subzero619
عضو جدید
بلبل از فيض گل آموخت سخن ورنه نبود | اين همه قول و غزل تعبيه در منقارش |
بلبل از فيض گل آموخت سخن ورنه نبود | اين همه قول و غزل تعبيه در منقارش |
بلبل از فيض گل آموخت سخن ورنه نبود
اين همه قول و غزل تعبيه در منقارش
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب
گرفتم که دشمن بکوبی بسنگ
مکن باری از جهل با دوست جنگ
در عشق تو ای نگار پر کینه و جنگ
گشتیم سرا پای جهان با دل تنگ
شد دست زکار و ماند پا از رفتار
این بس که به سر زدیم و آن بس که به سنگ
ابوسعید ابوالخیر
ساکنان حرم ستر عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
تو را حکایت ما مختصر به گوش آید
که حال تشنه نمیدانی ای گل سیراب
*سعدی*
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
آری به اتفاق جهان می توان گرفت
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح............................صلاح ما همه آنست کان توراست صلاح
عمری است پایمال غمم تا که زندگی / این بار زیر پای که می گسترد مرا
جبین و چهره حافظ خدا جدا مکناد
زخاک بارگه کبریای شاه شجاع
لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است
قد تو سرو و میان موی و بر به هیئت عاج
حافظ
خوش خبر باشی ای نسیم شمال که به ما میرسد زمان وصال |
خوش خبر باشی ای نسیم شمال
که به ما میرسد زمان وصال
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
هر شب دل پر خونم بر خاک درت افتد
تا بو که چو روز آید بر وی گذرت افتد
عطار
از خدا جوییم توفیق ادب
بی ادب محروم گشت از لطف رب
مولانا
آتش دگر به خرمن جانم چه می زنی؟
ای برق فتنه یک نگه گرم بس مرا
دو چشم مست تو شهری بغمزه ای ببرنددر خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
دو چشم مست تو شهری بغمزه ای ببرند
کرشمه ی تو جهانی به یک نظر گیرد
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 18 | ||
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
مشاعره با نام کاربر قبلی | مشاعره | 2082 | ||
P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 443 |