raziarchitect
عضو جدید
چکيده
طراحان بناهاي سنتي دراين سر زمين، با قدرت تفکرو شناخت محيط پيراموني،خالق بناهاي منحصربه فردي بوده اند که درآن ها افزون برزيبايي به سودمندي و کارکرد پايدار درمقابل اوضاع نامساعد محيطي نيزتوجه مي شد.اين موضوع در شهر سازي قديم ايران نيز مورد توجه بوده، چنان که مکان يابي شهر،چگونگي قرار گيري بناها با توجه به جهت تابش نور خورشيد و باد غالب،جهت گسترش شهر، جهت و نوع شکل گيري گذرها و موقعيت ميدان هاي شهربراي هدايت هوا در گذرها و بازارها و خانه ها،همه وهمه با توجه به اقليم جفرافيايي مورد نظر و با دقت فراوان شکل گرفته اند.معماري هنريست که نمي تواند خود را از وضعيت و ويژگي هاي بافت پيرامون (طبيعي و مصنوعي) جدا سازد، چرا که هر مکان ويژگي هاي خاص خود را دارد و پاسخ هايي منحصربه فرد نيز مي طلبد.
طراحان شهر اصفهان، نگين معماري سنتي ايراني نيزبه اين عوامل بي توجه نبوده اند و تمام تلاش خود را به کاربسته اند تا با هنرمندي هرچه تمام تر، همامنگي لازم را ميان طبيعت منطقه و بناهاي شهر به وجود آورند و در اين راستا به نحوي شايسته توانسته اند از انرژي پايدار طبيعت همچون نور، باد و...، وعناصر اصلي مانند آب، خاک و گياه به بهترين شيوه بهره برداري کنند و آن ها را تحت کنترل خود گيرند. اين نوشتار بر آن است که به اختصار به معرفي تکنيک هاي هم خوان سازي و چگونگي شکل گيري عناصر ويژه ي معماري اقليم گرم وخشک بپردازد، و تا جاي ممکن نمونه هاي موجود اين رويکرد در معماري اصفهان را معرفي نمايد.
مقدمه
درطي قرون مختلف، اقليم مناطق و چگونکي تسلط بر آن مهم ترين مساله در نحوه ي استقرار و ايجاد مجتمع هاي زيستي بوده است. انسان به طور فطري همواره در تلاش بوده است که فضاي زندگي خود را در مکان هايي بنا کند که منابع طبيعي موجود در جغرافياي محل پاسخ گوي نيازهاي اکولوژيک او باشند. زيرا ادامه ي زندگي مرهون وجود وضعيت مساعد براي فيزيک بشربوده و آب و اقليم (به ويژه منابع آب شيرين ) دراين ميان نقش ويژه اي ايفا مي نمايند.به همين دليل است که بيش تر شهرهاي تاريخي بزرگ جهان در کنار رودي پرآب که باعث برکت و پيشرفت آن ناحيه مي گردد،طراحي و ساخته شده اند.
در ايران شهرهايي نظير اصفهان و در خارج ازايران،مسکو، هامبورگ ،پاريس و لندن از شهرهايي مي باشند که با توجه به اقليم محل و کاملاًمتأثرازآن شکل گرفته اند و حتي تاثيرعوامل اقليمي را در شکل گيري فرم بناها و جزئيات معماري آن ها نيز مي توان مشاهده کرد.
اين موضوع به ويژه در مناطق بياباني و نيمه بياباني و درمناطق گرم وخشک اهميت و شکل ويژه اي مي يابد.
درک معماري هر عصر و هرمنطقه، نيازمند آگاهي ازچگونگي تطابق جزئيات آن با اقليم خاص منطقه است. معماري هرگز نمي تواند منفصل ازشرايط بافت پيرامون خويش، چه طبيعي و چه مصنوعي، باشد. بنابراين هر موقعيت جغرافيايي با توجه به شرايط اقليمي آن محيط، معماري خاصي را مي طلبد. بافت شهري،فرم بنا و نوع مصالح درهريک ازمناطق،درتطبيق کامل با شرايط اقليمي ست که بهترين کار کرد خود را مي يابند.
