در دو چشم من نشین،ای آنک از من،من تری
تا قمر را وا نمایم،کز قمر روشن تری
اندر آدر باغ تا ناموس گلشن بشکند
زانکه از صد باغ و گلشن،خوش تر و گلشن تری
تا که سرو از شرم قدت قد خود پنهان کند
تا زبان اندر کشد،سوسن،که تو سوسن تری
وقت لطف،ای شمع جان،مانند مومی نرم و رام
وقت ناز از آهن پولاد،تو آهن تری
چون فلک سرکش مباش،ای نازنین کز ناز او
نرم گردی چون زمین،گر از فلک توسن تری