اصفهان،شهرسازگاربا اقليم

raziarchitect

عضو جدید

چکيده
طراحان بناهاي سنتي دراين سر زمين، با قدرت تفکرو شناخت محيط پيراموني،خالق بناهاي منحصربه فردي بوده اند که درآن ها افزون برزيبايي به سودمندي و کارکرد پايدار درمقابل اوضاع نامساعد محيطي نيزتوجه مي شد.اين موضوع در شهر سازي قديم ايران نيز مورد توجه بوده، چنان که مکان يابي شهر،چگونگي قرار گيري بناها با توجه به جهت تابش نور خورشيد و باد غالب،جهت گسترش شهر، جهت و نوع شکل گيري گذرها و موقعيت ميدان هاي شهربراي هدايت هوا در گذرها و بازارها و خانه ها،همه وهمه با توجه به اقليم جفرافيايي مورد نظر و با دقت فراوان شکل گرفته اند.معماري هنريست که نمي تواند خود را از وضعيت و ويژگي هاي بافت پيرامون (طبيعي و مصنوعي) جدا سازد، چرا که هر مکان ويژگي هاي خاص خود را دارد و پاسخ هايي منحصربه فرد نيز مي طلبد.
طراحان شهر اصفهان، نگين معماري سنتي ايراني نيزبه اين عوامل بي توجه نبوده اند و تمام تلاش خود را به کاربسته اند تا با هنرمندي هرچه تمام تر، همامنگي لازم را ميان طبيعت منطقه و بناهاي شهر به وجود آورند و در اين راستا به نحوي شايسته توانسته اند از انرژي پايدار طبيعت همچون نور، باد و...، وعناصر اصلي مانند آب، خاک و گياه به بهترين شيوه بهره برداري کنند و آن ها را تحت کنترل خود گيرند. اين نوشتار بر آن است که به اختصار به معرفي تکنيک هاي هم خوان سازي و چگونگي شکل گيري عناصر ويژه ي معماري اقليم گرم وخشک بپردازد، و تا جاي ممکن نمونه هاي موجود اين رويکرد در معماري اصفهان را معرفي نمايد.
مقدمه
درطي قرون مختلف، اقليم مناطق و چگونکي تسلط بر آن مهم ترين مساله در نحوه ي استقرار و ايجاد مجتمع هاي زيستي بوده است. انسان به طور فطري همواره در تلاش بوده است که فضاي زندگي خود را در مکان هايي بنا کند که منابع طبيعي موجود در جغرافياي محل پاسخ گوي نيازهاي اکولوژيک او باشند. زيرا ادامه ي زندگي مرهون وجود وضعيت مساعد براي فيزيک بشربوده و آب و اقليم (به ويژه منابع آب شيرين ) دراين ميان نقش ويژه اي ايفا مي نمايند.به همين دليل است که بيش تر شهرهاي تاريخي بزرگ جهان در کنار رودي پرآب که باعث برکت و پيشرفت آن ناحيه مي گردد،طراحي و ساخته شده اند.
در ايران شهرهايي نظير اصفهان و در خارج ازايران،مسکو، هامبورگ ،پاريس و لندن از شهرهايي مي باشند که با توجه به اقليم محل و کاملاًمتأثرازآن شکل گرفته اند و حتي تاثيرعوامل اقليمي را در شکل گيري فرم بناها و جزئيات معماري آن ها نيز مي توان مشاهده کرد.
اين موضوع به ويژه در مناطق بياباني و نيمه بياباني و درمناطق گرم وخشک اهميت و شکل ويژه اي مي يابد.


اقليم و معماري

درک معماري هر عصر و هرمنطقه، نيازمند آگاهي ازچگونگي تطابق جزئيات آن با اقليم خاص منطقه است. معماري هرگز نمي تواند منفصل ازشرايط بافت پيرامون خويش، چه طبيعي و چه مصنوعي، باشد. بنابراين هر موقعيت جغرافيايي با توجه به شرايط اقليمي آن محيط، معماري خاصي را مي طلبد. بافت شهري،فرم بنا و نوع مصالح درهريک ازمناطق،درتطبيق کامل با شرايط اقليمي ست که بهترين کار کرد خود را مي يابند.
عواملي که برشرايط اقليمي يک منطقه اثر مي گذارند،عبارت اند از:زاويه ي تابش خورشيد،عرض جغرافيايي، يعني دوري و نزديکي ازخط استوا،شدت جريان وجهت بادهاي فصلي،وجود آب،رطوبت،و گياه در منطقه،ارتفاع از سطح دريا و ناهمواري هاي سطح زمين(3) .
در همين ارتباط و با توجه به مواردي که بيشترگفته شد،معماري سنتي ايراني پاسخي معمارانه و درخوربه طبيعت و اقليم داده و در همه ي دوره ها ايجادآسايش براي فرد در فضا و حفظ آن را مد نظر قرار داده است.چنان که در معماري سنتي ايران مي بينيم،درشهرهايي همچون يزد معماري هم خوان با اقليم براي غلبه برآب وهواي بسيار گرم منطقه و در شهرهايي مانند کرمانشاه طراحي معماري با توجه به اقليم سرد آن شکل گرفته است. توجه به عوامل اقليمي را در مناطق ديگر مانند شمال، جنوب و حاشيه ي خليج فارس نيز مي توان مشاهده کرد.
در ايران آنچه گنجينه ي طراحي اقليم ست، طيف وسيعي از طراحي هاي معمارانه ي فضاهاي مسکوني دائم نظيرخانه،فضاهاي عمومي مثل بازار،مسجد و مدرسه تا فضاهاي شهري را شامل مي شود که نه تنهاجنبه هاي فرمال و کيفي فضا،بلکه انتخاب نوع مصالح،رنگ،سازه و...را نيز دربرمي گيرد.سيردر اين دامنه ي وسيع و ازيک خانه به فضاها و گذرهاي شهري و تغييرمقياس ازجزء به کلان، به زيبايي هرچه تمام تر،معماري بوم آورد منطقه را با توجه به عوامل زيست شناختي انسان و فعاليتهاي او در کنارعوامل اقليمي منطقه به همراه داشته است.زيرا انسان و نيازهاي او عامل اصلي در چگونگي شکل گيري معماري مي باشند و يکي ازاصلي ترين اهداف درطراحي ساختمان، تأمين آسايش فيزيکي کاربران است.
با نگاهي به نتايج بررسي هاي انجام گرفته در معماري سنتي،به نظر مي رسد کليه ي تکنيک هاي طراحي هم خوان با اقليم که امروزه درطراحي بناها مورد توجه قرار دارند،درمعماري سنتي سرزمين ما،به خصوص درمناطق کويري مانند شهر اصفهان بسيار مورد توجه قرار گرفته اند.(4)چگونگي دراختيار گرفتن اين عوامل و استفاده از آنها در راستاي ايجاد شرايط آسايش انساني،روش هايي را پديد آورده که در معماري قديم شهراصفهان-و با مد نظر داشتن اين که عوامل جغرافيايي تأثيرگذار بر منطقه و شهراصفهان مربوط به اقليم گرم و خشک مي باشند-لحاظ گرديده و اصفهان را به صورت شهري سازگار با اقليم جهانيان معرفي مي نمايد.
از مسائل مهم مربوط به شهرسازي که با اقليم و جغرافياي منطقه نيز در پيوند بوده و از آن تأثير مي پذيرفته،جهت قرارگيري خانه،يا به زبان استاد پيرنيا،«رون» با توجه به جهت تابش نور خورشيد بوده است. رون اصفهان جهت شمال غربي -جنوب شرقي داشته و از وضعيت آب وهوا،چگونگي تابش،جهت وزش باد مطبوع،توفان و... ومکان قرارگيري و جنس زمين تأثير مي پذيرفته است.جهت قرارگيري دراين منطقه باعث مهارشدن و به حداقل رسيدن نفوذ گرماي ناشي ازتابش آفتاب دربعدازظهر مي شود.
بافت شهري در اين نواحي،به هم فشرده است و ابنيه متصل به هم هستند.اصولاًهيچ فضاي شهري نامحصوري در اقليم گرم وخشک وجود ندارد. زيرا محافظت از فضاي نامحصور در مقابل اوضاع نامساعد اقليمي ممکن نيست.ميدان هاي شهري مانند ميدان نقش جهان نيز همچون ديگر فضاي شهري مناطق گرم و خشک کاملاً از چهار طرف محصور هستند. کار کرد مرکز محلات نيز دقيقاً مانند مرکز شهر، ولي در مقياسي کوچکتر بوده است و اتصال مراکز محلات از طريق گذرها بوده است، که در بعضي قسمت ها با ساباط پوشيده مي شده است. در اطراف هر مرکز محله،يک يا چند مسجد،يک حسينيه ي سرباز يا سرپوشيده، پک يا چند مغازه،يک حمام و گاهي در محلات بزرگ ترآب انبار،مدرسه و کاروان سرا قرارداشته است.
به طورکلي،ويژگيهاي فرم بنا در مناطق گرم وخشک را به اين شرح مي توان دسته بندي کرد:
ا-کليه ي بناها به صورت کاملاً درون گرا و محصور طراحي شده اند؟
2-کليه ي بناها داراي حياط مرکزي ( به جزحمام)و اغلب داراي زيرزمين، ايوان و بادگيربوده اند؟
3-کف ابنيه و به خصوص حياط، پايين تر از سطرمعابرقرار مي گرفته است:
4-ارتفاع اتاق ها نسبتاً زياد بوده؟
5-تاق ها غالباً قوسي و گنبدي بوده اند:
6-ديوارها نسبتاً قطور بوده اند.
نقشه ي 1:نقشه ي اقليمي ايران.(5)
نقشه ي 2:نقشه ي بازار و ميدان نقش جهان اصفهان.(6)
هريک ازاين موارد، دلايل خاص خودش را داشته،ولي مهم ترين آن ها ايجاد فضاي مساعد دراقليم گرم وخشک در راستاي تامين آسايش انسان هاي ساکن دراين منطقه بوده است و به نظر مي رسد همه يا دست کم بيش تر تکنيکهاي طراحي هم خوان با اقليم که امروزه در طراحي بناها مورد توجه قرار دارند، در معماري سنتي ايران، به خصوص در مناطق کويري مانند شهر اصفهان، مورد استفاده قرار مي گرفته اند. دکتر قباديان مجموعه ي اين تکنيک ها را در يک دسته بندي کلي چنين معرفي مي کند :(7)
-استفاده از آب و گياهان.
-تهويه ي طبيعي.
-در نظر گرفتن بادشکن.
-نحوه ي تقسيم بندي و طراحي فضاهاي داخلي و خارجي.
-به کارگيري ديوارها و پنجره هاي خورشيدي.
-محافظت بنا توسط زمين.
-ايجاد سايه در مقابل خورشيد
-ايجاد پوسته ي حرارتي
در ادامه به شرح و بررسي اجمالي هر يک ازاين وارد مي پردازيم:
استفاده از آب و گياهان

درکشورايران که بيش ترمناطق آن داراي اقليم گرم و خشک مي باشند،آب همواره مقدس ترين عنصرطبيعت بوده و به باور بيش تراديان،آب سرچشمه حيات است و زماني که با درخت سرو که تمثيل جاودانگي ست ادغام مي گردد، قداست ويژه اي مي يابد.شايد به همين دليل است که دراصفهان موقعيت شهرنسبت به رودخانه به شکلي در نظرگرفته شده که رودخانه يکي ازارکان اصلي استخوان بندي شهراصفهان را تشکيل مي دهد.
وجود محورآبي زاينده رود و بيشه هاي سرسبزاطراف آن درتلطيف آب وهواي محل بسيارمؤثربوده و تقسيم آب و رودخانه به مادي ها و نهرها براي آبياري اراضي و باغ ها،باعث شده که سبزينگي و لطافت گياهان درنقاط حاشيه اي شهر نيز گسترش يابد. درواقع،مادي ها همانند مويرگ، رطوبت را درتمام شهر گسترانيده و سبزينگي را به داخل فضاي شهري مي کشانند.
درمعماري ايرانيان قديم،کنارهم نهادن دو عنصر آب و گياه ،باغ ايراني را پديد آورده که تمثيلي از بهشت بر روي زمين است، به خصوص در مناطق گرمسيري باغ اهميت ويژه اي داشته و درخت نيز به عنوان عامل گياهي و حياتي مورد احترام مردم بوده است. ايجاد انواع فضاهاي سبز در ارتباط با آب درشهرهاي کويري ايران از جمله در اصفهان معمول بوده است؛ چنان که در شکل گيري استخوان بندي شهر صفوي، وجود محورچهارباغ عمود بر محور رودخانه ي زاينده رود، به پديد آمدن مجموعه ي باغ ها و فضاهاي سبزي منجر گرديده که هنوزهم نقشي اساسي در تعريف شهر به عهده دارد.
علاوه بر ايجاد باغ هاي بزرگ در شهر سازي شهراصفهان،نمونه هاي کوچک آن در مقياس خرد، يعني در خانه ها که کوچک ترين واحد شهري مي باشند نيز مورد توجه قرار گرفته، چنان که باغچه ها، گودال باغچه ها، و نارنجستان هاي شهرهاي کويري نظيراصفهان،همان تأثير باغاهاي بزرگ در مقياس کلان شهري را دارند.
از آن رو که ظرفيت حرارتي و گرماي ويژه ي آب نسبت به ديگر اجسام روي کره ي زمين بيشتراست،وجود منابع آب در اقليم منطقه باعث اعتدال درجه ي حرارت در طي شبانه روزمي شود و در يک اقليم کوچک مانند خانه نيز مي تواند نوسان درجه ي حرارت را کاهش دهد. هواي مرطوب نيز به دليل وجود ذرات بخار آب، بهتر مي تواند حرارت را در خود ذخيره کند. به همين دليل،معماران قديم با طراحي حوض هايي با اشکال مختلف هندسي نظير شش ضلعي يا دوازده ضلعي و مستطيل با تناسبات طلايي و حتي حوض گرد و يا کشاندن عامل آب به وسيله ي حوض خانه و قنات به درون خانه ها،برزيبايي و لطافت فضاي خانه مي افزودند.
وجود گياهان و درختان ازشدت گرما در خانه ها مي کاست و با ايجاد رطوبت، هوايي مطبوع فراهم مي ساخت و باعث ايجاد سايه مي گرديد که خود ازحرارت بسيارآفتاب مي کاهد.طراحي باغچه ها و حوض ها و آب نماها درخانه هاي قديمي و کاشت درختان ميوه هايي همچون نارنج، ليموترش،ليموشيرين و نارنگي که در فصول مختلف سال زيبايي خود را حفظ مي کنند، درخانه هاي مناطق کويري معمول بوده است.کاشت گياهاني مانند خرزهره براي دفع حشرات و انواع گل ها مانند ياس،زنبق سفيد، نيلوفر، درخت پيچ، و ... نشان از توجه طراحان قديم به جزئيات فضاهاي زيستي دارد. اين طراحان از درختان هميشه سبز يا سوزني برگ مانند کاج و سرو،براي سد کردن بادهاي زمستاني و براي محافظت ساختمان و محيط اطراف آن،و ازدرختان برگ ريز در سمت جنوبي خانه براي استفاده از سايه ي آن ها درتابستان و بهره گيري ازآفتاب زمستان استفاده مي کردند.همچنين استفاده از بوته هاي کوتاه نيزدرهدايت باد مؤثر بوده و باعث کاهش گرد و غبارانتقال صورت و تصفيه ي هوا مي شده است. ايجاد ارتباط بصري ميان اتاق ها و حياط، علاوه برديد مناسب و دلگشا به طبيعت ،هواي مطبوع را نيزبه داخل خانه هدايت مي کرده است.
پي نوشت ها :

*کارشناس ارشد معماري از دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان.
**کارشناس ارشد معماري از دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان.
3-بررسي اقليمي ابنيه ي سنتي ، وحيد قباديان،21.
4-طراحي اقليمي، قباديان، فيض مهدوي، 5.
5-بررسي اقليمي ابنيه ي سنتي وحيد قباديان،36.
6-مهندسان مشاورنقش جهان، پارس.
7- اقليمي ،قباديان،فيض مهدوي ،5.
 

raziarchitect

عضو جدید

باد و باد شکن


اختلاف درجه ي حرارت و فشارهوا در حين دوران کره ي زمين باعث جابه جايي هوا و ايجاد باد مي گردد.
بسياري ازشهرها و روستاهاي نواحي کويري ايران زمين،با توجه به موقعيت باد طراحي شده اند؟بدين ترتيب که کل شهر، ساختمان ها،بازشوها و بادگيرها به سمت باد مطلوب و خنک بنا شده اند:که اين امر ضمن آن که ورود گرد و غبار را سد مي کند،باد مطلوب را به درون شهر و ساختمان ها مي کشد. در قديم ارزيابي جهت و شدت باد غالب در تقسيم بندي عملکردها و طراحي شهري اهميت ويژه اي داشته، چرا که باد در انتقال صوت،آلودگي هوا و بو نيز مؤثراست. توجه به کارکرد باد در طراحي محوطه و ساختمان نيزنقش تعيين کننده اي دارد(1)،با قرار دادن درختان سوزني برگ(مانند کاج و سرو)،بادشکن،پستي و بلندي زمين و يا ابنيه ي مجاور،مي توان جلوي باد مزاحم را گرفت و در صورت لزوم باد مساعد و مطلوب منطقه را به سمت دلخواه هدايت کرد.فرم بنا و جهت بازشوها دراقليم گرم و خشک به صورتي بوده که باد مطلوب به وسيله ي بازشوهاي بزرگ به داخل هدايت شود و ازسمت ديگرازسقف اتاق خارج گردد.توجه به جزئيات بنا ازجمله جهت قرارگيري پنجره ها براي استفاده ازنسيم تابستاني و استفاده از ديوارهاي الحاقي،پيش آمدگي ها و کرکره ها براي هدايت بادهاي تابستاني و تهويه ي هوا،همچنين استفاده از هواکش هاي سقفي و بادگيرها به منظورتهويه ي عمودي هوا دربناهاي سنتي،از موارد خاص مورد توجه طراحان قديم بوده است.
عوارض زمين نيزدرجلوگيري يا هدايت باد به سمت ساختمان مؤثراست.درسايت هايي که زمين مسطح است،با قراردادن يک حياط مرکزي دربخش مياني ساختمان مي توان نور،حرارت خورشيد و هواي تازه را به درون بنا هدايت کرد.اين مساله در اصفهان که داراي ناهمواري هاي زيادي نيست، مورد توجه بوده است.
تهويه ي طبيعي

با توجه به اقليم گرم وخشک منطقه ي اصفهان،معماران و طراحان سنتي کوشيده اند براي حل مساله ي تهويه و ايجاد برودت و هواي خنک مناسب درخانه ها تمهيداتي بينديشند.براي اين منظور،ازتکنيک هايي استفاده کرده اند که هم زمان با به کاربستن يک راه حل،چند نياز برآورده مي شد و بدين ترتيب انسان ازقيد تسلط طبيعت رها مي شد.
درمناطق کويري،چگونگي شکل گيري گذرهاي شهري براي مبارزه با گرما و آفتاب کوير،و هدايت باد مناسب در راستاي تهويه ي مسيرهاي شهري بوده است. ساباط،عنصرشاخص فضاي شهري کويري به عنوان يک عنصراقليمي سازه اي در سرمايش گذرهاي شهري نقش به سزايي داشته است.شريان هاي پرپيچ وخم بافت گرم وخشک غالباً درمسير يک خط شکسته امتداد داشته اند و مسيرحرکت بادهاي محلي را تعريف مي کنند و از خشکي و گرماي هواي تابستان به ميزان زيادي مي کاهند.به علاوه،با وجود ساباط ها باد در گذرها کاناليزه و جهت دارشده و با تغيير تدريجي عرض گذر،سرعت آن نيز تغيير مي يابد و بدين ترتيب،ازدماي هواي ديوارها کاسته مي شود.بدين ترتيب،ساباط جريان هوا را سرعت بخشيده و دماي ذخيره شده درديوارها را نيز کاهش مي دهد.
همحنين، افراد با عبور از گذرهاي متراکم شهري و رسيدن به محوطه هاي باز نظير ميدان ها، ميدانچه ها،مراکز شهري و محلي، ناگهان با موقعيت ديگري در دل شهر کويري روبه رو مي شوند. نکته ي خاصي که با وارد شدن از گذرهاي تنگ به ميداني بزرگ نظيرميدان نقش جهان با آن روبه رو مي شويم،آن است که علاوه بر ايجاد فضاي بسيار زيبا با معماري ويژه، هواي لطيف و مناسبي نيز بر فضا حاکم است که بسياراعجاب انگيز مي باشد. مکان يابي ميدان ها با توجه به جهت باد غالب منطقه و همچنين استفاده از عنصر آب به شکل حوض هاي بزرگ و آب نماها بر لطافت هواي ميدان مي افزايد.
در مقياس خرد شهري نيز،حياط با سبزينگي و حوض آب موجود و ايوان هاي مشرف به آن، تهويه طبيعي مناسب فراهم آورده است. همچنين شکل گيري گودال باغچه ،پادياو و حوض خانه ها در سطحي پايين تر از سطح زمين ( براي سوارشدن آب کاريز بر آن) جايگاه خنک و دلچسبي را براي تابستان گرم و سوزان فراهم مي آورد.استفاده از بادگيرها درخانه ها،آب انبارها و کاخ ها معمول بوده و با توجه به جهت وزش باد، هواي خنک را به درون هدايت مي کرده و از گرماي هواي مرکزخانه مي کاسته است.
معمولاً بادگيرها با توجه به ارتفاع و جهت باد مطلوب طراحي و اجرا مي شده اند. بعضي ازبادگيرها فقط با جابه جايي هوا، و برخي ازطريق جابه جايي و تبخيراين عمل را انجام مي دهند.درخانه هاي چهارفصل که داراي حياط مرکزي هستند،معمولاً بادگير در قسمت تابستان نشين ساختمان احداث مي شود و با تالار اصلي يا سرداب يا زيرزمين مرتبط مي گردد.
تهويه ي طبيعي هوا درخانه هاي سنتي ايراني و به ويژه دراصفهان،با ايجاد هواي قابل تنفس درداخل ساختمان در راستاي سلامت،کاهش ميزان تبخير در پوست بدن انسان و همچنين خنک کردن حجم ساختمان، آسايش فيزيکي را براي انسان به همراه داشته و بدين ترتيب به مهم ترين مشکل در اقليم گرم وخشک که همان گرما مي باشد، غلبه مي کرده است.
سايه درمقابل نورخورشيد

نور خورشيد هميشه براي ايجاد روشنايي طبيعي يک بنا مورد نيازاست، اما از آن جا که اين نور سرانجام به حرارت تبديل مي شود، بايد ميزان تابش را با توجه به نياز و اقليم منطقه کنترل کرد. شدت تابش بر سطوح مختلف،بستکي به جهت،رنگ، مصالح و سرعت جريان هواي پيرامون دارد(2).
با ساخت بافت هاي متراکم،تلاش شده که بيش ترين سايه ي ممکن برسطوح خارجي ايجاد گردد.بافت شهري اصفهان عموماً متراکم و گذرها و معابرباريک و گاه نامنظم مي باشند.اين خصوصيات علاوه بر سرعت بخشيدن به حرکت هوا و کاهش دماي جداره هاي شهري،با ايجاد سايه به دليل بلند بودن جداره هاي کاه گلي،انسان را ازتابش مستقيم آفتاب در امان مي دارد و همچنين باعث ايجاد انسجام و وحدت بصري در بافت تاريخي مي گردد.
وجود ساباط ها برروي گذرها و يا آب انبارها براي ايجاد سايه و رفع خستگي از عناصر ويژه ي معماري اقليم گرم و خشک مي باشد.
ازديگرخصوصيات معماري هم خوان با اقليم،يکي هم آن است که افزون برغلبه بر نورنامناسب،نورمناسب را نيز به صورتي چشمگيرو جالب مورد استفاده قرار مي دهد و بدين ترتيب بر زيبايي فضا مي افزايد.
درمعماري ايراني معمولاً نورازدو طريق به فضاها راه پيدا مي کرد:
1-مستقيم از حياط
2-غيرمستقيم ازطريق نورگيرهاي سقفي
فضاهاي عمومي شهري نظيرمسجد و بازار نيزازاين قاعده مستثنا نيستند.استفاده از نورگيرهاي سقفي با پنجره هاي مشبک،نور مناسب و زيبا را برروي کاشي کاري ها و کاربندي هاي مساجد و بازارها بازتابانده و بر زيبايي اين فضاها افزوده است.بازار سرپوشيده ي بزرگ اصفهان با روزنه هايي براي کنترل نورمناسب و جلوگيري از آفتاب گرم تابستان و ايوان هايي درمقابل مغازه ها که به خريدار فرصت استراحت در سايه را مي دهد،علاوه بر روشن کردن فضا،تهويه ي مناسبي را نيز فراهم آورده است.برخي از مغازه ها نيز داراي زيرزمين بوده اند که عمدتاً براي انبار کالا و استراحت حجره داران در فضاي معتدل شان استفاده مي شده اند.
در مساجد ،مدارس و کاروان سراها در اقليم گرم و خشک،حياط مرکزي فضاي درون را در برابرعوامل اقليمي محافظت کرده و وجود حوض آب در حياط و آب پاشي صحن درتعديل هوا مؤثر بوده است. بدنه ي اين بناها نيز همچون قطعه اي از بافت کل شهر،با ساختمان هاي مجاور تلفيق شده و نوسانات درجه ي حرارت در بيرون،کم ترين تأثير را در فضاي درون دارد.به دليل اهميت مساجد به عنوان مهم ترين بنا درشهرهاي اسلامي و به منظور فراهم کردن شرايط آسايش روحي و فيزيکي نمازگزاران در تابستان، ارتفاع مساجد به خصوص گنبد خانه زياد بوده و بدنه ي آن داراي سطوح بازشوي بسيار براي تهويه و هدايت جريان هواي مناسب بوده است.همچنين در اکثر مساجد اين اقليم، يک شبستان زمستانه با فضاي محصور و ارتفاع نسبتاً کم براي ايام سرد سال ساخته مي شده است.بهترين نمونه اين گونه مساجد در اصفهان مسجد جامع اصفهان مي باشد.
درخانه ها نيزبنا به جهات مختلف و حرکت خورشيد و سرما و گرماي به وجود آمده از تکنيک هاي خاصي براي مبارزه با نور نامناسب خورشيد استفاده شده است؛از جمله ايجاد حياط مرکزي و ايوان هاي چهارسوي آن و طراحي جزئياتي از قبيل ارسي،تابش بند و انواع ديگر.
حياط علاوه برتامين نورمناسب و ايجاد وحدت ميان عناصرخانه،نوعي ارتباط گردشي نيزميان اجزاي خانه فراهم مي سازد که از ورودي به سمت ديگر فضاها شکل گرفته با قرارگيري محدوده هاي تابستاني و زمستاني درجبهه هاي مختلف خانه،فضاهاي مختلف را سازمان دهي مي نمايد.ايوان ازلحاظ ميزان نور،حرارت ، تهويه و ديد و منظردرحالتي بينابين فضاي درون و بيرون عمل مي کند و در فصول گرم و به هنگام غروب خورشيد بهترين مکان ازلحاظ آسايش فيزيکي ست.با توجه به گردش خورشيد درجبهه هاي مختلف خانه،طراحان هرجبهه را به فصل و زمان خاصي اختصاص داده اند.
جبهه ي روبه آفتاب (شمال خانه):زمستان نشين
جبهه ي پشت به آفتاب (جنوب خانه): تابستان نشين و پر سايه.
جبهه هاي غربي به دليل نور نامناسب غالباً کور بوده و بهترين نور را از سقف دريافت مي کرده و معمولاً فضاهايي مانند مطبخ در اين قسمت قرار مي گرفته اند. همچنين جبهه ي غربي و شرقي حياط با تاق نماهايي براي ايجاد سايه درساعاتي از روزهاي سرد زمستان،استفاده مي شده اند.
در شرق خانه که رو به آفتاب شديد غرب مي باشد،فضاهاي کم اهميت و انبار قرار مي گرفته اند و نورآن نيز از سقف تأمين مي شده است.
بدين ترتيب نظم ويژه ي فصول در اطراف حياط با جهت گيري خورشيدي و محورهاي چهارگانه ي اصلي،فضاهاي خاص فصول چهارگانه را سازمان دهي مي کرده است و بر سازگاري بنا با اقليم پيرامون مي افزوده است.تعداد و مساحت پنجره هاي ساختمان دراين اقليم به خصوص درجداره هاي خارجي و به سمت گذرکاهش يافته و يا به منظورجلوگيري ازنفوذ اشعه ي منعکس شده،پنجره درقسمت فوقاني ديوار نصب مي گرديده ،درمقابل تعداد پنجره هاي رو به حياط و درسمت جنوب بنا افزايش مي يافته است.
در خانه ها سه دري ها و موقعيت قرار گيري آن ها به شکلي بوده که آفتاب به طور مستقيم نتواند به درون نفوذ کند،همان طور که گفته شد،درجبهه هاي غربي و شرقي بنا حتي درمواقعي،از نورگيري سقفي نيز استفاده شده است.
اين نوع نورگيري همراه با رنگ ملايم ديوار و سقف اتاق،آرامش مناسبي بر فضا حاکم مي نمايد.استفاده از شيشه هاي رنگي کوچک و زيبا درکنارچوب و گچ براي ساخت ارسي ها و گره سازي هاي آن نيز باعث مي شده چشم ازآسيب آفتاب سوزان در امان بماند.
محافظت بنا توسط زمين

ساختمان هايي که داراي زيرزمين مي باشند،عملکرد بسيار خوبي در کسب و حفظ انرژي دارند. زيرا نور و حرارت رااز خورشيد جذب کرده و به دليل پوشش ضخيم زمين دراطراف،اين حرارت به خوبي در درون بنا حفظ مي شود.همچنين بدنه ي ضخيم بنا ازمصالح بنايي و خاک زمين که در محيط ساختمان است،مانند يک منبع ذخيره ي حرارتي عمل مي کند و حرارت جذب شده درطي روزرا به تدريج درطي شب پس مي دهد و باعث اعتدال دما در داخل ساختمان مي گردد.
طراحي بناهايي همچون حمام و آب انبار در اقليم گرم وخشک با تدابير ويژه ي زيست محيطي براي استفاده درتمام فصول سال و ساعات مختلف شبانه روزبوده است. به همين دليل، کف حمام ها معمولاً چند متر پايين ترازسطح گذرعمومي قرار داشته و بدين ترتيب،خاک اطراف ديوارها مانند عايق حرارتي عمل کرده و ميزان تبادل حرارت ميان درون و بيرون بنا را کاهش داده و همچون خازني حرارتي، در تعديل نوسانات کمک مي کرده است.
آب انبارها نيزکه از ملزومات مهم براي تداوم زندگي دراقليم گرم وخشک به شمار مي آيند،دربيش تر محلات شهرهاي کويري از جمله اصفهان وجود داشته اند و در دل زمين اجرا مي شده اند تا کم ترين تبادل حرارت را با هواي گرم خاورداشته باشند.
پوسته ي حرارتي

در اقليم گرم وخشک با ايجاد معماري درون گرا و کاهش سطوح خارجي نسبت به سطوح داخلي بنا،همچنين ايجاد گودال باغچه و حوض خانه ها و استفاده از فضاهاي ثانوي مثل انبار و مطبخ در جبهه هايي با نورنامناسب،ازتبادل حرارتي از طريق جداره هاي ساختمان در تابستان و زمستان جلوگيري شده و نفوذ حرارت به داخل ساختمان در تابستان و اتلاف آن در زمستان کاهش مي يابد.همچنين با تبادل حرارتي با زمين از طريق فضاهايي نظير گودال باغچه و حوض خانه، شرايط آسايش به نحو مطلوب براي انسان ساکن در اين بناها فراهم مي شده است.
استفاده اززيرزمين يا گربه رو به عنوان منطقه ي حائل بين فضاي داخلي و زمين، باعث مي شود که هوا در زير بنا به حرکت درآمده و آن را خنک سازد.
استفاده ازهشتي در قسمت ورودي خانه، تقسيم فضاهاي خانه به زمستان نشين و تابستان نشين،استفاده از کانال هاي عمودي هوا نظيربادگيرو کاهش بازشوهاي جبهه هاي شمالي،شرقي و غربي، همچنين طراحي جزئيات در و پنجره ها و جداره ها براي ممانعت از ورود و خروج هواي ناخواسته،استفاده از مصالح مناسب نظير کاه گل و خشت و چوب با ظرفيت حرارتي زياد و رنگ روشن براي کنترل جريان حرارتي در پوسته ي ساختمان، همگي از تمهيدات و تکنيک هايي هستند که طراحان و معماران قديم براي غلبه بر اقليم گرم وخشک منطقه به آن ها انديشيده اند و آن ها را در بناهاي مختلف نظير خانه، کاخ، مسجد،مدرسه و ... به کار گرفته اند.
توجه به مسائل اقليمي منطقه حتي در انتخاب مصالح نيزمورد توجه بوده،چنان که درمناطقي همچون اصفهان از خشت و گل که ظرفيت حرارتي بالايي دارد،استفاده مي شده و به دليل کمبود بارندگي و درنتيجه کمبود چوب،سقف بناها به شکل خرپشته، تاق يا گنبد ساخته مي شده است.ديوارهاي خشتي و آجري که به دليل تحمل بارسنگين سازه ي تاق هاي قوسي و گنبدي با ضخامت نسبتاً زياد ساخته مي شدند، مانند يک خازن حرارتي،نوسان درجه ي حرارت را درطي شبانه روزکاهش داده و با قرار دادن کليه بازشوها روبه فضاي نسبتاً مرطوب و معتدل حياط و مسدود کردن جدارخارجي ساختمان به جز ورودي، ارتباط فضاي زيست داخل با خارج تا حد امکان قطع شده و اقليم کوچک و مناسبي براي آسايش ساکنان به وجود آورده است.
مصالح مورد استفاده درمناطق گرم و خشک بيش ترشامل:گل،آجر،خشت بوده که علاوه بر آن که به وفور در منطقه يافت مي شده، تهيه ي آن ها ارزان بوده و کاربردشان سابقه ي ديرينه اي دراين مناطق دارد. ضمن آن که همان طورکه گفته شد، اين مصالح ازنظراقليمي عملکرد خوبي دارند و باعث تعديل نوسانات حرارتي مي شوند، ولي دربرابر رطوبت و جانوران موذي ضعيف عمل مي کرده اند.
به دليل کمبود چوب در اين مناطق، از آن بيشتر براي در و پنجره ها و گاهي ستون ايوان ها و تيرافقي درداخل سقف استفاده مي شده و سنگ براي پي و کرسي چيني به کارمي رفته است.
درقديم معمولاً کف اتاق ها را با خاک کوبيده شده و يا يک لايه گل رس مي پوشانند و گاهي پس ازاتمام کار،روي آن يک حصير پهن مي کردند،همچنين يک لايه ي کاهگل در قسمت داخلي و خارجي ديوارها مي کشيدند که درتعديل هواي داخل ساختمان کمک مي کرده است.
استفاده ازکاشي نيز به دليل ماندگاري در آب و هواي اين اقليم مورد توجه بوده است. به طورکلي انتخاب نوع مصالح براساس بوم آوردي آن ها بوده و ازنظرجنس و رنگ داراي هماهنگي کامل با شرايط اقليمي منطقه بوده اند.
توجه به آنچه ذکرشد،نشانگر آن است که معماري سنتي شهراصفهان و مجتمع هاي زيستي کهن درآن،تحت تأثير عوامل مختلف محيطي، اجتماعي و... با قانونمندي خاصي شکل گرفته و عوامل اقليمي به وضوح در مکان و فرم استقرارمجموعه هاي مسکوني تأثير داشته اند.
پي نوشت ها :

*کارشناس ارشد معماري از دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان.
**کارشناس ارشد معماري از دانشگاه آزاد اسلامي واحد خوراسگان.
1- بررسي اقليمي ابنيه ي سنتي ، وحيد قباديانف 8
2- اقليم و معماري، کسمايي، 6

منابع
-1363،کسمايي،مرتضي « اقليم و معماري» تهران، شرکت خانه سازي ايران
-1382 ، قباديان، وحيد « بررسي اقليمي ابنيه ي سنتي ايران» تهران، مؤسسه ي انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم
-1384، پابلو بونکور«اهميت تاريخي نور طبيعي در معماري» ترجمه ي الهام رضامند،فصلنامه ي معمار شماره ي 30، فروردين و ارديبهشت 1384، صص 10-12
-1383، فريار جواهريان، آذر و دي 1383،«حس مکان درباغ ايران و ژاپني»فصلنامه ي معمار شماره ي 28، آذر و دي 1383 ،صص 140-145
-1374،پيرنيا،محمدکريم و غلامحسين معماريان«آشنايي با معماري اسلامي ايران در ساختمان هاي درون شهري و برون شهري» تهران،انتشارات علم و صنعت ايران، چاپ سوم.
-1375، معماريان،غلامحسين« آشنايي با معماري مسکوني ايران (گونه شناسي درون گرا)»تهران،انتشارات علم و صنعت ايران، چاپ دوم.
- 1384،محوي، نيلوفر.«ساباط در سرمايش فضاي شهري در اقليم گرم وخشک»مجموعه ي مقالات سومين کنگره ي تاريخ معماري و شهرسازي ايران تهران، نوربخش، جلد دوم.
- 1381، توسلي، محمود.«ساخت شهر و معماري دراقليم گرم و خشک ايران» تهران،پيام و پيوند نو.
نشريه دانش نما ،شماره 169-167
 
بالا