آسمان آمد و
آهسته زیر گوش ماه
چیزی گفت انگار
ماه آمد و
به کوچهی کهنسال مُشیری
چیزی گفت انگار
کوچه
کوچهی بیگفت و بیگذر
رو به روشنترین پنجره چیزی گفت انگار
چیزی، رازی، حرفی
سخنی شاید
سَربسته از چراغی
شکستهی هزار پاییز بیپایان
چیزی، حرفی آشنا
و چقدر زیباست دانستن اینکه قدر مینهند وجودت را و بودنت را
روز زن بر همه مبارک