح من ابائهم و أزواجهم»
از امام صادق عليه السلام درباره‏ ى ازواج مطهّره سؤال شد، فرمودند: همسران بهشتى آلوده به حيض و حدث نمى ‏شوند.


پيام ها
1- مژده و بشارت همراه با هشدار و اخطار (در آيه قبل) يكى از اصول تربيت است. «فاتقوا النار... وبشّر الذين آمنوا...»
2- ايمان قلبى بايد توأم با اعمال صالح باشد. «آمنوا وعملوا الصالحات»
3- انجام همه‏ ى كارهاى صالح وشايسته، كارساز است، نه بعضى از آنها. «عملوا الصالحات» («الصالحات» هم جمع است وهم (الف‏ولام) دارد كه به معناى همه كارهاى خوب است.)
4- كارهاى شايسته و صالح، در صورتى ارزش دارد كه برخاسته از ايمان باشد، نه تمايلات شخصى و جاذبه‏ هاى اجتماعى. اوّل «آمنوا» بعد «عملوا الصالحات»
5 - محروميت‏هايى كه مؤمن به جهت رعايت حرام و حلال در اين دنيا مى ‏بيند، در آخرت جبران مى‏ شود. «رزقوا»
6- ما در دنيا نگرانِ از دست دادن نعمت‏ها هستيم، امّا در آخرت اين نگرانى نيست. «وهم فيها خالدون»
7- آشنايى با سابقه‏ى نعمت‏ها، بر لذّت كاميابى مى ‏افزايد. «رزقنا من قبل»
8 - همسران بهشتى نيز پاكيزه‏ اند. «ازواج مطهّرة»
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
نكته آمده ذيل تفسير نور 24:gol:

سؤال: با اينكه الفاظ اختراع بشر است، پس چگونه نمى‏ تواند مثل قرآن را بياورد؟
پاسخ: حروف الفبا از بشر است، ولى نحوه تركيب وبيان مفاهيم بلند آنها، برخاسته از علم و هنر است. قرآن بر اساس علم و حكمت بى‏ پايان الهى، نزول يافته است ولى هر كتاب ديگرى، از سوى هركس كه باشد، براساس علم محدود ومحصور به جهلِ بشر، تأليف يافته است. پس هيچگاه بشر نمى ‏تواند كتابى مثل قرآن بياورد.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
تكات آمده در ذيل آيه 21 سوره بقره(تفسير نور)



سؤال: چرا خدا را عبادت كنيم؟
پاسخ: در چند جاى قرآن پاسخ اين پرسش چنين آمده است:
* چون خداوند خالق و مربّى شماست. «اعبدوا ربّكم الّذى خلقكم»
* چون تأمين كننده رزق و روزى و امنيت شماست. «فليعبدوا ربّ هذا البيت الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف»
* چون معبودى جز او نيست. «لا اله الاّ أنا فاعبُدنى»
عبادت انسان، هدف آفرينش انسان است نه هدف آفريننده. او نيازى به عبادت ما ندارد، اگر همه مردم زمين كافر شوند او بى‏ نياز است: «ان تكفروا انتم و من فى الارض جميعاً فانّ اللَّه لغنى...» چنانكه اگر همه مردم رو به خورشيد خانه بسازند يا پشت به خورشيد، در خورشيد اثرى ندارد.
با اينكه عبادت خدا بر ما واجب است، چون خالق و رازق و مربّى ماست، ولى بازهم در برابر اين اداى تكليف، پاداش مى‏ دهد و اين نهايت لطف اوست.
آنچه انسان را وادار به عبادت مى ‏كند امورى است، از جمله:
1- توجّه به نعمت‏هاى او كه خالق و رازق و مربّى ماست.
2- توجّه به فقر و نياز خود.
3- توجّه به آثار و بركات عبادت.
4- توجّه به آثار سوء ترك عبادت.
5 - توجّه به اينكه همه هستى، مطيع او ودر حال تسبيح او هستند، چرا ما وصله ناهمرنگ هستى باشيم.
6- توجّه به اينكه عشق وپرستش، در روح ماست وبه چه كسى برتر از او عشق بورزيم.


سؤال: در قرآن آمده است: «واعبد ربّك حتّى ياتيك اليقين» يعنى عبادت كن تا به يقين برسى. پس آيا اگر كسى به يقين رسيد، نمازش را ترك كند؟!
پاسخ: اگر گفتيم: نردبان بگذار تا دستت به شاخه بالاى درخت برسد، معنايش اين نيست كه هرگاه دستت به شاخه رسيد، نردبان را بردار، چون سقوط مى‏ كنى. كسى كه از عبادت جدا شد، مثل كسى است كه از آسمان سقوط كند؛ «فكانّما خرّ من السماء» به علاوه كسانى كه به يقين رسيده‏ اند مانند: رسول خدا و امامان معصوم، لحظه‏اى از عبادت دست برنداشتند. بنابراين مراد آيه،بيان آثار عبادت است نه تعيين محدوده‏ ى عبادت.

 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحیم
.
.
تفسير نمونه
.
.
آيات 21-25 سوره بقره



يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ( 21 )

در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد
1 خطاب
((يا ايها الناس )) (اى مردم ) كه در قرآن حدود بيست بار تكرار شده و يك خطاب جامع و عمومى است نشان مى دهد كه قرآن مخصوص نژاد و قبيله و طايفه و قشر خاصى نيست .

2 براى برانگيختن حس شكرگزارى مردم ، و جذب آنها به عبادت پروردگار از مهمترين نعمت شروع مى كند كه نعمت خلقت و آفرينش همه انسانها است.

3 نتيجه اين پرستش ، تقوا و پرهيزگارى است
(لعلكم تتقون ).

