دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بخواب . . .
    وقتی فردا صبح بیدار می شوی دردهایت همان دردهای دیروزیند
    بخواب
    تا غم هایت چند ساعتی بخوابند
    و صبح سرحالتر شروع به تازیانه زدن بر روحت کنند
    بخواب
    تا ترس هایت کنج اتاق کمی بیکار بنشینند
    و به خواب شجاعانه ات زل بزنند
    و برای فردای تنهایت خط و نشان بکشند
    بخواب
    تا رویاهای شیرین کودکانه ات
    باز به خوابت بیایند
    و نوازشت کنند ،
    تا لبخندی بزنی در خواب
    و وقتی بیدار شدی،
    حسرتشان را بخوری
    بخواب
    تا آرزوهایت نفسی چاق کنند
    تا فردا با سرع� ...
    خوب چیکار باید بکنم الان:confused:
    باید حتما شعر بگم؟
    وای خداجون.
    خودم کشتم ادبیاتو تو کنکور 1% زدم.
    دکترجون یه شعر برام بفرست.از خجالتت در میام:cry:
    هووووم خوب تا تعریفتون از مثبت چی باشه:دی
    به نظر دوستام آره هستم ولی به نظر خودم از من مثبت تر هم هست:دی
    البته همه دوستام از انتخاب این نام کاربری خنده شون گرفت!:biggrin:
    آسوده بخواب
    ای پری كوچكم
    كه ستارگان با چشمانی هراسان
    پاسبان بركه ی تنهایی ما هستند
    آسوده بخواب
    كه باد با نفس های گرمش
    قلب های سیاه این افعی های زخم خورده را
    در سینه ذوب كرده است
    آسوده بخواب
    كه شاپركها زیر گل برگهای شب بو
    آسوده آرمیده اند
    پس تو نیز آسوده بخواب
    وفراموش كن كه من هر شب با شمشیری آخته
    سوی ماه می روم
    وماه پاره هارا
    در بركه ایی كه تو در آن سكنا گزیدی
    پراكنده می سازم
    وبه جای قطعات گمشده ی ماه
    تكه ایی از قلبم را در آن جا می گذارم
    تا روزی � ...
    بخواب تا قصه به آخر نرسیده !
    تا پری هست و
    دیو هست !
    خیر بنده می شود و
    شر می بازد .
    تا مردسالاران
    بر دیوهای هوس و گناه
    می تازند !
    و بشر
    در آخر
    خوش و خرم است !
    بخواب
    می ترسم اشکهایم را ببینی
    وقتی میدانم
    آخر قصه
    بشر هوس بازترین
    موجودست
    و پری می گرید ...
    می ترسم !
    بخواب
    تا دیو سیاه قصه تو را نبلعیده
    بخواب .... ...
    بخواب ای نازنین
    بخواب
    این سالخورده- صدای امواج آسمان است
    گیسوی شب پاینده باد در بازتاب چشمان نیمه بسته ات
    ستاره ها به صف در له له نگاه تو
    با شررهاشان در شمارشند...
    بخواب ای نازنین
    بخواب
    صف این عاشقان انتها ندارد
    رشک می برند بر گریبان چاک خورده ی سحر
    تا صبح در تکاپو
    تا صبح چشم به راه
    تا صبح بیدار...
    ماه منتظر
    مهتاب وامدار تو
    وامدار چشم های نیمه بسته ات
    بخواب ای نازنین
    بخواب... ...
    بخواب ای شوق خفته در من
    ای لالایی بی دریغ
    بخواب ای نارسیده در بخت خواب آلوده ام
    ای پیش پرواز پرستو های پیر
    بخواب ای زخمی روزگار کج
    آسوده از بهشتی چون کویر
    بخواب آشفته بی قرار شبهای من
    در پیچ و تاب تاریکی
    در فانوس دریای مواج من
    تا ابد هستی اسیر
    لالایی هایم همیشه تکراریند
    تو که می دانی
    ناخوانده به این دنیا آمده ام
    تو که می دانی
    تو که خط به خط
    نقطه نقطه مرا
    نفس نفس می خوانی
    بخواب بی لالا
    بخواب بی درد
    بخواب آسوده
    ای یادگاری از زمستانها
    باز هم شاخه ها سبز است و دست هامان خشک
    باز هم بهار رفت و چه خالی رفت
    آه ای خدای قادر و بی همتا
    پس کی عروسی ایمان است؟
    امشب صدای شکفتن می آید
    کو گوش شنوای این قوم؟
    امشب آتشبازی رنگ ها است
    کو چشم بینای این قوم؟
    امشب مگر تولد خورشید نیست
    پس چرا فقط جامه نو شده است؟
    ای دل بخواب خاموش بخواب
    گویا آوای بهار بشارت پاییز است...
    لَ لالالا بخواب خوبم!
    بخواب ای ناز وشیرینی
    بخواب که غم داره چشمات
    بخواب تو غم نمی بینی
    لَ لالالا بخواب جانم!
    بخواب تا شوق بیداری
    بخواب تا رویایی باشی
    بخواب تا مرگ بیزاری...
    لَ لالالا بخواب عمرم!
    بخواب تا غصه نبینی
    بخواب شاید تو اون دنیا
    هزار تا بوسه بچینی
    لَ لالالا بخواب رویا
    بخواب توقعر دریا شو
    بخواب تنهایی وتنها
    توخوابت هم تو تنها شو
    بخواب تا بیت صبوری
    بخواب تا عالمی خواب شن
    بخواب تا غصه های تو
    توخواب توشاید آب شن
    بخواب تو زیباترینی
    بخواب ای دل،همین امشب
    برایت قصه میخوانم.
    بخواب ای نغمه ی فرهاد
    بخواب ای مهر بی فرجام
    تورا جان غریب من
    بخواب ای دل !
    تو آرامش نمی خواهی؟!
    مگر كم بوده بی خوابی
    مگر...
    كم بوده چشمانت به رنگ شعله عشقت؟
    مگرآواز تنهایی در آن شبهای خاموشی
    نمی خواندی؟
    بخواب ای دل،
    تو اكنون ساده می مانی!
    تهی از عشق
    تهی از درد
    تهی ازاشك
    تهی از ننگ
    بدنا می!
    تورا دیگر سیاهی ها نمی خواهد
    توآزادی.
    مرا دیگر توان بوی دیدارت نمی باشد.
    فلك تنگ آمد از اشكت
    مرا تاب نگاهت ...
    جالب بودن.ممنون.
    میگم نظرتون درباره نام کاربری من چیه؟:D
    بخواب ای دل
    بخواب ای دل
    بخواب و هیچ مگو امشب
    مگو از شب
    مگو از بند
    مگو اززخم این مردم
    مگو از داد این مردم
    مگو از فقرو فحشایش
    مگو از جور این ظلمت
    مگو از شب
    بگو از عشق
    بگو ایمان
    بگو مستی
    بگو ایثار
    بخواب ای دل
    مگو از شب

