لب پیاله ببوس و آنگهی به مستان دهتو در کنار فراتی ندانی این معنی
به راه بادیه دانند قدر آب زلال
بدین دقیقه دماغ معاشران تر کن
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاکتا کی می صبوح و شکرخواب بامداد
هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر
بر زبان بود مرا آنچه تو را در دل بود