"زهرا"
پسندها
1,188

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به من یاد بده
    انسان مدرنی باشم...
    وهربار که دلتنگت می شوم...
    به جای بغض و اشک..
    تنها به این جمله اکتفاکنم که...
    هوای بد این روز ها...
    آدم را افسرده می کند......
    "سیاوش میرزایی"
    ازم نخواه با تو بمونم
    تو هیچی از من نمی دونی
    اگه بگم راز دلم رو
    تو هم کنارم نمی مونی.....
    دوست عزیزم
    به یمن آمدنت هزاران ستاره در آسمان دلم خندید
    تنها برای تو که و اولین و آخرین حکایت بی انتهای دوستی هستی
    مینویسم که به یادت هستم و هزاران شاخه گل مریم را در روز تولدت تقدیمت میکنم
    تولدت مبارک
    من نیاز دارم به تمام شب برای نوشتن از تو........
    در دنیای من فرقی نیست بین خالی یا پر.....
    من ختم میگیرم برای دنیایم زمانی که می نویسم از تو....
    نمی دانم کجایی یا چه میکنی.....
    فرقی هم ندارد.......
    دنیای من ختم می شود در گریه های شبانه ...
    ختم می شود در گریه هایت......
    من ندارم نیازی به دستانت.......
    نمی دانم چه می شود ختم شعر هایم.....
    ولی می دانم یک چیز را خیلی خوب......
    دنیای من ختم می شود در نوشتن از تو......
    ختم می شود....
    حتی اگر تو نباشی....
    حتی اگر لبخندت نباشد......
    حتی اگر دستانت نباشد......
    ختم می شود........
    "زهرا"

    بـــــــاران تکراري نمي شود
    هر وقت بيايد دوست داشتنيست؛
    و تــــــو براي مــــــن
    بـــــــاراني...
    با سلام...
    گروه هنری نقشینه نقدیم می کند:



    فصلنامه هنری نقشــــینه - ویژه نامه موسیقی | سال دوم - بهار 1393-شماره 3

    با ما همراه باشید....:gol:
    بـزرگ تـر کـه شـدم ..
    داسـتـانـی خـواهـم نـوشـت کـه کـلـاغ هـایـش قـصـه بـبافـنـد و
    آدم هـا را بـه هـم بـرسـانـنـد!
    من تقسیرندارم اجی خودت یبار جمله ترکی بهم گفتی اصلا وللش بخشش♡♥♡♥
    رفتم شاید که رفتنم فکرتو کمتر بکنه نبودنم کنار تو حالتو بهتر بکنه
    لج کردم با خودم آخه حست به من عالی نبود احساس من فرق داشت با تو دوست داشتن خالی نبود
    بازم دلم گرفته تو این نم نم بارون چشام خیره به نوره چراغ تو خیابون
    خاطرات گذشته منو میکشه آروم چه حالی دارم امشب به یاد تو زیر بارون
    ای داد...! از روز هایی که می گذرند بدون تو...
    می گذرند بدون لبخند زیبایت.....
    مرا ازاین خواب مفرط بیدار کن....
    مرا بیدار کن...
    من نیاز دارم به بیداری ..
    نیاز دارم تا ببینم چشمان معصومت را.....
    نیاز دارم تا فراموش نکنم که هنوزهم خدا هست ....و خدا هست....و خدا هست...
    مرا بیدار کن ...
    می خواهم باشم ....
    می خواهم زندگی کنم......
    می خواهم هنوز کنار جدول قدم بزنم به یادت....
    می خواهم از صبح تا شب برای تو بنویسم.....
    می خواهم تمام گیلان را با یاد خاطرت با خاک یکسان کنم
    می خواهم باشی......
    باشی و فراموش نکنی چشمانم را....
    مرا بیدار کن...
    تا باشم....تا باشی ....
    تا باز تو باشی اول و آخر تمام شعر هایم.......
    من هنوز امیددارم به نگاه تو....
    من هنوز هستم.....
    می خواهم باشی...
    برای من....
    "زهرا


    سلام ممنون همچنین برای شما........زهرا جان مطالب صفحتون خیلی جالبه.....مخصوصا اونایی را که خودتون نوشتید....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا