برای تو می نویسم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای تو مینویسم
از انتظار
از انتظاری که هر روز مرا خسته تر میکند
اخر چند ماهیست هیچ خبری از تو ندارم
هیچ نگفتی و رفتی
حتی خداحافظی نکردی
باز هم به خود دروغ میگویم
باز هم منتظرت میمانم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام طعم لــذت

با تـــو معنی می شود

وقتی تعبیر عسل ترین رویـا

آغوش تـــــــــــو باشد! . ܓ✿









من بی تو یه ناتمومم

من بی تو یه نیمه جونم
دور از تو نزار بمونم
من بی تو نه نمیتونم

من بی تو یه بی نشونم

من بی تو رو به جنونم
دور از تو نزار بمونم
من بی تو نه نمیتونم

جایت تو آغوش منه

این معنی دوست داشتنه

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر جمله ی دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست؛

اگر جمله ی دوستت دارم راضی كننده و تسكین دهنده قلبهاست؛

اگر جمله ی دوستت دارم نشانگر اشتیاق راستین من نسبت به توست؛

اگر جمله ی دوستت دارم پایان همه جدایی هاست؛



اگر جمله ی دوستت دارم كلید زندان من و توست؛

پس با تمام وجود فریاد می زنم..... دوستت دارم.

تو کجایی؟

در گستره*ی بی*مرز ِ این جهان

تو کجایی؟


ــ من در دوردست*ترین جای جهان ایستاده*ام:


کنار ِ تو.

?


ــ تو کجایی؟

در گستره ناپاک ِ این جهان

تو کجایی؟




ــ من در پاک*ترین مقام ِ جهان ایستاده*ام:


بر سبزه*شور ِ این رود ِ بزرگ که می*سُراید
برای تو.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه به یادت خواهم ماند چون میخواهم باغ آرزوهایت را بهاری کنم.

می خواهم دوباره به نامت سوگند بخورم ودر دیده ات و در حضورت همانند

ستاره ها بدرخشم!



می خواهم دلتنگی هایم را با تو تقسیم کنم و در نهایت بی کسی تو را همه کس خود

کنم و در صحرای وجودت شقایق های زیبارا بچینم!

می خواهم نشانیم را به آئینه ها دهم تا تو مرا زودتر بیابی!

می خواهم از جاده های دلم خطی سبز تا انتهای وجودت ترسیم کنم و

آخر اینکه می خواهم فقط برای یک لحظه ببینمت که بر روی نیمکت تنهایی من

تکیه زدی و کلاه آرامش بر سر میگذاری و مرا به سوی خود میخوانی!

و من در عین ناباوری بسوی تو قدم برمیدارم و در کنار تو


بر روی نیمکت مینشینم و تا ابد نام تورا بر روی زبان می آورم.


و این نیمکت مکان پیوند عشق ماست!

و تا همیشه برای من مقدس میماند....
امروز دلم دوباره شكست....

از همان جاي قبلي...!

كاش مي شد آخر اسمت نقطه گذاشت تا ديگر شروع نشوي....

كاش مي شد فرياد بزنم... پايان!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی من آمدم و دستم را به سویت دراز کردم،

گفتی : از قفس چه می دانی؟ گفتم: آزادی

از تنهایی؟؟ گفتم: همزبانی

از محبت؟؟ گفتم: عشق

از دوستی؟؟ صداقت

از بهار؟؟ طراوت

از سفر؟؟ انتظار

از جدایی؟؟؟؟؟؟؟باز هم گفتی جدایی؟؟

سکوت من تو را شکست و به گریه انداخت.

به چشمانم نگاه کردی و گفتی بگو.

من آغوش به رویت گشودم و گفتم:

جدایی... هرگز! بی تو من می میرم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بغضهای فرو دادهام را پس میگیرم اخر تو هیچ وقت نتوانستی حس دوستت داشتنت را باور کنی و حال ان اشکهایی که برایت ریخته ام را به اسمان هدیه میکنم تا روزی که یادت نمیاید مرا باران مرا به یادت بیاورد اری باران همیشه شاهد اشکهایم بود باران مرا خوب در اغوش میکشید تا کسی اشکهایم را نبیند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو چون شمعی بسوزی بریزی اشکهایی

که من از اشکهایت هیچ نچیدم

چرا من از باغ گل تو حتی یک گل هم نچیدم

چه بد کردم ندانستم پشیمانم

بیا برگردو خود قفل دل خویش باز کن

که این دفعه هزاران گل از دل تو میچینم

بیا برگرد پشیمانم

بیا برگرد عزیز من که جایت در دلم باقیست

بیا که خندهایت را برایم ارمغان آور

بیا که شانه های من بدون تو ندارد هیچ معنایی

بیا که جای اشکهایم روی گونه هایم لانه کرده

بیا که این اشکهایم سوی چشمانم را بی خانه کرده

بیا که با دستهایت مرهم گذار بر دردم

بیا تا از برایت ای گل من بشم بلبل بخوانم از برایت

بیا تا باور کنم اشکهایت را

بیا تا یکدمم ازهم بخوانیم
بیـــــــــــــــــــا برگــــــــــــــــــــــــــــــرد پشـــــــــــــــــــــــــــــــــیمانم
هَمیشِـﮧ دِلتَنگے بـِﮧ خاطِرِ نَبودَنِ

شَخصے نیست

گاهے بـِﮧ عِلَتِ حُضورِ کَسے

دَر کِنارَت اَست کِـﮧ

حَواسَش بـِﮧ نِگاهِ عاشِقِ

تُو نیست.....!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
با تو نیستم
با دل خودم هستم
که کمتر هوایت را بکند
کمتر بخاطر غمگین باشد
کمتر دل تنگت باشد
کاش
کمتر دوستش میداشتم نه اینگونه که بخاطرت لبخند را از یاد برده ام
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلم عاشقه گل من میدونی بگو تا ابد پیش من میمونی تو را دوست دارم با دل و جونم تا دنیا دنیاست با تو میمونم وقتی چشمات را روبروم میبینم وقتی عزیزم پیش تو میشینم نمیشه پنهون میخوامت از جون عشقت از قلبم نمیره بیرون نازنینم با تو بودن واسه ی من خواب و رویاست بیا پیشم تو نباشی این دل من خیلی تنهاست آرزومه با تو باشم تا ببینی که دل چه حالی میشه بی تو تنهام تو را میخوام یه روز بی تو یه سالی میشه دلم عاشقه گل من میدونی بگو تا ابد پیش من میمونی تو را دوست دارم با دل و جونم تا دنیا دنیاست با تو میمونم[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم عاشقه گل من میدونی بگو تا ابد پیش من میمونی تو را دوست دارم با دل و جونم تا دنیا دنیاست با تو میمونم وقتی چشمات را روبروم میبینم وقتی عزیزم پیش تو میشینم نمیشه پنهون میخوامت از جون عشقت از قلبم نمیره بیرون نازنینم با تو بودن واسه ی من خواب و رویاست بیا پیشم تو نباشی این دل من خیلی تنهاست آرزومه با تو باشم تا ببینی که دل چه حالی میشه بی تو تنهام تو را میخوام یه روز بی تو یه سالی میشه دلم عاشقه گل من میدونی بگو تا ابد پیش من میمونی تو را دوست دارم با دل و جونم تا دنیا دنیاست با تو میمونم
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من دیـــــــــــوانه نیستم
من فقط یک جــــــور خـــــــــــــــاص
که دیگـــــران نمی توانند
تـــــــو را دوست دارم .. ♥
[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ماه من
به این ستاره های گستاخی که زمزمه های عاشقانه سر میدهند
گوشزد کن که تو مطلق به آسمون تنهای نازنینی

من دیگر تاب این کم لطفی را ندارم
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو را دوست دارم وقتي ميان غم گم ميشوم٬ و در آغوش تو پيدا ميشوم..
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو را دوست دارم وقتي ميان دلتنگي ها در ميان چشمان تو پيدا ميشوم..
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] تو را دوست دارم آن زمان كه با صداي قلبت از خواب بيدار ميشوم..
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو را دوست دارم...
[/FONT]​
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من را عاشقانه در آغوش بگیر
آغوش تو
مترادف امنیت است
آغوش تو
ترس‌های مرا می‌بلعد
لغت نامه‌ها دروغ می‌گفتند
آغوش تو
یعنی پایان سردرد‌ها
یعنی آغاز عاشقانه‌ترین رخوت‌ها
آغوش تو یعنی "من" خوبم!
بلند نشوی بروی یکوقت!
بغلم کن
من از بازگشتِ بی هوای ترس‌ها
می‌ترسم.
شاید غزلی بگویم...
شاید غزلی بگویم دراین کوچه های تنگ دنیا
شاید از درددلی بگویم با خدای این دو دنیا
شاید روزگاری من هم سکوت خدا را بشنوم
شاید روزگاری من هم به آن آیین بگروم
شاید امشب شاید امروزو شایدم فردا نمی دانم
اما غزلی می گویم ...
غزلی می گویم که در آن وسعت ثانیه ها پیداست
غزلی می گویم که در آن ارزش انسانها به وفاست
که در آن هیچ کس تنها نیست همه چیز زیباست
در شعرم باران را به تصویر می کشم باد را به مهمانی می خوانم و خدا را
پادشاه قصرم می سازم
خاطره ها را در گوشه ای از تصویر می کشم
شاید آبی باشند نمی دانم ولی اکنون شعر من خیس شدست از باران خاطرات
.....و بوی کاه گل می آید از کلماتم بوی ده و روستا و خدا
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
برای من نوشته
گذشته ها گذشته
تمام قصه هام هوس بود
برای او نوشتم
برای تو هوس بود
ولی برای من نفس بود

كاشكی خبر نداشتی
دیونه نگاتم
یه مشت خاك ناچیز
افتاده ای به زیر پاتم
كاشكی صدای قلبت
نبود صدای قلبم
كاشكی نگفته بودم
تا وقت جون دادان باهاتم

نوشته هرچه بود تموم شد
نوشتم عمر من حروم شد
نوشته رفته ای زیادم
نوشتم شمع رو به بادم
نوشته در دلم هوس مرد
نوشتم دل توی قفس مرد

كاشكی نبسته بودم
زندگیمو به چشمات
كاشكی نخورده بودم
به سادگی فریب حرفات

لعنت به من كه آسون
به یك نگات شكستم
به این دل دیونه
راه گریز و ساده بستم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تو نبودی اما یادت در قلبم بود ، تو نبودی اما به یاد تو در کنار دریا قدم میزدم...

لحظه باریدن باران ، تنهای تنها در زیر قطره های باران قدم میزدم اما تو نبودی !

تو نبودی ولی باران بود ، باران یاد تو را در دلم زنده کرد !

شاید این یک آغاز بود ، آغاز دلتنگی ها ، شروع آرزوهای در کنار تو بودن !

لحظه غروب که رسید یاد تو در دلم غوغا به پا کرد و چشمهایم به یاد تو بارانی شد!

کاش در کنارم بودی ، آن اشکها را تنها تو میتوانستی از روی گونه هایم پاک کنی!

آن دستهای سرد را تنها تو میتوانستی با دستهای گرمت گرم کنی !

لحظه های دور از تو بودن میگذرد اما خیلی دیر ....

لحظه ها میگذرد و سهم دلم از آن دلتنگیست !

از دلتنگی تو چند قطره اشک و یک دل پر از درد دل به جا می ماند !

همین که به عشق تو زنده ام برای من یک دنیا با ارزش است!

این اشکهایم ، دلتنگی هایم ، غصه هایم فدای آن عشق پاکت !

عشق تو آنقدر مقدس است که به خاطر آن جانم نیز فدایش خواهم کرد !

هر جا که بدون تو باشم شکی نیست در آن که یک دلتنگم!

هر جا که باشیم ، با هم و در کنار هم مطمئن باش که خیلی خوشبختم!

ساحل دریا یادگاری بود از دلتنگی هایم ، لحظه باریدن باران خاطره ای بود از

عشقم و غروب که رسید یادگاری از چشمهای خیسم به جا ماند !

تو باشی همه چیز زیباست، دیگر دلتنگی در دلم نیست ، تو هستی و یک دنیا خوشبختی!



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای تو مینویسم
شاید روزی بیاید که دیگر بدون حضورت نیز بخندم اما این را بدان که هرگز از یادم نمیری
شاید روزی فاصله باری همیشه تموم بشه اما شاید اون روز مال کسایی شده باشیم که دوستشون نداریم و به اجبار کنارشونیم
شاید روزی تو مرا کنار خود ببینی اما ان روز مرا حتی به یاد نیاوری
ولی دوست دارم هرگز این شایدها به حقیقت تبدیل نشوند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


بی نهایت دوستت دارم ،
نمی دانم چندمین بار است
که این جمله ی به ظاهر تکراری را از زبانم می شنوی
اما می خواهم بدانی که با تمام وجود دوستت دارم
با وجود شکایتهای بی انتهایی که از من داشته و داری ،
دعواهای گاه و بیگاهی که در خلوتمان با تو داشته ام ،
..........................
با وجود تمامی اینها می خواهم بدانی که
هر روز بیشتر از روز پیش دوستت خواهم داشت



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
میدانی دیگر صبوری من تمام شده
هیچ میدانی عشق تو مرا صبور بار اورده اما دیگر صبوری کافیست
کمی تو نیز با صدای بلند بگو نه نجوا کن در گوشم دوستم داری و تا همیشه کنارم میمانی
کمی فاصله را کم کن تا این دل تنگیها تمام شود
دوستت دارم تو خود این را خوب میدانی پس بگگذار لحظاتی عاشقی برایم زیبا بماند در کنارت
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای تو مینویسم
که انقدر برایم باارزشی و دوستت دارم
که هر لحظه دوریت برایم سالی و قرنی میماند
کاش میامدی
تا دلم کمتر تنگت شود
تا دلم اینقدر در نبودت مرا بیچاره نکند
تا بدانی انقدر عاشقم
و انقدر دوستت دارم
که شاید باور نکنی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
کاش محکوم به انتظار نبودم
کاش محکوم به دوریت نبودم
کاش محکوم به عشقت نبودم
کاش ارام اشک نمیریختم و با صدای بلند اشک میریختم
شاید انگاه قاصدکی صدای اشکهایم را برایت میاورد
انوقت تو میفهمیدی حسی که دارم در نبودت
انوقت زود بر میگشتی
نه اینقدر دیر
که موهایم سپید و دستانم لرزان شده
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عاشقــــــــانه هایم را برای کسی مینویسم کهعـــــــاشقانه مرا دوست دارد ،کسی که عشق را میشناسد و لایق عشــق ورزیدن است . . . آره فقــــــط برای تــــو . . .
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای تو مینویسم
آری برای تو که تنها تکیه گاه ,مونس,همدم نازنینی!
برای تو که من را به آرزوهایت ترجیح میدهی و با دنیا معاوضه نمیکنی
برای تو که هنوز هم در انتظار دیدنت هستم
در انتظار مردی پاک, مهربون, با احساس که لایق یک عشق پاک و صادقانه است


دوستت دارم و برای خوشبختی ات سنگ تمام میگذارم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای تو مینویسم
آری برای تو که تنها تکیه گاه ,مونس,همدم نازنینی!
برای تو که من را به آرزوهایت ترجیح میدهی و با دنیا معاوضه نمیکنی
برای تو که هنوز هم در انتظار دیدنت هستم
در انتظار مردی پاک, مهربون, با احساس که لایق یک عشق پاک و صادقانه است


دوستت دارم و برای خوشبختی ات سنگ تمام میگذارم
می ایم

می مانم

وبرایت مینویسم اینجا ....

مینویسم تا شاید با نوشتن ذره ای از دلتنگیم کم شود

مینویسم از خاطراتمان .... از لحظه هایی که هیچوقت فراموش نخواهند شد ........

با نوشته هایم....... تو را....... و دفترخاطراتم را مرور میکنم که در برگیرنده تمام خاطرات من است

نوشته هایم بی تو معنا ندارند .....

پس بمان و همیشه باش


زیرا لحظه های زندگیم وخاطراتم تنها به یاد تو و با تو معنا دارد .....

دوستت دارم .......
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدات کردم که برگردی همه گفتن دیوونه ست
اره دیوونه بودم که هنوز عکست تو این خونه ست
 
آخرین ویرایش:

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هنوز عاشقم...
آنقدر که می توانم هر شب بدون انکه خوابم بگیرد از اول تا آخر بی وفایی هایت را بشمارم و دست آخر همه را فراموش کنم...........
 
  • Like
واکنش ها: DOZI

DOZI

اخراجی موقت
نرو !! تنهايم نگذار، من تحمل رفتن و ترک کردن کسي را که دوست دارم، ندارم

من حسرت کشيدن و دوري و اشک ريختن چشمهايم را نمي توانم فراموش کنم

مي گويي برمي‌گردم. من نمي‌گويم تو دروغ مي‌گويي ولي من به روزگار اعتماد ندارم

در لحظه اي که فراموشم کردي بدان که من ديگر نميتوانم زندگي را ادامه دهم
 

جین ایر

عضو جدید
مهم نیست که کی هستم و چی هستم و چه کارم ! اهمیتی نداره که کجا بودیم و کجا هستیم ! همین مهمه که الان کنارتم , دوستتم , نه جلو تر , نه عقب تر . شونه به شونه ات باهات قدم میزنم , در کوچه های پر از اقاقیای ذهنم , ذهنت . گاهی من میگم , تو میشنوی . ولی .... تو همیشه بگو , یقین داشته باش که من میشنوم ....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کلبه ای می سازم

پشت تنهایی شب، زیراین سقف کبود

که به زیبایی پرواز کبوتر باشد

چهارچوبش از عشق، سقفش از عطر بهار

رنگ دیوار اتاقش از آب

پنجره ای از نور، پرده اش از گل یاس

عکس لبخند تو را می کوبم

روی ایوان حیاط

تا که هرصبح اقاقی ها را با تو سرشار کنم

همه دلخوشیم بودن توست

و چراغ شب تنهای من، نور چشمان تو است

کاشکی در سبد احساسم، شاخه ای مریم بود

عطر آن را با عشق

توشه راه گل قاصدکی می کردم

که به تنهایی تو سر بزند

تو به من نزدیکی و خودت می دانی

شبنم یخ زده چشمانم در زمستان سکوت

گرمی دست تو را می طلبد.
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
برای تویی مینویسم که عاشقتم
انقدر دوستت دارم که با انکه هر که مرا میبیند میگوید تو بی وفایی اما من باور نمیکنم و بیش از گذشته دوستت میدارم
انقدر برایم باارزشی که تنها نامت مرا دیوانه میکند از سر دلتنگی نبودت
انقدر عزیزی برایم که هیچ کس جز تو در قلبم نمیتواند جایت را بگیرد
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]خستهام ...! خسته نبودنت ...! خسته از روزهایی که بی تو شب میشود و شبهایی که باز هم بیتو میگذرد تا که طلوعی و غروبی دیگر بیایند و باز هم گذر زمانها که بی تو میگذرد...! میگذرد ...! میگذرد و باز هم میگذرد[/FONT]
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا