ققنوس در باران

SAMAN_747

عضو جدید
نوشته: احمد شاملو


بدون شرح:هر سه مقابل پنجره نشستند خيره به دريا
يكي از دريا گفت
ديگري گوش كرد
سومي نه گفت و نه گوش كرد
او در ميانه دريا بود غوطه در آب
از پشت پنجره حركات او آرام و واضح در آبي پريده رنگ آب
درون كشتي غرق شده اي چرخيد
زنگ نجات غريق را به صدا درآورد
حباب هاي ريزي با صدايي نرم بر روي دريا شكستند

ناگهان يكي پرسيد:
«غرق شد؟»:que:
ديگري گفت:
«غرق شد»:warn:
سومي از عمق دريا نگاهشان كرد
گويي به دو نفر كه غرق شده اند مي نگرد.:eek:
(يانيس ريتسوس)
 

پیوست ها

  • ghoghnoos_dar_baran.pdf
    94 کیلوبایت · بازدیدها: 0
بالا