در شب تردید من ، برگ نگاه!
می روی با موج خاموشی کجا؟
ریشه ام از هوشیاری خورده آب :
من کجا ، خاک فراموشی کجا.
دور بود از سبزه زار رنگ ها
زورق بستر فراز موج خواب
پرتویی آیینه را لبریز کرد :
طرح من آلود شد با آفتاب
salam hamuntor ke kenare esmam umaade man taze varedam va terme 3 hastam albate alan 4 hastam dige va kheili dust daram ye naghshi harchand kuchik tu majaleye majazie bargh dashte basham
age mitunin komakam konin..rahnamaiieem konid ke chetor mitunam in karo konam
mamnuna dar zemn khaste ham nabashin
اي واي بر پاي يو. كه تا قدم در اجنبستان نهادي قحط سالي آمدندي اونور آبنگي.
نكند خواب هفت گاو و هفت لولوخورخوره ديده بودي كه تعبيرش به حقيقتي چنين تلخ در امتداد جاده ي خوشبختي ات رسيد. اگر من بودندي با دلارداري پير مزدوج شدندي تا از نتايج بسته شدن تنگ هرمز رو به زوال نشدندي.
خوش باش حتي با يك پني هيچ...
فقط يه روز برنگردي به من بگي كه خارج هم عددي نيست و نصيحتم كني ها.
(اخطار قبل از خطر)
میدونم بابا اکثرا اشتباه میکنن هی به ممد رضا میگم بابا عوض کن اسم کاربریت میگه نه حال میده من و تو رو باهم اشتباه بگیرن
داستان داشتیم به قران یارو میومد فحش میداد تو پیغام شخصی به من فکر میکرد من ممد رضام یا برعکسش
فدای سرت بابا سرت سلامت باشه