cristt

یه روز جمعه بود، عصر ساعت شیش، ماه آخر، روز یازدهم، سال 67، به دنیا اومدم، ایران، تهران. اما هیچ وقت حس ایرانی بودن ندارم. دبستان رو توی دبستان دستغیب، کیهان نو اسبق گذروندم، سال اول راهنمایی توی یه مدرسه کوچیک به اسم جاوید، دوم و سوم رو توی یه مدرسه کوچیکتر به اسم راهیان نور گذروندم، سال سوم راهنمایی تاریخ رو تجدید شدم و تابستون با نمره 14 پاس شدم، اول دبیرستان رو توی یه مدرسه دولتی بزرگ، نوبت عصر نام نوشتم، اما با چهارتا تجدیدی مردود شدم و دوباره سال بعدش توی دبیرستان کوچیکی به اسم رودکی اول دبیرستان رو مجدد خوندم و تا سال سوم اونجا بودم، سال سوم با معدل 9.99 دیپلم گرفتم، پیش دانشگاهی هم رفتم توی دبیرستان بقیع الله اعظم و قاطی یه موشت موعتاد پیش دانشگاهی رو گذروندم، بعد هم توی یه دانشگاه غیر انتفاعی به اسم کاسپین توی قزوین توی مقطع کاردانی رشته سخت افزار کامپیوتر قبول شدم، بعد از دوسال که کاردانی به آخر رسید کنکور دادم اما قبول نشدم پس از دانشگا مرخصی گرفتم که مشمول نشم، بعد سال بعد دوباره کنکور دادم و سال 90 وارد دانشگاه غیر انتفاعی دهخدا قزوین شدم و بعد از دوسال مدرک کارشناسی رو گرفتم، بهمن هم کنکور ارشد میدم، حالا قبول میشم یا نه؟ و جواب ساده بود: نه!!! قبول نشدم. حالا که کنکور ارشد قبول نشدم رفتم دفترچه نظام وظیفه ارسال کردم و درخواست دادم و قراره که اول آبان برم خدمت. مسئله نسبتاً مهم اینه که کجا میفتم و چه بلایی سرم میاد؟ واقعاً چی میشه؟

هاه؟ کی اهمیت میده؟