سرزمین وسیع کشور ما که بین 0 تا 20 تا درجه عرض جغرافیائی قرار گرفته است دارای اقلیم متنوعی است و دانشمندان هواشناس ،اعم از کارشناسان داخلی و خارجی ،هر یک بنحوی آب و هوای این کشور را تعریف و توصیف نموده و به تقسیمات اقلیمی آن پرداخته اند که از ساده ترین آنها بنام بری و بحری یا خشکی و دریائی تا اقالیم حیاتی دیده میشود.
تقسیمات اقلیمی حیاتی را دانشمندان فرانسوی در نیمه دوم قرن حاضر پایه گذاری نموده اند.گوسن وبانیول با ابداع روش منحنی های امبرومیک یعنی دیاگرام توام با بارندگیو حرارت،تعداد روزهای خشک حیاتی یک ناحیه را،که در آن میزان بارندگی بر حسب میلیمتر از دو برار میزان حرارت بر حسب سانتی گراد کمتر است، محاسبه نموده و با در نظر گرفتن ضرایب رطوبت نسبی هوا،شبنم و وجود ابر، ضریب خشکی اکولوژیک آن ناحیه را تعیین مینمایند.
نقشه جهانی این طبقه بندی با همکاری گوسن بانیول و آمبرژه بسال 1963 تهیه و ترسیم شده و بوسیله سازمان های فائوویونسکو وابسته به ملل متحد،
به چاّ رسیده است که شامل تقسیمات اقلیمی حیاتی ایران نیز می گردد.
آمبرژه نیز روشی دیگری از تقسیمات اقالیم حیاتی را ، بر پایه محاسبات ضریب رطوبت از روی فرمول Q = ابداع نموده است.
در این فرمول P میزان بارندگی سالیانه بر حسب میلیمتر، M معدل حرارتماکزیمم گرمترین ماه سال وm. معدل حرارات می نیمم سردترین ماه بر حسب سانتیگراد میباشد.
نگارنده، با در دست داشتن آمار های هوائی 170 ایستگاه ، دو روش فوق را برای کشور ایران بکار بسته و دو نقشه اقالیم حیاتی را به سال 1348 در کتاب بررسی اقالیم حیاتی ایران به چاپ رسانیده و با مقایسه ای که بین این دو روش و طرحهای پیشین به عمل آمده است دو طرح مزبور و بویژه روش ابداعی آمبرژه برسایرین برتر می باشد،
با وجود این چون تعداد ایستگاهها که در تهیه این نقشه بکار رفته است نسبت به وسعت کشور پهناور ما کم است، نمیتوان آنرا بعنوانبیو کلیماتیک کلاسیک ارائه نمود و اکنون که سازمان هواشناسی کشور در ظرف این مدت تعداد ایستگاههای هواشناسی را به چند برابر افزایش داده و دپر تهیه آمارها دقت و توجه بیشتر معطوف می گردد،محتملا روش آمبرژه خواهد توانست جایگزین روش های دیگر گردد.
بنابراین تا زمانی که نقشه ی اقالیم حیاتی ایران بطور کامل تهیه نشده است، تز روشی که اکنون بین گیاه شناسان متداول است و اهمیت خاص دارد،پیروی نموده،و به شمه ای تقسیمات جغرافیای گیاهی،یا فیتوژئوگرافیک،ایران می پردازیم.
این روش در نیمه دون قرن نوزدهم بوسیله دانشمندانی چند از قبیل بواسیه گریزباخ درود پایه گذاری شده و در قرن حاضر رکلی براون بلاکه هایک آیگ گود والتر زهری و رشینگر از آن تعبیت نموده اند و با به کار بستن نظریات خود انرا به پیش برده اند.
این دانش مندان نیمکره ی شمالی جهان را از لحاظ ژئوبتانیک کقام خاصی را دارا می باشد این کشور از حیث تعداد گونه های نباتی بسیار قوی است و هرچند تاکنون بطور قطع تعداد گونه های آن تعیین نشده است،معهذا میتوان گفت که به هشت هزار گونه متجاوز است.این کشور چون پلس نواحی پنج گانه فیتوزئوگرافیک را به یک دیگر متصل می سازد و به عبارت دیگر عناصر مختلف ژئوبتالیک هریک تزنواحی پنج گانه:ایران -توانی،اوپ –سیبری، سودان – دکانی،مدیترانه ای صحرا –سندی در این سرزمین به نظر می رسد و این نواحی پنج گانه در کشور ما با یکدیگر تللاقی می نمایند.
طبق نظر زهری،دانشمند معاصر،از بین 2400 گونه گیاهان مختلف ایران که وی مورد مطالعه قرار داد 69 درصد از فلور ایران را عناصر ایران – تورانی،5 درصد آنرا عناصر اروپ – سیبری 5 درصد انرا سودان – دکانی،نیم درصد انرا عناصر مدیترانه ای و نیم درصد عناصر صحارا – سندی تشکیل میدهد. و بیست درصد بقیه یا در عداد گیا هان عادی و یا از عناصر مشترک ان نواحی محسوب می گردند.
علت اصلی چنین موقعیت ، محتملا تغیراتی است که طی دوران های مختلف معرفت الارضی در کشور ما صورت گرفته است . دریای مدیترانه که زمانی تا ایران پیش رفته بود عقب نشینی نموده وشبه جزیره عربستان که با فلات ایران پیوستگی داشته بود ، با پیش روی خلیج فارس و دریای عمان از یکدیگر جدا شده اند.
تقسیمات اقلیمی حیاتی را دانشمندان فرانسوی در نیمه دوم قرن حاضر پایه گذاری نموده اند.گوسن وبانیول با ابداع روش منحنی های امبرومیک یعنی دیاگرام توام با بارندگیو حرارت،تعداد روزهای خشک حیاتی یک ناحیه را،که در آن میزان بارندگی بر حسب میلیمتر از دو برار میزان حرارت بر حسب سانتی گراد کمتر است، محاسبه نموده و با در نظر گرفتن ضرایب رطوبت نسبی هوا،شبنم و وجود ابر، ضریب خشکی اکولوژیک آن ناحیه را تعیین مینمایند.
نقشه جهانی این طبقه بندی با همکاری گوسن بانیول و آمبرژه بسال 1963 تهیه و ترسیم شده و بوسیله سازمان های فائوویونسکو وابسته به ملل متحد،
به چاّ رسیده است که شامل تقسیمات اقلیمی حیاتی ایران نیز می گردد.
آمبرژه نیز روشی دیگری از تقسیمات اقالیم حیاتی را ، بر پایه محاسبات ضریب رطوبت از روی فرمول Q = ابداع نموده است.
در این فرمول P میزان بارندگی سالیانه بر حسب میلیمتر، M معدل حرارتماکزیمم گرمترین ماه سال وm. معدل حرارات می نیمم سردترین ماه بر حسب سانتیگراد میباشد.
نگارنده، با در دست داشتن آمار های هوائی 170 ایستگاه ، دو روش فوق را برای کشور ایران بکار بسته و دو نقشه اقالیم حیاتی را به سال 1348 در کتاب بررسی اقالیم حیاتی ایران به چاپ رسانیده و با مقایسه ای که بین این دو روش و طرحهای پیشین به عمل آمده است دو طرح مزبور و بویژه روش ابداعی آمبرژه برسایرین برتر می باشد،
با وجود این چون تعداد ایستگاهها که در تهیه این نقشه بکار رفته است نسبت به وسعت کشور پهناور ما کم است، نمیتوان آنرا بعنوانبیو کلیماتیک کلاسیک ارائه نمود و اکنون که سازمان هواشناسی کشور در ظرف این مدت تعداد ایستگاههای هواشناسی را به چند برابر افزایش داده و دپر تهیه آمارها دقت و توجه بیشتر معطوف می گردد،محتملا روش آمبرژه خواهد توانست جایگزین روش های دیگر گردد.
بنابراین تا زمانی که نقشه ی اقالیم حیاتی ایران بطور کامل تهیه نشده است، تز روشی که اکنون بین گیاه شناسان متداول است و اهمیت خاص دارد،پیروی نموده،و به شمه ای تقسیمات جغرافیای گیاهی،یا فیتوژئوگرافیک،ایران می پردازیم.
این روش در نیمه دون قرن نوزدهم بوسیله دانشمندانی چند از قبیل بواسیه گریزباخ درود پایه گذاری شده و در قرن حاضر رکلی براون بلاکه هایک آیگ گود والتر زهری و رشینگر از آن تعبیت نموده اند و با به کار بستن نظریات خود انرا به پیش برده اند.
این دانش مندان نیمکره ی شمالی جهان را از لحاظ ژئوبتانیک کقام خاصی را دارا می باشد این کشور از حیث تعداد گونه های نباتی بسیار قوی است و هرچند تاکنون بطور قطع تعداد گونه های آن تعیین نشده است،معهذا میتوان گفت که به هشت هزار گونه متجاوز است.این کشور چون پلس نواحی پنج گانه فیتوزئوگرافیک را به یک دیگر متصل می سازد و به عبارت دیگر عناصر مختلف ژئوبتالیک هریک تزنواحی پنج گانه:ایران -توانی،اوپ –سیبری، سودان – دکانی،مدیترانه ای صحرا –سندی در این سرزمین به نظر می رسد و این نواحی پنج گانه در کشور ما با یکدیگر تللاقی می نمایند.
طبق نظر زهری،دانشمند معاصر،از بین 2400 گونه گیاهان مختلف ایران که وی مورد مطالعه قرار داد 69 درصد از فلور ایران را عناصر ایران – تورانی،5 درصد آنرا عناصر اروپ – سیبری 5 درصد انرا سودان – دکانی،نیم درصد انرا عناصر مدیترانه ای و نیم درصد عناصر صحارا – سندی تشکیل میدهد. و بیست درصد بقیه یا در عداد گیا هان عادی و یا از عناصر مشترک ان نواحی محسوب می گردند.
علت اصلی چنین موقعیت ، محتملا تغیراتی است که طی دوران های مختلف معرفت الارضی در کشور ما صورت گرفته است . دریای مدیترانه که زمانی تا ایران پیش رفته بود عقب نشینی نموده وشبه جزیره عربستان که با فلات ایران پیوستگی داشته بود ، با پیش روی خلیج فارس و دریای عمان از یکدیگر جدا شده اند.