مشاعرۀ سنّتی

[fahimeh89]

یک عمر به شیدایی در زلف تو آویززم
خود را چو فرو ریزم با خاک در آمیزم
وگرنه من همان خاکم که هستم.......[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
یک روز سر زلف بلوندت چینم بهر ...دل مسکینم اینم ...جگرم....اینم....اینم.........

مقصود اگر از ديدن دنيا فقط اين بود[SIZE=+0]
[/SIZE][SIZE=+0]ديديم، ولي ديدن دنيا به چه قيمت[/SIZE][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]

 

[محسن........]

من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم
تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم​

من از آن روز که در بند توام آزادم........

 

[fahimeh89]

من از آن روز که در بند توام آزادم........

منم که تا تو نخوابی نمی‌برد خوابم
تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده ز ریشه کندن این دل تبر نمی‌خواهد
به یک اشاره می‌افتد درخت فرسوده

 

[fahimeh89]

من از آن روز که در بند توام آزادم........

منم که تا تو نخوابی نمی‌برد خوابم
تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده ز ریشه کندن این دل تبر نمی‌خواهد
به یک اشاره می‌افتد درخت فرسوده

 

[mahdi26465]

منم که تا تو نخوابی نمی‌برد خوابم
تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده ز ریشه کندن این دل تبر نمی‌خواهد
به یک اشاره می‌افتد درخت فرسوده

هر آب روی که انداختم ز دانش و دین//نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن//که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

 

[tanin67]

هر آب روی که انداختم ز دانش و دین//نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن//که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

دل به پیغام وفا هر کس که می‌آرد ز یار
می‌دهم تسکین و می‌دانم که حرف یار نیست

 

[خیال شیشه ای]

تيرم به خطا مي رود اما به هدر نـــه!
دلخون شده ي وصلم و لب هاي تو سرخ است
سرخ است ولي سرخ تر از خون جگر نــــه!
با هر كه توانسته كنار آمده دنيا

 

[tanin67]

تيرم به خطا مي رود اما به هدر نـــه!
دلخون شده ي وصلم و لب هاي تو سرخ است
سرخ است ولي سرخ تر از خون جگر نــــه!
با هر كه توانسته كنار آمده دنيا

ای مرا آزرده از خود گر پشیمانی بیا
نغمه های نا موافق گر نمیخوانی بیا

 

[خیال شیشه ای]

ازگل واشده ی دورترین بوته ی خاک	به تو ای دوست سلام
حالت آیا خوب است؟روزگارت آبیست؟	همه اینجا خوبند
نی لبک می خواند	قاصدک می رقصد
باد عاشق شده است	فکر من باش که من فکر توام

 

[AinOs]

ازگل واشده ی دورترین بوته ی خاک	به تو ای دوست سلام
حالت آیا خوب است؟روزگارت آبیست؟	همه اینجا خوبند
نی لبک می خواند	قاصدک می رقصد
باد عاشق شده است	فکر من باش که من فکر توام

من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت خوشحالان و بدحالان شدم

 

[mahdi26465]

من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت خوشحالان و بدحالان شدم

مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست//حل این نکته بدین فکر خطا نتوان نکرد

 

[AinOs]

مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست//حل این نکته بدین فکر خطا نتوان نکرد

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[mahdi26465]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم//آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ//عشقبازان چنین مستحق هجرانند

 

[AinOs]

مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم//آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ//عشقبازان چنین مستحق هجرانند

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

 

[tanin67]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

داني كه چيست دولت ديدار يار ديدن
در كوي او گدايي بر خسروي گزيدن

 

[mahdi26465]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات//مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش
رموز مصلحت ملک خسروان دانند//گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش

 

[AinOs]

داني كه چيست دولت ديدار يار ديدن
در كوي او گدايي بر خسروي گزيدن

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

 

[mahdi26465]

داني كه چيست دولت ديدار يار ديدن
در كوي او گدايي بر خسروي گزيدن

نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد//چاره انست که سجاده به می بفروشیم

 

[mahdi26465]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

آنکه بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت//بازش ارید خدارا که صفایی بکنیم

 

[tanin67]

آنکه بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت//بازش ارید خدارا که صفایی بکنیم

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم

حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

 

[mahdi26465]

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم

حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

ما شبی دست براریم و دعایی بکنیم//غم هجران تورا چاره ز جایی بکنیم

 

[tanin67]

ما شبی دست براریم و دعایی بکنیم//غم هجران تورا چاره ز جایی بکنیم

من به سرچشمه ی خورشید نه خود بردم راه

ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

 

[eghlimaa]

من به سرچشمه ی خورشید نه خود بردم راه

ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد

در پیش ماه‌رویان سر خط بندگی ده
[FONT=tahoma, sans-serif]کاین جا کسی نخوانده‌ست فرمان پادشا را [/FONT]

[FONT=tahoma, sans-serif]تا ترک جان نگفتم، آسوده دل نخفتم [/FONT]
[FONT=tahoma, sans-serif]تا سیر خود نکردم نشناختم خدا را [/FONT]

 

[malmal_r]

منم که تا تو نخوابی نمی‌برد خوابم
تو درد عشق ندانی، بخواب آسوده ز ریشه کندن این دل تبر نمی‌خواهد
به یک اشاره می‌افتد درخت فرسوده

هاهای عشق من در اغوش تو

لالای ناز تو در گوش من!

یابیا پایان بده سوز مرا

یا برو در چینه ی سودا گذارعشق مرا!

 

[901010]

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
برحذر باش که سر میشکند دیوارش

 

[امالیا]

هاهای عشق من در اغوش تو

لالای ناز تو در گوش من!

یابیا پایان بده سوز مرا

یا برو در چینه ی سودا گذارعشق مرا!

از آن به گوهر اشکم ستاره می خندد
که تابناک تر از خود نمی تواند دید

 

[901010]

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

 

[امالیا]

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
برحذر باش که سر میشکند دیوارش

شهری به گفت و گوی تو در تنگنای شوق
شب روز می کنند و تو در خواب صبحگاه

 

[امالیا]

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

ترا که دیده ز خواب و خمار باز نباشد
ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی؟

 

[امالیا]

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

ترا که دیده ز خواب و خمار باز نباشد
ریاضت من شب تا سحر نشسته چه دانی؟