عواملي که برشرايط اقليمي يک منطقه اثر مي گذارند،عبارت اند از:زاويه ي تابش خورشيد،عرض جغرافيايي، يعني دوري و نزديکي ازخط استوا،شدت جريان وجهت بادهاي فصلي،وجود آب،رطوبت،و گياه در منطقه،ارتفاع از سطح دريا و ناهمواري هاي سطح زمين(3) .
در همين ارتباط و با توجه به مواردي که بيشترگفته شد،معماري سنتي ايراني پاسخي معمارانه و درخوربه طبيعت و اقليم داده و در همه ي دوره ها ايجادآسايش براي فرد در فضا و حفظ آن را مد نظر قرار داده است.چنان که در معماري سنتي ايران مي بينيم،درشهرهايي همچون يزد معماري هم خوان با اقليم براي غلبه برآب وهواي بسيار گرم منطقه و در شهرهايي مانند کرمانشاه طراحي معماري با توجه به اقليم سرد آن شکل گرفته است. توجه به عوامل اقليمي را در مناطق ديگر مانند شمال، جنوب و حاشيه ي خليج فارس نيز مي توان مشاهده کرد.
در ايران آنچه گنجينه ي طراحي اقليم ست، طيف وسيعي از طراحي هاي معمارانه ي فضاهاي مسکوني دائم نظيرخانه،فضاهاي عمومي مثل بازار،مسجد و مدرسه تا فضاهاي شهري را شامل مي شود که نه تنهاجنبه هاي فرمال و کيفي فضا،بلکه انتخاب نوع مصالح،رنگ،سازه و...را نيز دربرمي گيرد.سيردر اين دامنه ي وسيع و ازيک خانه به فضاها و گذرهاي شهري و تغييرمقياس ازجزء به کلان، به زيبايي هرچه تمام تر،معماري بوم آورد منطقه را با توجه به عوامل زيست شناختي انسان و فعاليتهاي او در کنارعوامل اقليمي منطقه به همراه داشته است.زيرا انسان و نيازهاي او عامل اصلي در چگونگي شکل گيري معماري مي باشند و يکي ازاصلي ترين اهداف درطراحي ساختمان، تأمين آسايش فيزيکي کاربران است.
با نگاهي به نتايج بررسي هاي انجام گرفته در معماري سنتي،به نظر مي رسد کليه ي تکنيک هاي طراحي هم خوان با اقليم که امروزه درطراحي بناها مورد توجه قرار دارند،درمعماري سنتي سرزمين ما،به خصوص درمناطق کويري مانند شهر اصفهان بسيار مورد توجه قرار گرفته اند.(4)چگونگي دراختيار گرفتن اين عوامل و استفاده از آنها در راستاي ايجاد شرايط آسايش انساني،روش هايي را پديد آورده که در معماري قديم شهراصفهان-و با مد نظر داشتن اين که عوامل جغرافيايي تأثيرگذار بر منطقه و شهراصفهان مربوط به اقليم گرم و خشک مي باشند-لحاظ گرديده و اصفهان را به صورت شهري سازگار با اقليم جهانيان معرفي مي نمايد.
از مسائل مهم مربوط به شهرسازي که با اقليم و جغرافياي منطقه نيز در پيوند بوده و از آن تأثير مي پذيرفته،جهت قرارگيري خانه،يا به زبان استاد پيرنيا،«رون» با توجه به جهت تابش نور خورشيد بوده است. رون اصفهان جهت شمال غربي -جنوب شرقي داشته و از وضعيت آب وهوا،چگونگي تابش،جهت وزش باد مطبوع،توفان و... ومکان قرارگيري و جنس زمين تأثير مي پذيرفته است.جهت قرارگيري دراين منطقه باعث مهارشدن و به حداقل رسيدن نفوذ گرماي ناشي ازتابش آفتاب دربعدازظهر مي شود.
بافت شهري در اين نواحي،به هم فشرده است و ابنيه متصل به هم هستند.اصولاًهيچ فضاي شهري نامحصوري در اقليم گرم وخشک وجود ندارد. زيرا محافظت از فضاي نامحصور در مقابل اوضاع نامساعد اقليمي ممکن نيست.ميدان هاي شهري مانند ميدان نقش جهان نيز همچون ديگر فضاي شهري مناطق گرم و خشک کاملاً از چهار طرف محصور هستند. کار کرد مرکز محلات نيز دقيقاً مانند مرکز شهر، ولي در مقياسي کوچکتر بوده است و اتصال مراکز محلات از طريق گذرها بوده است، که در بعضي قسمت ها با ساباط پوشيده مي شده است. در اطراف هر مرکز محله،يک يا چند مسجد،يک حسينيه ي سرباز يا سرپوشيده، پک يا چند مغازه،يک حمام و گاهي در محلات بزرگ ترآب انبار،مدرسه و کاروان سرا قرارداشته است.
به طورکلي،ويژگيهاي فرم بنا در مناطق گرم وخشک را به اين شرح مي توان دسته بندي کرد:
ا-کليه ي بناها به صورت کاملاً درون گرا و محصور طراحي شده اند؟
2-کليه ي بناها داراي حياط مرکزي ( به جزحمام)و اغلب داراي زيرزمين، ايوان و بادگيربوده اند؟
4-ارتفاع اتاق ها نسبتاً زياد بوده؟
5-تاق ها غالباً قوسي و گنبدي بوده اند:
6-ديوارها نسبتاً قطور بوده اند.
نقشه ي 1:نقشه ي اقليمي ايران.(5)
نقشه ي 2:نقشه ي بازار و ميدان نقش جهان اصفهان.(6)
هريک ازاين موارد، دلايل خاص خودش را داشته،ولي مهم ترين آن ها ايجاد فضاي مساعد دراقليم گرم وخشک در راستاي تامين آسايش انسان هاي ساکن دراين منطقه بوده است و به نظر مي رسد همه يا دست کم بيش تر تکنيکهاي طراحي هم خوان با اقليم که امروزه در طراحي بناها مورد توجه قرار دارند، در معماري سنتي ايران، به خصوص در مناطق کويري مانند شهر اصفهان، مورد استفاده قرار مي گرفته اند. دکتر قباديان مجموعه ي اين تکنيک ها را در يک دسته بندي کلي چنين معرفي مي کند 7)
-استفاده از آب و گياهان.
-در نظر گرفتن بادشکن.
-نحوه ي تقسيم بندي و طراحي فضاهاي داخلي و خارجي.
-به کارگيري ديوارها و پنجره هاي خورشيدي.
-محافظت بنا توسط زمين.
-ايجاد سايه در مقابل خورشيد
-ايجاد پوسته ي حرارتي
در ادامه به شرح و بررسي اجمالي هر يک ازاين وارد مي پردازيم:
استفاده از آب و گياهان
درکشورايران که بيش ترمناطق آن داراي اقليم گرم و خشک مي باشند،آب همواره مقدس ترين عنصرطبيعت بوده و به باور بيش تراديان،آب سرچشمه حيات است و زماني که با درخت سرو که تمثيل جاودانگي ست ادغام مي گردد، قداست ويژه اي مي يابد.شايد به همين دليل است که دراصفهان موقعيت شهرنسبت به رودخانه به شکلي در نظرگرفته شده که رودخانه يکي ازارکان اصلي استخوان بندي شهراصفهان را تشکيل مي دهد.
وجود محورآبي زاينده رود و بيشه هاي سرسبزاطراف آن درتلطيف آب وهواي محل بسيارمؤثربوده و تقسيم آب و رودخانه به مادي ها و نهرها براي آبياري اراضي و باغ ها،باعث شده که سبزينگي و لطافت گياهان درنقاط حاشيه اي شهر نيز گسترش يابد. درواقع،مادي ها همانند مويرگ، رطوبت را درتمام شهر گسترانيده و سبزينگي را به داخل فضاي شهري مي کشانند.
درمعماري ايرانيان قديم،کنارهم نهادن دو عنصر آب و گياه ،باغ ايراني را پديد آورده که تمثيلي از بهشت بر روي زمين است، به خصوص در مناطق گرمسيري باغ اهميت ويژه اي داشته و درخت نيز به عنوان عامل گياهي و حياتي مورد احترام مردم بوده است. ايجاد انواع فضاهاي سبز در ارتباط با آب درشهرهاي کويري ايران از جمله در اصفهان معمول بوده است؛ چنان که در شکل گيري استخوان بندي شهر صفوي، وجود محورچهارباغ عمود بر محور رودخانه ي زاينده رود، به پديد آمدن مجموعه ي باغ ها و فضاهاي سبزي منجر گرديده که هنوزهم نقشي اساسي در تعريف شهر به عهده دارد.
علاوه بر ايجاد باغ هاي بزرگ در شهر سازي شهراصفهان،نمونه هاي کوچک آن در مقياس خرد، يعني در خانه ها که کوچک ترين واحد شهري مي باشند نيز مورد توجه قرار گرفته، چنان که باغچه ها، گودال باغچه ها، و نارنجستان هاي شهرهاي کويري نظيراصفهان،همان تأثير باغاهاي بزرگ در مقياس کلان شهري را دارند.
از آن رو که ظرفيت حرارتي و گرماي ويژه ي آب نسبت به ديگر اجسام روي کره ي زمين بيشتراست،وجود منابع آب در اقليم منطقه باعث اعتدال درجه ي حرارت در طي شبانه روزمي شود و در يک اقليم کوچک مانند خانه نيز مي تواند نوسان درجه ي حرارت را کاهش دهد. هواي مرطوب نيز به دليل وجود ذرات بخار آب، بهتر مي تواند حرارت را در خود ذخيره کند. به همين دليل،معماران قديم با طراحي حوض هايي با اشکال مختلف هندسي نظير شش ضلعي يا دوازده ضلعي و مستطيل با تناسبات طلايي و حتي حوض گرد و يا کشاندن عامل آب به وسيله ي حوض خانه و قنات به درون خانه ها،برزيبايي و لطافت فضاي خانه مي افزودند.
وجود گياهان و درختان ازشدت گرما در خانه ها مي کاست و با ايجاد رطوبت، هوايي مطبوع فراهم مي ساخت و باعث ايجاد سايه مي گرديد که خود ازحرارت بسيارآفتاب مي کاهد.طراحي باغچه ها و حوض ها و آب نماها درخانه هاي قديمي و کاشت درختان ميوه هايي همچون نارنج، ليموترش،ليموشيرين و نارنگي که در فصول مختلف سال زيبايي خود را حفظ مي کنند، درخانه هاي مناطق کويري معمول بوده است.کاشت گياهاني مانند خرزهره براي دفع حشرات و انواع گل ها مانند ياس،زنبق سفيد، نيلوفر، درخت پيچ، و ... نشان از توجه طراحان قديم به جزئيات فضاهاي زيستي دارد. اين طراحان از درختان هميشه سبز يا سوزني برگ مانند کاج و سرو،براي سد کردن بادهاي زمستاني و براي محافظت ساختمان و محيط اطراف آن،و ازدرختان برگ ريز در سمت جنوبي خانه براي استفاده از سايه ي آن ها درتابستان و بهره گيري ازآفتاب زمستان استفاده مي کردند.همچنين استفاده از بوته هاي کوتاه نيزدرهدايت باد مؤثر بوده و باعث کاهش گرد و غبارانتقال صورت و تصفيه ي هوا مي شده است. ايجاد ارتباط بصري ميان اتاق ها و حياط، علاوه برديد مناسب و دلگشا به طبيعت ،هواي مطبوع را نيزبه داخل خانه هدايت مي کرده است.
*کارشناس ارشد معماري از دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان.
**کارشناس ارشد معماري از دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان.
3-بررسي اقليمي ابنيه ي سنتي ، وحيد قباديان،21.
4-طراحي اقليمي، قباديان، فيض مهدوي، 5.
5-بررسي اقليمي ابنيه ي سنتي وحيد قباديان،36.
6-مهندسان مشاورنقش جهان، پارس.
7- اقليمي ،قباديان،فيض مهدوي ،5.