mahzad.p

من برای سالها مینویسم سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند...افسوس که قصه مادر بزرگ درست بود...همیشه یکی بود یکی نبود...

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنیآنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنیآنگاه که بنده ای را نادیده می انگاریآنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنویآنگاه که خدا را می بینی وبنده خدا را نادیده می گیریمی خواهم بدانم ؟؟؟دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنیتا برای خوشبختی خودت دعا کنی...؟

خواهش میکنم .کاری نکردم وظیفه بود

شبت بخیر دوست من

راستی منظورم این لینک بود !

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/418100-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85%D9%87%D8%A7-%DA%86%D9%87-%D8%AD%D8%B3%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%85-%D9%85%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF%D8%9F
راستی کجا رفتی ها ؟
باشه
خدانگهدارت !

تو تایپیک هم یه شوخی ساده بود!!
هیچ دوستی نداری تو باشگاه ؟
من میشم اولین دوستت !!

سلام تازه وار !!خوش اومدی به باشگاه!!