در خرابه ای کنار برج میلاد خانوادهای 5 نفره سرمای زمستان را بدون مایحتاج ضروری زندگی و با یک بخاری نفتی سپری میکنند.
به گزارش انتخاب به نقل از فارس، پدر 35 ساله این خانواده به دلیل سکته توانایی با ناتوانی جسمی روبرو است و امکان رسیدگی به امور خانواده را ندارد. دوقلوهای 12 ساله و یک فرزند 7 ساله این خانواده در شب یلدا امسال طعم آوارگی و گرسنگی و سرما را با هم می چشند.
مادر این خانواده درباره علت و وضعیت پیش آمده گفت: شوهرم کارگر است در شهرستان کار نبود به تهران بدون هیچ فامیل و پشتوانهای آمدیم، آقامون کارگری میکرد و خرج خانه را در میآورد تا اینکه خداوند دو تا بچه دوقلو به ما داد بچهها به خاطر اینکه 6 ماهه به دنیا آمدن بیماریهایی داشتند ما هم بیمه نبودیم و موجب شد که تمام زندگی را که تا کنون با هزار مشکل جمع کردهایم را به حراج بگذاریم تا وضعیت سلامتی بچهها بهتر شود.
این مادر دردمند ادامه داد: پس ازچند سال خداوند فرزند دختر دیگری به ما عطا کرد ولی شرایط سختتر شد و برای شوهرم کار نبود خانهای که اجاره کرده بودیم چند ماهی اجارهاش به عقب افتاد و همچنان به نان شب احتیاج داشتیم صاحبخانه از ما شکایت کرد و با پسرهایش مرا کتک زدند و از خانه بیرون کردند آن روز شوهرم خانه نبود من هم سوادی ندارم و هرچی جلوم گذاشتند امضا و انگشت زدم و خانه را با تمام وسایلش پلمپ کردند.
به گفته این زن پس از آن مدتی در چادری که یکی از نهاد خیریه به آنها می دهد روزگار می گذرانند تا اینکه مرد خانوده در اثر شارهای عصبی سکته می کند و یک طرف بدنش لمس می شود: با هزار بدبختی به بیمارستان امام حسین (ع) بردیم ولی متاسفانه بیمارستان چون پولی نداشتیم کاری برایش نکردند و مرخصش کردند در شرایطی که اوضاع بدی داشت.
وی در ادامه می گوید: تحت پوشش کمیته امداد نیستیم و خدمات خاصی از دولت دریافت نکردهایم، این خرابه نیز آب، برق و گاز ندارد شبها از سرمای شدید آرزوی مرگ میکنم. پتوهایی که خیرین داده اند را بر روی بچهها و شوهرم میاندازم تا آنها گرمتر شوند خودم کمی سرما را تحمل میکنم.
در زیر عکس های خبرگزاری فارس از وضعیت تاسفبار این خانوده را در زیر می بینید.
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامههاآوردهاند
رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک
کز بسی خلقست دنیا یادگار
اینهمه رفتند و مای شوخ چشم
هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
ای که وقتی نطفه بودی بیخبر
وقت دیگر طفل بودی شیرخوار
مدتی بالا گرفتی تا بلوغ
سرو بالایی شدی سیمین عذار
همچنین تا مرد نامآور شدی
فارس میدان و صید و کارزار
آنچه دیدی بر قرار خود نماند
وینچه بینی هم نماند بر قرار
دیر و زود این شکل و شخص نازنین
خاک خواهد بودن و خاکش غبار
گل بخواهد چید بیشک باغبان
ور نچیند خود فرو ریزد ز بار
اینهمه هیچست چون میبگذرد
تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار
نام نیکو گر بماند ز آدمی
به کزو ماند سرای زرنگار
![](http://fararu.com/files/fa/news/1391/10/2/44766_359.jpg)
![](http://fararu.com/files/fa/news/1391/10/2/44769_332.jpg)
![](http://fararu.com/files/fa/news/1391/10/2/44773_431.jpg)
![](http://fararu.com/files/fa/news/1391/10/2/44775_421.jpg)
![](http://fararu.com/files/fa/news/1391/10/2/44782_199.jpg)
![](http://fararu.com/files/fa/news/1391/10/2/44783_922.jpg)
به گزارش انتخاب به نقل از فارس، پدر 35 ساله این خانواده به دلیل سکته توانایی با ناتوانی جسمی روبرو است و امکان رسیدگی به امور خانواده را ندارد. دوقلوهای 12 ساله و یک فرزند 7 ساله این خانواده در شب یلدا امسال طعم آوارگی و گرسنگی و سرما را با هم می چشند.
مادر این خانواده درباره علت و وضعیت پیش آمده گفت: شوهرم کارگر است در شهرستان کار نبود به تهران بدون هیچ فامیل و پشتوانهای آمدیم، آقامون کارگری میکرد و خرج خانه را در میآورد تا اینکه خداوند دو تا بچه دوقلو به ما داد بچهها به خاطر اینکه 6 ماهه به دنیا آمدن بیماریهایی داشتند ما هم بیمه نبودیم و موجب شد که تمام زندگی را که تا کنون با هزار مشکل جمع کردهایم را به حراج بگذاریم تا وضعیت سلامتی بچهها بهتر شود.
این مادر دردمند ادامه داد: پس ازچند سال خداوند فرزند دختر دیگری به ما عطا کرد ولی شرایط سختتر شد و برای شوهرم کار نبود خانهای که اجاره کرده بودیم چند ماهی اجارهاش به عقب افتاد و همچنان به نان شب احتیاج داشتیم صاحبخانه از ما شکایت کرد و با پسرهایش مرا کتک زدند و از خانه بیرون کردند آن روز شوهرم خانه نبود من هم سوادی ندارم و هرچی جلوم گذاشتند امضا و انگشت زدم و خانه را با تمام وسایلش پلمپ کردند.
به گفته این زن پس از آن مدتی در چادری که یکی از نهاد خیریه به آنها می دهد روزگار می گذرانند تا اینکه مرد خانوده در اثر شارهای عصبی سکته می کند و یک طرف بدنش لمس می شود: با هزار بدبختی به بیمارستان امام حسین (ع) بردیم ولی متاسفانه بیمارستان چون پولی نداشتیم کاری برایش نکردند و مرخصش کردند در شرایطی که اوضاع بدی داشت.
وی در ادامه می گوید: تحت پوشش کمیته امداد نیستیم و خدمات خاصی از دولت دریافت نکردهایم، این خرابه نیز آب، برق و گاز ندارد شبها از سرمای شدید آرزوی مرگ میکنم. پتوهایی که خیرین داده اند را بر روی بچهها و شوهرم میاندازم تا آنها گرمتر شوند خودم کمی سرما را تحمل میکنم.
در زیر عکس های خبرگزاری فارس از وضعیت تاسفبار این خانوده را در زیر می بینید.
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامههاآوردهاند
رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک
کز بسی خلقست دنیا یادگار
اینهمه رفتند و مای شوخ چشم
هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
ای که وقتی نطفه بودی بیخبر
وقت دیگر طفل بودی شیرخوار
مدتی بالا گرفتی تا بلوغ
سرو بالایی شدی سیمین عذار
همچنین تا مرد نامآور شدی
فارس میدان و صید و کارزار
آنچه دیدی بر قرار خود نماند
وینچه بینی هم نماند بر قرار
دیر و زود این شکل و شخص نازنین
خاک خواهد بودن و خاکش غبار
گل بخواهد چید بیشک باغبان
ور نچیند خود فرو ریزد ز بار
اینهمه هیچست چون میبگذرد
تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار
نام نیکو گر بماند ز آدمی
به کزو ماند سرای زرنگار