گاهی اوقات
صدای یک دوست
وجودت را سر شار از شور و شادی می کند
طوری که دوست داری بال در بیاوری به دورهای دور انجا که نمی دانی کجاست عزیمت کنی
گاهی اوقات می گویی دیگر تمام شد
دیگر تمام تیرگی ها خستگی ها
تمام دلتنگی ها دوری ها
به پایان رسیده
اما...
غافلی از این هستی که
زندگی
تماما مبارزه است
مبارزه با هرچه که تو را غمگین می سازد و از خودت دور می کند
اری
امان از ان لحظه ی غفلت که
شاهدم باشی