4 تكيه بر
((الذين من قبلكم ))
(كسانى كه پيش از شما بودند) شايد اشاره به اين باشد كه اگر شما در پرستش بتها استدلال به سنت نياكانتان مى كنيد خدا هم آفريننده شما است و هم آفريننده نياكان شما است ، هم مالك و پرورش دهنده شما است و هم مالك و پرورش دهنده آنها، بنابراين ، پرستش بتها چه از ناحيه شما باشد و چه از ناحيه آنها چيزى جز انحراف نيست .


الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ( 22 )


در اين آيه به قسمت ديگرى از نعمتهاى بزرگ خدا كه مى تواند انگيزه شكرگزارى باشد اشاره كرده ، نخست از آفرينش زمين سخن مى گويد همان خدائى كه زمين را بستر استراحت شما قرار داد (الذى جعل لكم الارض فراشا).
اين مركب راهوارى كه شما را بر پشت خود سوار كرده و با سرعت سرسام آورى در اين فضا به حركات مختلف خود ادامه مى دهد، بى آنكه كمترين لرزشى بر وجود شما وارد كند، يكى از نعمتهاى بزرگ او است .
تعبير به (فراش ) (بستر استراحت ) چه تعبير زيبائى است ، فراش ، نه تنها مفهوم آرامش و آسودگى خاطر و استراحت را در بر دارد بلكه گرم و نرم بودن و در حد اعتدال قرار داشتن نيز در مفهوم آن افتاده است .

جالب اينكه : چهارمين پيشواى شيعيان جهان امام سجاد على بن الحسين (عليهماالسلام ) در بيان شيوايش اين حقيقت را در تفسير همين آيه تشريح فرموده است .

((خداوند زمين را مناسب طبع شما قرار داد و موافق جسم شما، آن را گرم و سوزان نساخت تا از حرارتش بسوزيد، و زياد سرد نيافريد تا منجمد شويد، آن را آنقدر معطر و زننده قرار نداد تا بوى تند آن به مغز شما آسيب رساند و آن را بدبو نيافريد تا مايه هلاكت شما گردد، آن را همچون آب قرار نداد كه در آن غرق شويد و نيز چنان سفت و محكم نيافريد تا بتوانيد در آن خانه و مسكن بسازيد و مردگان را (كه وجودشان در سطح زمين مايه هزارگونه ناراحتى است ) در آن دفن كنيد، آرى خداوند اين گونه زمين را بستر استراحت شما قرار داد)).

سپس به نعمت آسمان مى پردازد و مى گويد: ((آسمان را همچون سقفى بر بالاى سر شما قرار داد)) (و السماء بناء).

كلمه ((
بناء)) با توجه به كلمه ((عليكم ))بيانگر آنست كه آسمان بر بالاى سر شما بنا شده است ، طبعا همچون سقف ، اين معنى جاى ديگر
السماء سقفا محفوظا: ((ما آسمان را سقف محفوظى قرار داديم )) (انبياء 32).

شايد اين تعبير براى بعضى از كسانى كه به وضع ساختمان آسمان و زمين از نظر هيئت امروز آشنا هستند عجيب بيايد كه اين سقف چگونه است و كجاست ؟ آيا اين تعبير، فرضيه هيئت بطلميوس را دائر به قرار گرفتن افلاك به روى هم همچون طبقات پوست پياز در خاطره ها تداعى نمى كند؟ ولى با توجه به توضيح زير مطلب كاملا روشن مى شود:
كلمه ((سماء)) در قرآن به معانى مختلفى آمده است ، كه قدر مشترك همه آنها چيزى است كه در جهت فوق قرار گرفته است ، يكى از آنها كه در اين آيه به آن اشاره شده است همان جو زمين است ، يعنى قشر هواى متراكمى كه دور تا دور كره زمين را پوشانده ، و طبق نظريه دانشمندان ضخامت آن ، چند صد كيلومتر است .

اگر اين سقف نبود، زمين دائما در معرض رگبار سنگهاى پراكنده آسمانى بود و عملا آرامش از مردم جهان سلب مى شد ولى اين قشر فشرده چند صد كيلو مترى تقريبا تمام سنگهاى آسمانى را قبل از سقوط به سطح زمين مى سوزاند و نابود مى كند و تنها تعداد بسيار كمى مى توانند از آن عبور كرده و به عنوان يك زنگ خطر براى زمينيان به گوشهاى پرتاب شوند، و اين تعداد كم هرگز نتوانسته است آرامش را بر هم زند.


از جمله شواهدى كه نشان مى دهد يكى از معانى آسمان همين جو زمين است حديثى است كه از پيشواى بزرگ ما امام صادق (عليه السلام ) درباره رنگ آسمان نقل شده است آنجا كه به مفضل مى فرمايد:
((اى مفضل در رنگ آسمان بينديش كه خدا آن را اينچنين آبى آفريده كه موافقترين رنگها براى چشم انسان است و حتى نظر كردن به آن ديده را تقويت مى كند)).

امروز اين را همه مى دانيم كه رنگ آبى آسمان چيزى جز رنگ هواى متراكم شده اطراف زمين نيست ، بنابراين منظور از آسمان در اين حديث همان جو زمين است .
در آيه 79 سوره نحل مى خوانيم الم يروا الى الطير مسخرات فى جو السماء:
((آيا آنها به پرندگانى كه در دل آسمان تسخير شده اند نگاه نكردند))؟ درباره معانى

ديگر آسمان ذيل آيه 29 همين سوره بحث مشروحترى مطالعه خواهيد فرمود.
بعد از آن به نعمت
باران پرداخته مى گويد: ((و از آسمان آبى نازل كرد)) (و انزل من السماء ماء).
اما چه آبى ؟ حياتبخش ، و زندگى آفرين ، و مايه همه آباديها و شالوده همه نعمتهاى مادى .
جمله و انزل من السماء ماء بار ديگر اين حقيقت را تاءكيد مى كند كه منظور از سماء در اينجا همان جو زمين است ، زيرا مى دانيم باران از ابرها و ابرها از تراكم بخارهائى كه در جو زمين پراكنده اند به وجود مى آيند.