    مبادا دل
    مبادا دل
    دل شب را برنجانی
    مبادا دل
    مبادا دل
    که این شب را زخود حتی برنجانی
    همه اینجا بخواب دهر فرو رفتند
    تو هم امشب بخواب آرام
    بخواب آرام و از این شب دگر چیزی مگو امشب
    بخواب آرام...
    بخواب آرام... ...
    شب روشنی مرا می بیند
    آرامش مهتاب تو را می بینید
    تعبیر دو عالم چه زلال است اینجا
    بیداری من خواب تو را می بیند
    مرسی عزیزم من کم کم باید برم شبت ستاره بارون عزیزم
    اگه کار خودت باشه
    برای شروع خوبه;)

    چنتایه دیگه بگی قشنگــــــــــــــــــــــــــــــ اوستا میشی:biggrin:
    اوه ه ه ه ه ه ه ه ه
    راست میگیا:confused:

    شعر نیس:redface:
    خوب حالا همون قطعه ادبی خودمون:D
    سلام مهندس ببخشید نتونستم بعد از طهر جوابتون بدم هرچی عشقولانه تر بهتر
    سعی کن یک خونواده که یک پسر داشته باشن که میخواد عروسی کنه و یک دختر اول دبیرستانی و یک پسر دبستانی و یک دختری که ازدواج کرده یک بچه کوچیک داره را داخلش باشه خوب میشه نمی دونم هرجور خودت صلاح دیدی ،هرچی رمانتیک تر بهتر ،استاد عشق روستاست
    دکتر جون آفرین به این شعر گفتنات.;)
    ولی با ما کل مشاعره ننداز که از بیخ عربیم:cry:
    ای بابا رای نمیدی دیگه ها باشه پس منم میرم بخوابم:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا