لکوربوزیه
عضو جدید
دانشجوی ایرانی ، نخبه ای در حال مهاجرت؟
به کجا چنین شتابان
دانش آموز از دانشجو پرسید!!
-دل من گرفته از اینجا،
هوس سفر نداری، ز غبار این بیابان؟
-همه آرزویم ، اما
چه کنم که پولی در بساط ندارم.........
-به کجا چنین شتابان؟
-به هرکجا که باشد به جز این سرا سرایم.
-سفرت به خیر! اما، تو و دوستی،خدا را
چو از این امور گمرک بسلامت گذشتی ،
به دانشگاه ، به اروپا و امریکا ، حتی سنگاپور و هند برسان ، مدارک تحصیلی ما را!
لبخندی تلخ تر بر لب خواننده ای می نشیند اما چه کنیم که از این کویر در حال گذر هستند ، و کبوترهای در قفس را امید آزادی نیستد ، و این بلبلان ره گم کرده در جستجوی سرزمینی خویش هستند ،
امروزه آمارهای مهاجرت دانشجویان ایرانی و نخبگان رکورد جدیدی را برای ما به ارمغان آورده است ، که متاسفانه گاه نشانگر روزی بالغ حتی 100 نفر را می رساند ، هر چند که این آمارها جسته و گریخته است ، اما شواهد به تلخی نشانگر این اتفاق تلخ برای سرزمین مادری ما دارد ، سرزمین بدون نخبه به چه کار آید، به همان کار ، آید که با کویر همان آید؟
درد دوری و غربت برای هر انسانی دل آزار کننده است ، اما انگار حکایتی است درد آشنایی برای سرزمین آریایی ، ره گریز از این سرزمین ، به تلخی هر چه تمام در حال انجام است.
هر چند که برای هر سرزمین سخت و گران بار است اما چه ما بخواهیم و نخواهیم در حال اتفاق است، غرض از طرح این مسله آن است که در دنیای مجازی به گرد هم آییم تا گره گشایی اگر هم نکنیم ، نظر خویش را اعلام داریم ، تا به سودمندی و زیانبار بودن کار آگاه شویم ، تا شاید نظر خویش را به آبادی سرزمین مادری انگاریم.بر سر چه باید کرد برای نخبگان؟ آیا بایستی از سر زمین مادریمان دل بشویم؟آیا دانشگاههای ایرانی در سطح نخبگان مانیستند؟ مهاجرت نخبگان چه تاثیری ، به شرایط خود و کشور می گذارند
سرزمینی که ماحصل بزرگان بوده است تا ما آن را بر عرصه دنیا همچون گوهری گرانقدر نشانگر باشیم،
سخن کوتاه سازم ، همت استوار تا سرزمین آریایی را کنم آباد!
به کجا چنین شتابان
دانش آموز از دانشجو پرسید!!
-دل من گرفته از اینجا،
هوس سفر نداری، ز غبار این بیابان؟
-همه آرزویم ، اما
چه کنم که پولی در بساط ندارم.........
-به کجا چنین شتابان؟
-به هرکجا که باشد به جز این سرا سرایم.
-سفرت به خیر! اما، تو و دوستی،خدا را
چو از این امور گمرک بسلامت گذشتی ،
به دانشگاه ، به اروپا و امریکا ، حتی سنگاپور و هند برسان ، مدارک تحصیلی ما را!
لبخندی تلخ تر بر لب خواننده ای می نشیند اما چه کنیم که از این کویر در حال گذر هستند ، و کبوترهای در قفس را امید آزادی نیستد ، و این بلبلان ره گم کرده در جستجوی سرزمینی خویش هستند ،
امروزه آمارهای مهاجرت دانشجویان ایرانی و نخبگان رکورد جدیدی را برای ما به ارمغان آورده است ، که متاسفانه گاه نشانگر روزی بالغ حتی 100 نفر را می رساند ، هر چند که این آمارها جسته و گریخته است ، اما شواهد به تلخی نشانگر این اتفاق تلخ برای سرزمین مادری ما دارد ، سرزمین بدون نخبه به چه کار آید، به همان کار ، آید که با کویر همان آید؟
درد دوری و غربت برای هر انسانی دل آزار کننده است ، اما انگار حکایتی است درد آشنایی برای سرزمین آریایی ، ره گریز از این سرزمین ، به تلخی هر چه تمام در حال انجام است.
هر چند که برای هر سرزمین سخت و گران بار است اما چه ما بخواهیم و نخواهیم در حال اتفاق است، غرض از طرح این مسله آن است که در دنیای مجازی به گرد هم آییم تا گره گشایی اگر هم نکنیم ، نظر خویش را اعلام داریم ، تا به سودمندی و زیانبار بودن کار آگاه شویم ، تا شاید نظر خویش را به آبادی سرزمین مادری انگاریم.بر سر چه باید کرد برای نخبگان؟ آیا بایستی از سر زمین مادریمان دل بشویم؟آیا دانشگاههای ایرانی در سطح نخبگان مانیستند؟ مهاجرت نخبگان چه تاثیری ، به شرایط خود و کشور می گذارند
سرزمینی که ماحصل بزرگان بوده است تا ما آن را بر عرصه دنیا همچون گوهری گرانقدر نشانگر باشیم،
سخن کوتاه سازم ، همت استوار تا سرزمین آریایی را کنم آباد!