بچه که بودین از چی بیشتر می ترسیدین؟

[Mʀ Yᴀsɪɴ]

مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست

ببخش دوست من

 

[یک دختره]

از ارتفاع....

از گربه

 

[samira.nanas]

از هیچی..........
اما الان که بزرگ شدم از خیلی چیزها........................بیشتر ازهمه م از انسانها...........

 

[rzha]

ببخش دوست من

خواهش میکنم
بار آخرت باشه

 

[...SPARTACUS]

از جن....
البته الانم کمی میترسم....

 

[Mʀ Yᴀsɪɴ]

از جن....
البته الانم کمی میترسم....

جن هم مگه ترس داره از جن نمی ترسی از افکار خودت میترسی

 

[آمیتیس19]

منم یه پسر خاله دارم هر بار می خواست منو بترسونه می گفت جن.
یه بارم به زور دوچرخه اشو گرفتم.نزدیک یه ساختمون که شدم داد زد:اون ساختمون جن داره!
دوچرخه رو انداختم و دوئیدم تو خونه.
اونشب تا صبح جلو در اتاق مامان و بابام رو زمین خوابیدم!

 

[rzha]

جن هم مگه ترس داره از جن نمی ترسی از افکار خودت میترسی

افکار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منظورتو نمیفهمم

 

[Mʀ Yᴀsɪɴ]

افکار؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منظورتو نمیفهمم

اگر به اندازه کافی بدونی به هیچ وجه نمی ترسی انسان هایی از جن میترسن که اگاهی ندارن از این موجود

 

[rzha]

اگر به اندازه کافی بدونی به هیچ وجه نمی ترسی انسان هایی از جن میترسن که اگاهی ندارن از این موجود

آره قبول دارم حق با تو

 

[...SPARTACUS]

عرضم به حضور همه...
آفرین به شما که آگاهی دارین...
شما که همیشه تو یه شهر شلوغ و پر جمعیت هستید نمیتونید نظری در مورد جن داشته باشید!
اگه موضوع به شناخت جن باشه ما به داداشمون میگیم میثم جنی...
تا 6ماه پیش فکر میکردم داره چرت میگه ولی بعد فهمیدم یه کاسه ای زیر نیم کاسش هست...
و واقعا به هم ثابت شد...لازم نیست بگید به افکار انسانه،1بار تشریف ببرید جاهای خلوت اطراف شهر یا یکی از روستاهای کویری،متوجه میشید که افکارتون به بنبست میخوره!

 

[rzha]

عرضم به حضور همه...
آفرین به شما که آگاهی دارین...
شما که همیشه تو یه شهر شلوغ و پر جمعیت هستید نمیتونید نظری در مورد جن داشته باشید!
اگه موضوع به شناخت جن باشه ما به داداشمون میگیم میثم جنی...
تا 6ماه پیش فکر میکردم داره چرت میگه ولی بعد فهمیدم یه کاسه ای زیر نیم کاسش هست...
و واقعا به هم ثابت شد...لازم نیست بگید به افکار انسانه،1بار تشریف ببرید جاهای خلوت اطراف شهر یا یکی از روستاهای کویری،متوجه میشید که افکارتون به بنبست میخوره!

اولا که من آگاهی ندارم دوما جن هست ولی از انسان ترسناک تر نیست که با دستای خودش داره همه چیو داغون میکنه و.........

 

[Mʀ Yᴀsɪɴ]

عرضم به حضور همه...
آفرین به شما که آگاهی دارین...
شما که همیشه تو یه شهر شلوغ و پر جمعیت هستید نمیتونید نظری در مورد جن داشته باشید!
اگه موضوع به شناخت جن باشه ما به داداشمون میگیم میثم جنی...
تا 6ماه پیش فکر میکردم داره چرت میگه ولی بعد فهمیدم یه کاسه ای زیر نیم کاسش هست...
و واقعا به هم ثابت شد...لازم نیست بگید به افکار انسانه،1بار تشریف ببرید جاهای خلوت اطراف شهر یا یکی از روستاهای کویری،متوجه میشید که افکارتون به بنبست میخوره!

من چار سال خونمون بیخ قبرستون بود و بهترین مکان برای تمرین اهنگم که سرو صدای همسایه هارو در نمی اورد هرشب از مسئول قبرستون اجازه میگرفتم و توش با بچه ها تمرین میکردیم

 

[...SPARTACUS]

من چار سال خونمون بیخ قبرستون بود و بهترین مکان برای تمرین اهنگم که سرو صدای همسایه هارو در نمی اورد هرشب از مسئول قبرستون اجازه میگرفتم و توش با بچه ها تمرین میکردیم

بابا تو دیگه کی هستی؟؟
حالا نوازنده ای یا خواننده؟؟؟

 

[rzha]

من چار سال خونمون بیخ قبرستون بود و بهترین مکان برای تمرین اهنگم که سرو صدای همسایه هارو در نمی اورد هرشب از مسئول قبرستون اجازه میگرفتم و توش با بچه ها تمرین میکردیم

آفرین شجاع

 

[Mʀ Yᴀsɪɴ]

بابا تو دیگه کی هستی؟؟
حالا نوازنده ای یا خواننده؟؟؟

هر دو

 

[...SPARTACUS]

هر دو

چی میزنی؟؟؟

 

[Mʀ Yᴀsɪɴ]

چی میزنی؟؟؟

پیانو و گیتار

 

[rzha]

پیانو و گیتار

وای چه دیر جواب میدی اینم که رفت

 

[Mʀ Yᴀsɪɴ]

وای چه دیر جواب میدی اینم که رفت

عیبی نداره تو هستی که

 

[rzha]

عیبی نداره تو هستی که

نمیدونم

 

[BLOOD STONE]

نمیدونم

از همگی عذر میخوام من از دسشویی میترسیدم....

 

[sara.ceramic]

از عکس گرفتن !!!

یعنی بیشتر از دوربین عکاسی !

 

[rzha]

از عکس گرفتن !!!

یعنی بیشتر از دوربین عکاسی !

وای چقدر آواتارت خوشکله

 

[BLOOD STONE]

وای چقدر آواتارت خوشکله

آواتار منم خیلی خشکله

 

[rzha]

آواتار منم خیلی خشکله

نه خیلی هم زشته

 

[sunshid]

من خیلی کله خراب بودم از هیچی نمیترسیدم ولی بقیه بچه هارو میترسوندم بعدشم کلی میخندیدم.

 

[rzha]

من خیلی کله خراب بودم از هیچی نمیترسیدم ولی بقیه بچه هارو میترسوندم بعدشم کلی میخندیدم.

 

[M.Ghane]

ما تو خونمون 1 اتاق تاریک داشتیم .که ماش بسته بود و خیلی تاریک و ترسناک دیده میشد . از ااون اتاق خیلی میترسیدم

 

[Mʀ Yᴀsɪɴ]

بچه بودم از چیزی نمیترسیدم جز خودم