سمن بويان غبار غم چو بنشينند بنشانند *** پري رويان قرار از دل چو بستيزند بستانند
به فتراك جفا دل ها چو بربندند بربندند *** ز زلف عنبرين جان هها چو بگشايند بفشانند
به عمري يك نفس با ما چو بنشينند برخيزند *** نهال شوق در خاطر چو برخيزند بنشانند
سرشك گوشه كيران را چو دريابند در يابند *** رخ مهر از سحرخيزان نگردانند اگر دانند
ز چشمم لعل رماني چو مي خندند مي بارند *** ز رويم راز پنهاني چو مي بيينند مي خوانند
دواي درد عاشق را كسسي كاو سهل پندارد*** ز فكر انان كه در تدبير درمانند در مانند
چو منصور از مراد انان كه بردارند بر دارند *** بدين درگاه حافظ را چو مي خوانند مي رانند
در اين حضرت چو مشتاقان نياز ارند ناز ارند *** كه با اين درد اگر دربند درمانند درمانند
بزرگداشت حافظ بر شما مبارك