جمله های زیبا

وضعیت
موضوع بسته شده است.

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
ستاره ها وقتی میشکنن میشن شهاب
اما دلی که میشکنه میشه سوال بی جواب؟؟؟؟؟؟؟
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای هزارمین بار پرسید:
آیا تا حالا شده من دلتو بشکنم؟
منم برای هزارمین بار به دروغ گفتم نه، هیچ وقت
تا مبدا دلش بشکند
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

pari-1369

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتمش :دل میخری؟
گفت:چند؟
گفتمش:دل مال تو تنها بخند
خنده کرد دل ز دستانم ربود
تا به خود باز آمدم او رفته بود
دل ز دستش روی خاک افتاده بود
جای پایش روی دل جا مانده بود
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

SaDaF7

عضو جدید
کاربر ممتاز
و ناز و ساز

و بهار و آبی و ساده و رقص

و صبح و چشم

و كام و حال

و رود و جوی

و گل و رنگ و مست

و اشك و لرز

و صفا و خوب و زنده

و صاف و شراب و خواب و نوش

و شاد و گنج

و جاده و ماه و روز

و وفا و لطيف

و دل آويز و طراوت

و زيبا و لبخند

و در آخر

زندگی زندگی است
 

SaDaF7

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر زندگی شعر نيست
پس چرا هوهوی بادش
ياهوی رند خرابات است؟!

اگر زندگی مهر نيست
پس چرا كبوتر با كبوتر
باز با باز كند پرواز؟!
اگر زندگی عشق نيست
پس چرا ستاره ها
باز چشمك می زنند؟!
اگر زندگی بوسه نيست
پس چرا زاغان
مرغان عشق نشدند؟!
اگر زندگی آغوش نيست
پس چرا نسيم در تن برگ
اين گونه می پيچد؟!
اگر زندگی آبی نيست
پس چرا چشم ماهرخان
رنگ دريا و آسمان دارد؟!
اگر زندگی رقص نيست
پس چرا پروانه ها
تمام فصول عمر را میرقصند؟!
اگر زندگی صبح نيست
پس چرا با هر طلوع
زندگی آغاز ميشود؟!
اگر زندگی چشم نيست
پس چرا نور اينقدر ميرقصد؟!
اگر زندگی جوی نيست
پس چرا زمزمه اش
اينقدر شنيدنی است؟!
اگر زندگی صفا نيست
پس چرا بی صفا، زندگی نيست؟!
اگر زندگی شاد نيست
پس چرا صدای خنده هست؟!
اگر زندگی جاده نيست
پس چرا مرده ها در حاشيه دفنند؟!
اگر زندگی روز نيست
پس چرا هر روز زندگی نو می شود؟!
اگر زندگی وفا نيست
پس چرا هيچ كس بدون وفا
خوشآیند نيست؟!
اگر زندگی جور نيست
پس چرا "هر روز دريغ از ديروز"
دروغ نيست؟!
اگر زندگی زندگی نيست
پس چرا هيچ چيز
در توصيف زندگی
بهتر از زندگی نيست؟!
 

!Game Over

عضو جدید
باد مي ورزد …
ميتواني در مقابلش هم ديوار بسازي ، هم آسياب بادي!
تصميم با تو است ...


با نهایت تشکر
کوچکترین
:cool:
!Game Over
 

شقایق21

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من تو را مي خواهم

و همين ساده ترين قصه يك انسان است ،

تو مرا مي خواني

من تورا ناب ترين شعر زمان مي دانم

و تو هم مي داني

تا ابد در دل من مي ماني.
 

samira93

عضو جدید
خانه ات كو؟
آن دل ديوانه ات كو؟
روزهاي كودكي كو؟
فصل خوب سادگي كو؟
يادت آيد روزباران،گردش يك روز ديرين؟
پس چه شد ديگر،كجارفت؟
خاطرات خوب و رنگين،
در پس آن كوي بن بست،
در دل تو،آرزو هست؟
كودك خوشحال ديروز؟
غرق در غم هاي امروز،
ياد باران رفته از ياد،
آرزوها رفته برباد
 

fahimeh rezaei

عضو جدید
بیا باران، زمین زیباست ، گل دارد
زمین گرد است
گریان شقایقهای بی آب است
نترس از رفتنِ در خاک
که خاک این زمین شاید به ظاهر پست
اما
جنس آدم،جنس حوّا،جنس نور و پاکی دریا به خود دارد.
بیا باران که شاید گوشه ای از این زمین،مردی
خجل از چشم گریان است
و پنهان می کند چشمان زیبایش
بیا تا او بگوید:صورتش نمناک باران است
بیا باران،زمین تنهاست
زمین از خشکی لبهای آهو،سخت غمگین است
زمین فکر کبوترهای بی آب است
بیا باران که این قایق
به گِل مانده در این دریای خشکیده
و بار خاطراتش روی دوشش سخت سنگین است
ببین سبز و سفید و سرخ غمگین است
برای مردمی لب تشنه و گریان
برای کودکی آواره در میدان
برای مادری کز فقر نالان است
برای جمله باباهای حیرانی که در این وادی دنیا
به روی دفتر مشق و کتاب کودکان خویش می خوانند
که بابا آب...
که بابا نان...
و می خندند از اندوه این بازی
که بابا آب و نانش کو؟!
زمین غمگین باباهای بی نان است
زمین غمگین مرگ مظلوم شقایقهاست
بیا باران
بیا باران






شعر: لب آب شاعر: سهراب سپهری

دیشب لب رود شیطان زمزمه داشت
شب بود و چراغک بود
شیطان تنها تک بود
باد آمده بود باران زدهبود شب تر گلهای پرپر
بویی نه براه
ناگاه
آیینه رود نقش غمی بنمود شیطان لبب آب
خاک سیا در خواب
زمزمه ای می مرد بادی می رفت رازی می برد
...