((امام سجاد على بن الحسين )) (عليهماالسلام ) در تفسير اين آيه راجع به نزول باران از آسمان بيان جالبى فرموده كه ذيلا مى خوانيد:
((خداوند باران را از آسمان نازل مى كند تا به تمام قله هاى كوه ها، تپه ها و گودالها و خلاصه تمام نقاط مرتفع و هموار برسد (و همگى بدون استثناء سيراب گردند) و آن را دانه دانه و نرم و پى در پى گاهى به صورت دانه هاى درشت و گاهى قطره هاى كوچكتر قرار داد، تا كاملا در زمين فرو رود، و سيراب گردد، و آن را به صورت سيلابى نفرستاد تا زمينها و درختان و مزارع و ميوه هاى شما را بشويد و ويران كند)).

قرآن سپس به انواع ميوه هائى كه از بركت باران و روزيهائى كه نصيب انسانها مى شود اشاره كرده چنين مى گويد: خداوند بوسيله باران ، ميوه هائى را به عنوان روزى شما از زمين خارج ساخت
(فاخرج به من الثمرات رزقا لكم ).

اين برنامه الهى كه از يكسو، رحمت وسيع و گسترده خدا را بر همه بندگان مشخص مى كند و از سوى ديگر بيانگر قدرت او است كه چگونه از آب بى رنگ صد هزاران رنگ از ميوه ها و دانه هاى غذائى با خواص متفاوت براى انسانها، و همچنين جانداران ديگر، آفريده ، يكى از زنده ترين دلائل وجود او است لذا بلافاصله اضافه مى كند: ((اكنون كه چنين است براى خدا شريكهائى قرار ندهيد در حالى كه مى دانيد)) (فلا تجعلوا الله اندادا و انتم تعلمون ).


((
انداد)) جمع ((ند)) (بر وزن ضد) به معنى شريك و شبيه است ، بديهى است اين شباهت و شركت در پندار بت پرستان وجود داشته نه اينكه يك امر واقعى باشد.
يا به تعبير دقيقتر چنانكه راغب در مفردات مى گويد: ((ند)) و ((نديد)) به معنى چيزى است كه از نظر گوهر و ذات شريك و شبيه چيز ديگرى باشد، بنابراين به نوع خاصى از مماثلث و همانندى گفته مى شود، يعنى همانندى در گوهر ذات .



وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ( 23 )
فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ( 24 )


قرآن معجزه جاويدان
از آنجا كه نفاق و كفر كه موضوع بحثهاى آيات پيشين بود، گاهى از عدم درك محتواى نبوت و اعجاز پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) سرچشمه مى گيرد، در آيات مورد بحث به اين مساءله پرداخته و مخصوصا انگشت روى معجزه جاويدان ((قرآن )) مى گذارد تا هرگونه شك و ترديد را نسبت به رسالت پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از ميان ببرد، مى گويد:

((اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل كرده ايم ، شك و ترديد داريد لااقل سورهاى همانند آن بياوريد (و ان كنتم فى ريب مما نزلنا على عبدنا بسورة من مثله ).


كلمه ((شهداء)) در اينجا اشاره به گواهانى است كه آنها را در نفى رسالت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) كمك مى كردند، و جمله ((من دون الله )) اشاره به اين است كه حتى اگر همه انسانها جز الله دست به دست هم بدهند، براى اينكه يك سوره همانند سوره هاى قرآن بياورند قادر نخواهند بود.

و جمله ان كنتم صادقين (اگر راست مى گوئيد) در حقيقت براى تحريك آنها به قبول اين مبارزه است ، و مفهومش اين است كه اگر شما از اين كار عاجز هستيد دليل دروغگوئى شماست پس براى اثبات راستگوئى خود برخيزيد و دست به كار شويد.

((تحدى )) و دعوت به مبارزه ، بايد هر چه ممكن است قاطع باشد، و دشمن را تا آنجا كه امكان دارد تحريك كند و به اصطلاح بر سر غيرت آورد، تا تمام قدرت خود را به كار گيرد و پس از عجز و ناتوانى به طور مسلم بداند پديدهاى كه با آن روبرو است يك پديده بشرى نيست ، يك امر الهى است .

لذا در آيه بعد با تعبيرهاى مختلف به اين مهم پرداخته مى گويد: اگر شما اين كار را انجام نداديد و هرگز انجام نخواهيد داد از آتشى بترسيد كه هيزم آن بدنهاى مردم بى ايمان ، و همچنين سنگها است ! (فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التى وقودها الناس و الحجارة ).
((آتشى كه هم اكنون براى كافران آماده شده است )) و جنبه نسيه ندارد! (اعدت للكافرين )
((وقود)) به معنى ((آتشگيره )) است يعنى ماده قابل اشتعال مانند هيزم (نه به معنى آتشزنه همچون كبريت يا جرقه اى كه با سنگهاى مخصوص ايجاد مى كنند).

عده اى از مفسران گفته اند كه منظور از ((حجاره )) بتهائى است كه آنها را از سنگ ساخته بودند و آيه 98 سوره انبياء را شاهد آن دانسته اند: انكم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم : ((شما و آنچه غير از خدا مى پرستيد آتشگيره دوزخ است )).
بعضى ديگر مى گويند: ((حجاره )) اشاره به سنگهاى گوگردى است كه حرارتشان بيش از سنگهاى ديگر مى باشد.
ولى بعضى از مفسران معتقدند كه منظور از اين تعبير توجه دادن به شدت حرارت دوزخ است ، يعنى آنچنان حرارت و سوزندگى دارد كه سنگها و انسانها را همانند هيزم شعله ور مى سازد.
آنچه با ظاهر آيات فوق ، سازگارتر به نظر مى رسد اين است كه آتش دوزخ از درون خود انسانها، و سنگها، شعله ور مى شود، و با توجه به اين حقيقت كه امروز ثابت شده همه اجسام جهان در درون خود، آتشى عظيم نهفته دارند، (يا به تعبير ديگر انرژيهائى كه قابل تبديل به آتشند) درك اين معنى مشكل نيست و لزومى ندارد كه آن آتش سوزان را شبيه آتشهاى معمولى اين جهان بدانيم .
در سوره همزه آيه 6 و 7 مى خوانيم نار الله الموقدة التى تطلع على الافئدة : (آتش سوزان پروردگار كه از درون دلها سرچشمه مى گيرد و بر قلبها سايه مى افكند، و از درون به برون سرايت مى كند)) (به عكس آتشهاى اين جهان كه از بيرون به درون مى رسد)!



وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ( 25 )


ويژگى نعمتهاى بهشتى
از آنجا كه در آخرين آيه بحث گذشته ، كافران و منكران قرآن به عذاب دردناكى تهديد شدند، در آيه مورد بحث ، سرنوشت مؤ منان را بيان مى كند تا همانگونه كه روش قرآن است با مقابله اين دو با هم ، حقيقت روشنتر شود.

مى دانيم باغهائى كه آب دائم ندارند و بايد گاهگاه از خارج ، آب براى آنها بياورند، طراوت زيادى نخواهند داشت ، طراوت از آن باغى است كه هميشه آب در اختيار دارد، آبهائى كه متعلق به خود آنست و هرگز قطع نمى شود خشكسالى و كمبود آب آن را تهديد نمى كند و چنين است باغهاى بهشت .
سپس ضمن اشاره به ميوه هاى گوناگون اين باغها مى گويد: ((هر زمان از اين باغها ميوه اى به آنها داده مى شود مى گويند: اين همان است كه از قبل به ما داده شده است )) (كلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذى رزقنا من قبل ).
مفسران براى اين جمله تفسيرهاى مختلفى ذكر كرده اند:


بعضى گفته اند: منظور اين است كه اين نعمتها به خاطر اعمالى است كه ما قبلا در دنيا انجام داديم و زمينه آن از قبل فراهم شده است .
بعضى ديگر گفته اند: هنگامى كه ميوه هاى بهشتى را براى دومين بار براى آنها مى آورند مى گويند اين همان ميوه اى است كه قبلا خورديم ، ولى هنگامى كه آن را مى خورند مى بينند، طعم جديد و لذت تازهاى دارد! و به تعبير ديگر فى المثل سيب و انگورى را كه در اين دنيا مى خوريم در هر مرتبه همان طعم قبل را احساس مى كنيم ، ولى ميوه هاى بهشتى هر چند ظاهرا يك نوع بوده باشند هر بار طعم جديدى دارند، و اين از امتيازات آن جهان است كه گوئى تكرار در آن نيست !.

بعضى ديگر گفته اند: منظور اين است كه آنها هنگامى كه ميوه هاى بهشتى را مى بينند آن را شبيه ميوه هاى دنيا مى يابند، تا خاطره ناماءنوسى نداشته باشد، اما به هنگامى كه مى خورند طعم كاملا تازه و عالى در آن احساس مى كنند.
هيچ مانعى ندارد كه جمله بالا اشاره به همه اين مفاهيم و تفاسير باشد چرا كه الفاظ قرآن گاه داراى چندين معنى است .
سپس اضافه مى كند ((و ميوه هائى براى آنها مى آورند كه با يكديگر شبيهند)) (واتوابه متشابها).
و بالاخره آخرين نعمت بهشتى كه در اين آيه به آن اشاره شده همسران پاك و پاكيزه است مى فرمايد: ((براى آنها در بهشت همسران مطهر و پاكى است )) (و لهم فيها ازواج مطهرة ).
پاك از همه آلودگيهائى كه در اين جهان ممكن است داشته باشند، پاك از نظر روح و قلب ، و پاك از نظر جسم و تن .
يكى از اشكالات نعمتهاى دنيا اين است كه انسان در همان حال كه داراى نعمت است فكر زوال آن را مى كند و خاطرش پريشان مى شود، و به همين دليل هرگز اين نعمتها نمى تواند آرامش آفرين گردد، اما نعمتهاى بهشتى چون جاودانى است و فنا و زوالى براى آن نيست از هر جهت كامل و آرام بخش است ، لذا در پايان آيه مى فرمايد: ((مؤ منان جاودانه در آن باغهاى بهشت خواهند بود)) (و هم فيها خالدون )
 
آخرین ویرایش:

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
نكات مطرح شده در ذيل آيه 25 سوره بقره (مطابق با تفسير نمونه)

نكات مطرح شده در ذيل آيه 25 سوره بقره (مطابق با تفسير نمونه)

نكات مطرح شده در ذيل آيه 25 سوره بقره (مطابق با تفسير نمونه)


نكته ها
1- ((ايمان )) و ((عمل ))
در بسيارى از آيات قرآن ، ايمان و عمل صالح در كنار هم واقع شده اند به گونه اى كه نشان مى دهد اين دو جدائى ناپذيرند، و راستى هم چنين است زيرا
ايمان و عمل مكمل يكديگرند.

ايمان اگر در اعماق جان نفوذ كند حتما شعاع آن ، در اعمال انسان خواهد تابيد، و عمل او را عمل صالح مى كند، همچون چراغ پرنورى كه در درون اطاقى برافروزند، اشعه آن از تمام پنجره ها و دريچه ها به بيرون مى تابد، و چنين است چراغ پرفروغ ايمان كه در قلب انسان روشن مى شود، شعاعش از چشم و گوش و زبان و دست و پاكى او آشكار مى گردد!
در سوره طلاق آيه 11 مى خوانيم : و من يؤ من بالله و يعمل صالحا يدخله جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا: ((آنكس كه به خدا ايمان آورد و عمل صالح انجام دهد، او را وارد باغهائى از بهشت خواهد ساخت كه از زير درختانش نهرها جارى است ، همى شه در آن خواهند ماند)).

و در سوره نور آيه 55 مى خوانيم وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض : ((خداوند وعده داده است به افرادى كه ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند آنها را خلفاى روى زمين قرار دهد))!
اصولا ايمان همچون ريشه است و عمل صالح ، ميوه آن ، وجود ميوه شيرين دليل بر سلامت ريشه است ، و وجود ريشه سالم سبب پرورش ميوه هاى مفيد
ممكن است افراد بى ايمان گهگاه عمل صالحى انجام دهند، ولى مسلما همى شگى نخواهد بود آنچه عمل صالح را تضمين مى كند ايمانى است كه در اعماق وجود انسان ريشه دوانده باشد و با آن احساس مسئوليت كند.

2- همسران پاك
جالب اينكه تنها وصفى كه براى همسران بهشتى در اين آيه بيان شده وصف ((مطهرة )) (پاك و پاكيزه ) است و اين اشاره اى است به اينكه : اولين و مهمترين شرط
همسر، پاكى و پاكيزگى است ، و غير از آن همه تحت الشعاع آن قرار دارد، حديث معروفى كه از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) نقل شده نيز اين حقيقت را روشن مى كند اياكم و خضراء الدمن قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن ؟ قال المرئة الحسناء فى منبت السوء!: (از گياهان سرسبزى كه بر مزبله ها مى رويد بپرهيزيد! عرض كردند: اى پيامبر منظور شما از اين گياهان چيست ؟ فرمود: زن زيبائى است كه در خانواده آلوده اى پرورش يافته )).

3- نعمتهاى مادى و معنوى در بهشت
گرچه در بسيارى از آيات قرآن ، سخن از نعمتهاى مادى بهشت است :
باغهائى كه نهرهاى آب جارى از زير درختان آن در حركت است قصرها، همسران پاكيزه ، ميوه هاى رنگارنگ ، ياران همرنگ و مانند آن .
ولى در كنار اين نعمتها اشاره به نعمتهاى معنوى مهمترى نيز شده است كه ارزيابى عظمت آنها با مقياسهاى ما امكانپذير نيست ، مثلا در آيه 72 توبه مى خوانيم : وعد الله المؤ منين و المؤ منات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و مساكن طيبة فى جنات عدن و رضوان من الله اكبر ذلك هو الفوز العظيم :
((خداوند به مردان و زنان با ايمان ، باغهائى از بهشت وعده داده كه از زير درختانش نهرها جارى است ، جاودانه در آن خواهند بود، و مسكنهاى پاكيزه در اين بهشت جاودان دارند، همچنين خشنودى پروردگار كه از همه اينها بالاتر است و اين است رستگارى بزرگ )).
و در آيه 8 سوره ((بينة )) بعد از ذكر نعمتهاى مادى بهشت مى خوانيم : رضى الله عنهم و رضوا عنه : ((خداوند از آنها خشنود است و آنها نيز از خدا خشنودند)).
و به راستى اگر كسى به آن مقام برسد كه احساس كند خدا از او راضى است و او هم از خدا راضى ، همه لذات ديگر را از ياد خواهد برد، تنها به او دل مى بندد، و به غير او نمى انديشد، و اين لذتى است روحانى كه با هيچ زبان و بيانى قابل توصيف نيست .
كوتاه سخن اينكه چون معاد هم جنبه روحانى دارد و هم جسمانى نعمتهاى بهشتى نيز هر دو جنبه را دارند، تا جامعيت آنها حاصل شود، و هر كس به اندازه استعداد و شايستگيش ‍ بتواند از آنها بهره گيرد.

 

sebtoshshaikh

عضو جدید
کاربر ممتاز
با نام خدا پروردگار عقل و عقلا

و با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت شما

و با تشکر از زحمات عدیده تمام دست اندرکاران و شما

درخواست بنده این بود که مطالب آهسته تر پیش رود

مطالب نگفته در تک تک کلمات کتاب خدا بسیارست

از جامعه مهندسی انتظارمیرود که کلمات حق را
با دقت بیشتر بررسی کند

چرا که نگاه یک مهندس به کلام خدا با نگاه یک فقیه فرق می کند
موفق باشید
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
با نام خدا پروردگار عقل و عقلا و با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت شما و با تشکر از زحمات عدیده تمام دست اندرکاران و شما درخواست بنده این بود که مطالب آهسته تر پیش رود مطالب نگفته در تک تک کلمات کتاب خدا بسیارست از جامعه مهندسی انتظارمیرود که کلمات حق را با دقت بیشتر بررسی کند چرا که نگاه یک مهندس به کلام خدا با نگاه یک فقیه فرق می کند موفق باشید
سلام دوست عزيز...با توجه به درخواست قبلي شما، و همفكري دوستان، از هفته اي 10 آيه، تفاسير رو به هفته اي 5 آيه كاهش داديم!فكر كنم اين مقدار خوب باشه! به نظرتون كمتر از اين كنيم؟!خب دوست عزيز، ميبينيد كه طرح و بحث در مورد آيات كه از جمله اهداف اين تاپيك به شمار مياد، زياد جدي گرفته نشده، شما هم كه خودتون اين پيشنهاد رو ميدين، هر از گاهي فقط پست ميذاريد. ميخواستم ازتون خواهش كنم شما سوالها و مسايل و مطالب خوندني خودتون رو قرار بدين، اگه وقت كم آورديم، هر دو هفته 5 آيه رو بررسي ميكنيم؛‌خوبه؟موفق و پيروز باشيد
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
سوره بقره ( آیات 26 تا 30 ) ...

سوره بقره ( آیات 26 تا 30 ) ...



.
.
.



بسم الله الرحمن الرحیم ...




إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ ( 26 )

خداوند از اين که به پشه اى يا فراتر از آن مثَل زند پروا ندارد . پس کسانى که ايمان آورده اند مى دانند که آن حق است و از جانب پروردگارشان است

و امّا کسانى که کافر شده اند مى گويند : خدا از اين مثل چه هدفى داشته است ؟

خدا بسيارى را بدان گمراه و بسيارى را بدان هدايت مى کند ، ولى جز فاسقان را به وسيله آن گمراه نمى کند ...






الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ( 27 )

فاسقان کسانى اند که عهدشان را که با خدا پس از آن که بر آن پيمانى استوار بسته اند مى شکنند

و آنچه را خداوند به پيوستن آن فرمان داده است مى گسلند

و با انجام کارهاى ناشايسته ، در زمين تباهى به بار مى آورند .

آنانند زيانکاران ...





كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ( 28 )

چگونه ربوبيّت خدا را انکار مى کنيد ؟ در حالى که شما مردگانى بوديد که خدا به شما حيات بخشيده است

سپس شما را مى ميراند و بار ديگر زنده مى کند ، آن گاه به سوى او باز گردانده مى شويد ...






هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ( 29 )

اوست آن که همه آنچه را در زمين است براى شما آفريد

وانگهى به آفرينش آسمان پرداخت و آنها را براى شما به صورت هفت آسمان سامان داد

و او به هر چيزى داناست ...







وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ( 30 )


و آن گاه بر آدميان نعمت ارزانى شد که پروردگارت به فرشتگان گفت :

من در زمين جانشينى قرار خواهم داد

فرشتگان چون مى دانستند که موجودى که در زمين زندگى مى کند روى به تبهکارى مى آورد ، گفتند :

آيا در زمين کسانى را مى گمارى که در آن فساد مى کنند و خون ها مى ريزند ، در حالى که ما همراه با ستايش تو ، تو را تسبيح مى گوييم و تقديس مى کنيم ؟

گفت : من چيزهايى مى دانم که شما نمى دانيد ...




.
.
.


اللهم عجل لویک الفرج ...
:gol:
 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
دست همگی تون درد نکنه

در مورد این قسمت کلما رزوقوا من ثمره رزقا قالوا هذا الذی رزقنا من قبل و اتوا به متشابها...
موقعی که داشتم حقظ می کردم اینطور برداشت کردم که میوه می تونه ی جورایی نماد ثمراتِ کار نیک و همون نعمت های خوش آب و رنگ بهشتیِ باشه و مسلما هر چه درجه ایمان فرد بالاتر بوده باشه از مواهب بیشتری بهره می گیره
از طرفی یه مومن واقعی از ایمانش لذت می بره و طعم رضایت محبوب رو در تک تک لحظات حیاتش لمس می کنه پس نه تنها در دنیا از رضایت محبوبش بهره می بره و خرسندِ بلکه بهشت هم طعم کار نیک خودش رو می مینه یه جورایی یه حس مشترک!!!
نمی دونم تونستم منظورم رو برسونم؟!
این چیزی بود که موقع حفظ به نظرم اومد گفتم بگم دوستان اشکالاتش رو بر طرف کنند.
بازم ممنونم
 

sebtoshshaikh

عضو جدید
کاربر ممتاز
با نام خردداد عاقل خواه و با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت همه دست اندرکاران و هرکه همراه


همین " بسم الله الرحمن الرحیم " شامل کلمات : " ب " ، " اسم " ، " الله " ، " الرحمن " و " الرحیم " می باشد ، که هرکدام مطالب ناگفته دارند .

در معنای " ب " حتمًا همراهی گنجیده است .

حال ، دوستان لطفـًا روی معنای همراهی فکر کنند .

خداوند در ابتدای دستورالعمل خود برای انسان - یعنی قرآن - با همراهی شروع می کند .
 

sebtoshshaikh

عضو جدید
کاربر ممتاز
اهمیت اولین سخن

اهمیت اولین سخن

با نام خردداد عاقل خواه
و با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت شما و هرکه همراه

انسان موجودیست اجتماعی .

یعنی : گروهی زندگی می کند و نمی تواند تنها بماند .

اجتماع چگونه درست می شود ؟


جامعه چطور پدید می آید ؟

اگر افراد مختلف بدون داشتن هیچ رابطه ای با هم زندگی کنند ؛

جامعه ای پدید می آید ؟ اجتماعی درست می شود ؟ پس ؛

پس ؛ قوام اجتماع به ارتباط است
.

ادامه دارد ، لطفا ؛ صبر بفرمایید .
 

amir ghasemiyan

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با نام خردداد عاقل خواه و با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت همه دست اندرکاران و هرکه همراه


همین " بسم الله الرحمن الرحیم " شامل کلمات : " ب " ، " اسم " ، " الله " ، " الرحمن " و " الرحیم " می باشد ، که هرکدام مطالب ناگفته دارند .

در معنای " ب " حتمًا همراهی گنجیده است .

حال ، دوستان لطفـًا روی معنای همراهی فکر کنند .

خداوند در ابتدای دستورالعمل خود برای انسان - یعنی قرآن - با همراهی شروع می کند .
ميشه توضيح بدين چطور از حرف "ب" معناي همراهي رو برداشت كردين؟
منظورتون از همراهي چجور همراهيه؟كي با كي؟چي با چي؟
ممنون از توضيحاتتون
 

sebtoshshaikh

عضو جدید
کاربر ممتاز
با نام خردداد عاقل خواه
و با سلام و آرزوی سلامتی شما و هرکه همراه

اول : از اینکه بعد از شش روز - بعد از درخواست "
دوستان لطفا فکر کنند " - ، بالاخره یکی از عزیزان مطلبی نوشت ؛ بسیار سپاسگزارست .

دوم اینکه : در زبان عربی برای حرف " ب " بیش از بیست معنی ذکر می کنند ، که در همه آنها به نوعی معنی همراهی گنجیده است .

که از جمله این معانی : کمک ، الصاق ، همراهی و سببیت می باشد .

و چنانکه مشاهده می شود ، در همه این معانی به گونه ای معنای همراهی گنجیده است .

اما همراهی کی با کی ، کی با چی و ..... خواهد آمد . - اگرچه بعد از تفکر هم قابل فهم است - .

 

Taßa§om

عضو جدید
کاربر ممتاز
با نام خردداد عاقل خواه
و با سلام و آرزوی سلامتی شما و هرکه همراه

اول : از اینکه بعد از شش روز - بعد از درخواست "
دوستان لطفا فکر کنند " - ، بالاخره یکی از عزیزان مطلبی نوشت ؛ بسیار سپاسگزارست .

دوم اینکه : در زبان عربی برای حرف " ب " بیش از بیست معنی ذکر می کنند ، که در همه آنها به نوعی معنی همراهی گنجیده است .

که از جمله این معانی : کمک ، الصاق ، همراهی و سببیت می باشد .

و چنانکه مشاهده می شود ، در همه این معانی به گونه ای معنای همراهی گنجیده است .

اما همراهی کی با کی ، کی با چی و ..... خواهد آمد . - اگرچه بعد از تفکر هم قابل فهم است - .


سلام

بابت توضیحاتتون خیلی ممنونیم

اتفاقا موقعی که اولین پستتون در رابطه بسم الله و ب رو خوندم سوالاتی برام ایجاد شد،شروع کردم به نوشتن که ازتون بپرسم اما در حین نوشتن جواب رو به خودم می دادم
خیلی جالب بود برام!شیوه ای برای حل درگیری ها و مشغله ها!

اما جسارت نباشه می خواستم بدونم توضیحات از خودتونه یا منبع خاصی دارید؟

بازم سپاسگزارم
به امید ادامه این حرکت موثر
 

V A H ! D

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع ,
کاربر ممتاز
شروع دوباره ( آیه اول سوره حمد ... )

شروع دوباره ( آیه اول سوره حمد ... )



.
.
.


دوستان سلام!!!

خداروشکر پس از بحث و تبادل نظرها تصمیم بر این شد که

هر 3 روز یکبار یک آیه گذاشته بشه

و

در اون سه روز روی آیه ، معنی و تفسیر اون بحث بشه و انشالله به نتیجه ای خوب برسیم ...

در ضمن قرار بر این شد که از ابتدا ی سوره حمد شروع کنیم!



،



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ( 1 )

به نام خداوند رحمتگر مهربان



.
.
.


 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
تفسير نور...آيه اول سوره حمد...بخش اول

تفسير نور...آيه اول سوره حمد...بخش اول

آيه اول سوره حمد
.
.
تفسير نور

.
.


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ( 1 )

به نام خداوند رحمتگر مهربان


در ميان اقوام و ملل مختلف، رسم است كه كارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقه‏ ى آنهاست، شروع مى ‏كنند تا آن كار ميمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحيح يا فاسد خويش عمل مى ‏كنند. گاهى به نام بت‏ها وطاغوت‏ها وگاهى با نام خدا و به دست اولياى خدا، كار را شروع مى‏ كنند. چنانكه در جنگ خندق، اوّلين كلنگ را رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بر زمين زد.(1)

«بسم‏ اللَّه الرّحمن الرّحيم» سر آغاز كتاب الهى است. «بسم ‏اللَّه» نه تنها در ابتداى قرآن، بلكه در آغاز تمام كتاب‏هاى آسمانى بوده است. در سر لوحه‏ ى كار و عمل همه‏ ى انبيا «بسم‏ اللَّه» قرار داشت. وقتى كشتى حضرت نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح (عليه السلام) به ياران خود گفت: سوار شويد كه «بسم ‏اللَّه مجراها و مرساها»(2) يعنى حركت و توقّف اين كشتى با نام خداست. حضرت سليمان‏ (عليه السلام) نيز وقتى ملكه سبا را به ايمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جمله‏ ى «بسم ‏اللَّه الرّحمن الرّحيم»(3) آغاز نمود.
حضرت على عليه السلام فرمود: «بسم‏ اللَّه»، مايه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى است. همچنين آن حضرت به شخصى كه جمله‏ ى «بسم‏ اللَّه» را مى ‏نوشت، فرمود: «جَوِّدها» آنرا نيكو بنويس.(4)

بر زبان آوردن «بسم‏ اللَّه» در شروع هر كارى سفارش شده است؛ در خوردن و خوابيدن ونوشتن، سوارشدن بر مركب ومسافرت وبسيارى كارهاى ديگر. حتّى اگر حيوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و اين رمز آن است كه خوراك انسان‏هاى هدف‏دار و موحّد نيز بايد جهت الهى داشته باشد.
در حديث مى ‏خوانيم: «بسم‏ اللَّه» را فراموش نكن، حتّى در نوشتن يك بيت شعر. و رواياتى در پاداش كسى كه اوّلين بار «بسم‏ اللَّه» را به كودك ياد بدهد، وارد شده است.(5)





منابع:
1) بحار، ج‏20 ص 218.
2) هود، 41.
3) نمل، 30.
4) كنزالعمّال، ح 29558.
5) تفسيربرهان، ج‏1، ص‏43.

 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
تفسير نور...آيه اول سوره حمد...بخش دوم

تفسير نور...آيه اول سوره حمد...بخش دوم

سؤال: چرا در شروع هر كارى «بسم ‏اللَّه» سفارش شده است؟

پاسخ: «بسم‏ اللَّه» آرم ونشانه‏ ى مسلمانى است وبايد همه كارهاى او رنگ الهى داشته باشد. همان گونه كه
محصولات و كالاهاى ساخت يك كارخانه، آرم و علامت آن كارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزيى باشد يا كلّى. مثلاً يك كارخانه چينى سازى، علامت خود را روى تمام ظروف مى‏ زند، خواه ظرف‏هاى بزرگ باشد يا ظرف‏هاى كوچك. يا اينكه پرچم هر كشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگان‏هاى آن كشور است و هم بر فراز كشتى‏ هاى آن كشور در درياها، و هم بر روى ميز ادارى كارمندان.
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
تفسير نور...آيه اول سوره حمد...بخش سوم

تفسير نور...آيه اول سوره حمد...بخش سوم

سؤال: آيا «بسم‏ اللَّه الرّحمن الرّحيم» آيه ‏اى مستقل است؟

پاسخ: به اعتقاد اهل ‏بيت رسول اللّه (‏عليهم السلام) كه صد سال سابقه بر ساير رهبران فقهى مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسيده و در قرآن نيز عصمت و پاكى آنها به صراحت بيان شده است، آيه «بسم‏ اللَّه الرّحمن الرّحيم» آيه ‏اى مستقل و جزء قرآن است.

فخر رازى در تفسير خويش شانزده دليل آورده كه «بسم‏ اللَّه» جزء سوره است.
آلوسى نيز همين اعتقاد را دارد.
در مسند احمد نيز «بسم‏ اللَّه» جزء سوره شمرده شده است.(1)

برخى از افراد كه بسم ‏اللَّه را جزء سوره ندانسته و يا در نماز آن را ترك كرده ‏اند، مورد اعتراض واقع شده‏ اند. در مستدرك حاكم آمده است: روزى معاويه در نماز «بسم‏ اللَّه» نگفت، مردم به او اعتراض كردند كه «أسرقت أم نَيستَ»، آيه را دزديدى يا فراموش كردى؟!(2)

امامان معصوم‏ (عليهم السلام) اصرار داشتند كه در نماز، بسم ‏اللَّه را بلند بگويند. امام باقر(عليه السلام) در مورد كسانى كه «بسم ‏اللَّه» را در نماز نمى ‏خواندند و يا جزء سوره نمى‏ شمردند، مى‏ فرمود: «سَرقوا اكرم آية»(3) بهترين آيه قرآن را به سرقت بردند. در سنن بيهقى در ضمن حديثى آمده است: چرا بعضى «بسم ‏اللَّه» را جزء سوره قرار نداده ‏اند!(4)
شهيد مطهّرى‏ (قدس سره )در تفسير سوره حمد، ابن عباس، عاصم، كسايى، ابن‏عمر، ابن‏زبير، عطاء، ابن‏طاووس، فخررازى وسيوطى را از جمله كسانى معرّفى مى‏ كند كه بسم اللَّه را جزء سوره مى‏ دانستند.

در تفسير قرطبى از امام صادق‏ (عليه السلام) نقل شده است: «بسم ‏اللَّه» تاج سوره‏هاست. تنها در آغاز سوره برائت (سوره توبه) «بسم ‏اللَّه» نيامده و اين به فرموده حضرت على عليه السلام به خاطر آن است كه «بسم ‏اللَّه» كلمه امان و رحمت است، واعلام برائت از كفّار و مشركان، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نيست.(5)


منابع:


1) مسند احمد، ج‏3، ص 177 و ج‏4، ص 85.
2) مستدرك، ج‏3، ص‏233.
3) بحار، ج 85، ص 20.
4) سنن بيهقى، ج‏2، ص‏50.
5) تفسير مجمع‏البيان و فخررازى.

 
آخرین ویرایش:

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
تفسير نور...آيه اول سوره حمد...بخش پاياني

تفسير نور...آيه اول سوره حمد...بخش پاياني

.
.
تفسير نور

آيه اول از سوره حمد




  • «بسم‏ اللَّه‏ الرّحمن‏ الرّحيم» در آغاز سوره، رمز آن است كه مطالب سوره، از مبدأ حقّ و مظهر رحمت نازل شده است.


  • «بسم‏ اللَّه‏ الرّحمن‏ الرّحيم» در آغاز كتاب آسمانى، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مى ‏شود.(21)


  • «بسم‏ اللَّه» كلامى كه سخن خداوند با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع مى‏شود.
رحمت الهى همچون ذات او ابدى و هميشگى است. «اللَّه الرّحمن الرّحيم»



  • بيان رحمت الهى در قالب‏هاى گوناگون، نشانه‏ى اصرار بر رحمت است. (هم قالب «رحمن»، هم قالب «رحيم»)«الرّحمن الرّحيم»



  • شايد آوردن كلمه رحمان و رحيم در آغاز كتاب، نشانه اين باشد كه قرآن جلوه‏اى از رحمت الهى است، همان گونه كه اصل آفرينش و بعثت جلوه لطف ورحمت اوست. «الرّحمن الرّحيم»



 

amir ghasemiyan

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ممنون بابت توضیحات شما:gol:
درمورد خاصیت درمانی بسم الله مطلبی شنیدم نمیدونم میتونم درموردش تواین تاپیک بنویسم یانه
اگر اجازه فرمودید می نویسم اگر نه که باشه درتاپیک مناسب
چرا كه نه.خيلي هم خوبه.
ممنون ميشم بنويسين.

:gol:
 

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
ممنون بابت توضیحات شما:gol:
درمورد خاصیت درمانی بسم الله مطلبی شنیدم نمیدونم میتونم درموردش تواین تاپیک بنویسم یانه
اگر اجازه فرمودید می نویسم اگر نه که باشه درتاپیک مناسب
ممنون بابت حضورتون:gol:
حتما، بنده كه سر تا پا چشمم:D تا هر كسي هر مطلبي متناسب با آيات مورد بحث را در تاپيك قرار بدن
اين تاپيك متعلق به همه دوستانه:redface:
ببخشيد، اما جسارتا،‌دوستان تنها پستهاي قرآني در اين تاپيك قرار بدن، مسلما هدف ما ترويج اطلاعات قرآنيه و حتي براي تشكر هم به نظرم ميشه به دكمه تشكر اكتفا كرد( اميدوارم سوءتفاهم نشده باشه،‌اما با توجه به رويه جديد تاپيك، با پستهاي انبوهي مواجه خواهيم بود،‌بنابراين براي عدم شلوغي تاپيك خواهشا هر نوع پست غير قرآني رو قرار نديد يا در تاپيك اتاق تصميم گيري قرار بدين يا به بنده يا دوستان مربوطه پيغام بدين)
با تشكر فراوان و عرض پوزش مجدد:gol::gol::gol:
منتظر پستهاي زيباي دوستان هستيم:smile:
 
بالا