1
صدای روزگار می آید
از دور دستها!
صدایش خیلی با گذشته های
خیلی دور فرق کرده است
انگار شبیه ساز شکسته است
می شود فهمید حال خوشی ندارد
سازش را گویی دست زمانه داده است
واو عجیب ناکوک می نوازد
بر گذر ثانیه ها...
لمسش که می کنم سوز سرمای سردی با خود دارد
هم صحبتش که می...