باز باران بارید

خیس شد خاطره ها

مرحبا بر دل ابری هوا

هر کجا هستی باش

آسمانت آبی

و تمام دلت از غصه دنیا خالی
 

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر: لب آب شاعر: سهراب سپهری

دیشب لب رود شیطان زمزمه داشت
شب بود و چراغک بود
شیطان تنها تک بود
باد آمده بود باران زدهبود شب تر گلهای پرپر
بویی نه براه
ناگاه
آیینه رود نقش غمی بنمود شیطان لبب آب
خاک سیا در خواب
زمزمه ای می مرد بادی می رفت رازی می برد
...



باز باران بارید

خیس شد خاطره ها

مرحبا بر دل ابری هوا

هر کجا هستی باش

آسمانت آبی

و تمام دلت از غصه دنیا خالی


هیچ میدانی چرا،چون موج،
در گریز از خویشتن، پیوسته می کاهم؟
زان که بر این پرده تاریک،
این خاموشی نزدیک،
آنچه میخواهم نمی بینم،
و آنچه می بینم نمیخواهم.

(پاسخ. شفیعی کدکنی)

 

khordad64

عضو جدید
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺷﺎﮐﯽ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ،ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ
ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺧﺎﮐﯽ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ،ﺩﻭﺭ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺍﺯ
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ، ﻭﻟﯽ،ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ،
ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ

حیف جمله هاتون نیست ک اکثرش فونتش قاطی پاتیه و نمیشه خوندش؟
چیکارشون میکنی آخه دوس جون؟
 

!Game Over

عضو جدید
کاش دنیا یکبار هم که شده بازیش رو به ما می باخت:(
مگه چه لذتی داره این بردهای تکراری براش؟؟؟


با نهایت تشکر
کوچکترین
:cool:
!Game Over
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
زیباترین عکس ها در تاریکترین اتاق ها ظاهر میشن ، پس هر وقت تو قسمت تاریک زندگی واقع شدی ، بدون که خداوند قصد داره یه تصویر زیبا ازت بسازه .
 

fereshte akabere

کاربر بیش فعال
صدای گریه اش را چه کسی میشنود هیچ کس اما من هر روز صدای گریه این قلب شکسته را میشنوم و دم بر نمیاورم چگونه شده که دیگر کسی صدای قلب شکسته هیچ کس برایش مهم نیست
 

arash.ars1

عضو جدید
روزی مجنون از روی سجاده شخصی عبور کرد

‏‏مرد نماز را شکست و گفت مردک:

در حال راز و نیاز با خدا بودم تو چگونه این رشته را بریدی؟!
مجنون لبخندی زد و گفت:من عاشق دختری هستم تو را ندیدم،تو عاشق خدایی و مرا دیدی
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

fereshte akabere

کاربر بیش فعال
ساکت وارام باش کودکم دیگر کسی نیست تا به گریه های تو اهمیت بدهد هوا سرد است میدانم گرسنهای طفلکم این را هم میدانم کمی تحمل کن شاید در یک خانه گرم باز شود و کسی برایت کمی غذا اورد چقدر بد شده هیچ کس صدای کودک مرا نمیشنود این صدای ماشینها کر کنده هستند صدای کودکم انقدر پایین هست که کسی نمیشنود
 

Life13

عضو جدید
چهار روش برای اتلاف وقت وجود دارد:

1.کار کردن

2.کار بیهوده کردن

3.بد کار کردن

4.کم کار کردن
 
  • Like
واکنش ها: ho_b

fatima0

عضو جدید
سرانجام عشق به ایران

سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی ؟ گفت تا آن زمان که زنده ام . گفتند این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو ، و گنج سلطانی هم برای بی چیزی همانند تو نخواهد بود .

سهروردی خندید و گفت شما عشق ندانید چیست . دوباره او را گرفته و به سیاهچال بردند.
ارد بزرگ اندیشمند یگانه کشورمان می گوید : “نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست . ”
شبها از درون روزن سیاه چال زندان سهروردی ، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان می شنیدند و از این روی ، وعده های غذایش را قطع نمودند و در نهایت سهروردی از گرسنگی به قتل رسید…

مهرنوش
 

!Game Over

عضو جدید
http://www.www.www.iran-eng.ir/images/misc/quote_icon.png نوشته اصلي بوسيله طوفان 2013 http://www.www.www.iran-eng.ir/images/buttons/viewpost-left.png
فقط از ترس باید ترسید

سخن خودمه
و ترسی وجود ندارد

در دنیا فقط از یک چیز بترس، ترس! "ناپلئون بناپارت"



با نهایت تشکر
کوچکترین
:cool:
!Game Over
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا