:gol:دیروز: باز باران با ترانه، با گهرهای فراوان ، می خورد بر بام خانه ...
امروز: باز باران بی ترانه، باز باران با تمام بی کسی های شبانه
می خورد بر مرد تنها، می چکد بر فرش خانه
باز ماتم من به پشت شیشه تنهایی افتاده
نمی دانم، نمی فهمم کجای لحظه های بی کسی زیباست
نمی فهمم چرا مردم نمی فهمند که آن کودک که زیر ضربه ی شلاق باران سخت می لرزد، کجای ذلتش زیباست!:gol: