"Pejman"
دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
شعر ها كه قابل نداره اما همش واسه خودت
من از كجا شروع كنم دوست دارم يه عالمه
راه آسمون كه بسته است گرچه قلبهامون شكسته است
تا به حال خدا را اينجوري صدا نكرديم
يادته عكس تو دادي بزارم تو قاب قلبم بعد از اون روز هرگز به كسي نگاه نكردم
هنوز هم پر مي كشه دل واسه به تو رسيدن
عزيزم بگو ببينم چه رنگ روزگارت خيلي دوست دارم تو مهتاب بشينم يه شب كنارت
سر تو با مهربون بزاري به روي شونم تو فقط واسم دعاكن آخه دنبال بهونه ام
حالم و اگه برپرسي خوبه تعريفي نداره چون بلا تكليف عاشق ، آخه تكليفي نداره
نكنه ازم برنجي تشنه ام تشنه بارون چقدر از دريا ما دوريم بي گناهيم هر دوتا مون
بد جوري بهم مي ريزه منو گاهي اتفاقي تو اگر نباشي از من نمي مونه چيزي باقي
مي دوني كه دست من نيست ، بازي هاي سرنوشت رو قشنگ ها خط كشيده زشت ها رو واسم نوشته
باز كه ابري شد نگاهات ، بغضتم واسم عزيزه اما اشكاتو نگه دار نزار اين جور بريزه
حال من خيلي عجيب
دوست دارم پيشم بشيني من نگاهت بكنم تو توچشمام عشق و ببيني
سر نوشت تو سفيد ماجراي من غم انگيز ه
بجوري ديونتم من فكر نكن اين اعترافه
هميشه نبودن تو كرده اين دل كلافه
مي دونم فرقي نداره واسه عاشق شدن من
مي دونم واست يكي شد بودن و نبودن من
تو كه چشماي قشنگت خونه صد تا ستاره ست تو كه لبخند طلائيت واسه من عمري دوباره ست
بيا و مثل گذشته جز به من به همه شك كن من بدون تو مي ميرم بيا و به هم كمك كن
آخرش دق مي كنم تا منو دوست داشته باشي مردني كه از عاشقيه يك دفعه نيست كم كمه
مي دونم دوسم نداري قد يه قناري اما عاشقم هنوز هم، بدون اشتباه نكردم
زير دين ناز چشمات عمريه دارم مي سوزم تا خاكستري نشه دل دينمو ادا نكردم
دلمو دادم به دست تو براي يادگاري قابلي نداره بردار ، مي دونم دوسم ندراي
وقتي كه بارون مي گيره چشمام از عشق تو خيسه دل برات به قول سهراب زير بارون مي نويسه
تنها آرزوم همينه تا يادم نرفته راستي كاش يه روزي به هم بگي كه من همونم كه مي خواستي
چشم منو گرفتي و جز تو هيچي از خدامون نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا را نمي خوام
نفسم تويي هوا را نمي خوام
آخه وقتي توتوفكر من باشي حق دارم بگم گناه و نمي خوام
من دلم مي خواد تو رو داشته باشم واسه اين كارم اجازه نمي خوام
لحظه و ساعت و عمر من تويي تو كه نيستي من زمان و نمي خوام
ياد تو يا هيچ كس ديگه به خدا خدا هم خودش مي دونه نمي خوام
من تو رو مي خوام
بي تو من اين سرنوشت و نمي خوام
يكي پرسيد اگه آخرش نشه حتي اين خيال زشت و نمي خوام
بي تو چيزي از عالم نمي خوام من آدم نمي خوام
ميدوني خيلي زيادي واسه من هميشه عادتمه كم نمي خوام
روياهاي آسموني يادته قول دادي پيشم مي موني يادته
تأخير تو بهارا يادته گوش ندادن به نصيحت يادته
گشتن دنبال فرست يادته دستا تو مي خوام بگيرم يادته
راستي تو بي تو مي ميرم يادته دونه دادن به كبوتر يادته
چيزي خواستيم از خدامون يادته مستجاب نشد دعا مون يادته
همه بغضشون گرفته چرا بارون نمي ياد
مجنون مرد از غم دوري چرا ليلي نمي آد
روي ماهش كجا پنهون شده اون رفته كجا چرا از اونور ابرها ديگه بيرون نمي آد
دل تو از بس كه سفيد و لطيفه مثل برف از خجالت تو برفي تو زمستون نمي آد
عمري اسيرتم اسير اون چشماي ناز يه ملاقاتي واسم يه بار به زندون نمي اد
من از كجا شروع كنم دوست دارم يه عالمه
راه آسمون كه بسته است گرچه قلبهامون شكسته است
تا به حال خدا را اينجوري صدا نكرديم
يادته عكس تو دادي بزارم تو قاب قلبم بعد از اون روز هرگز به كسي نگاه نكردم
هنوز هم پر مي كشه دل واسه به تو رسيدن
عزيزم بگو ببينم چه رنگ روزگارت خيلي دوست دارم تو مهتاب بشينم يه شب كنارت
سر تو با مهربون بزاري به روي شونم تو فقط واسم دعاكن آخه دنبال بهونه ام
حالم و اگه برپرسي خوبه تعريفي نداره چون بلا تكليف عاشق ، آخه تكليفي نداره
نكنه ازم برنجي تشنه ام تشنه بارون چقدر از دريا ما دوريم بي گناهيم هر دوتا مون
بد جوري بهم مي ريزه منو گاهي اتفاقي تو اگر نباشي از من نمي مونه چيزي باقي
مي دوني كه دست من نيست ، بازي هاي سرنوشت رو قشنگ ها خط كشيده زشت ها رو واسم نوشته
باز كه ابري شد نگاهات ، بغضتم واسم عزيزه اما اشكاتو نگه دار نزار اين جور بريزه
حال من خيلي عجيب
دوست دارم پيشم بشيني من نگاهت بكنم تو توچشمام عشق و ببيني
سر نوشت تو سفيد ماجراي من غم انگيز ه
بجوري ديونتم من فكر نكن اين اعترافه
هميشه نبودن تو كرده اين دل كلافه
مي دونم فرقي نداره واسه عاشق شدن من
مي دونم واست يكي شد بودن و نبودن من
تو كه چشماي قشنگت خونه صد تا ستاره ست تو كه لبخند طلائيت واسه من عمري دوباره ست
بيا و مثل گذشته جز به من به همه شك كن من بدون تو مي ميرم بيا و به هم كمك كن
آخرش دق مي كنم تا منو دوست داشته باشي مردني كه از عاشقيه يك دفعه نيست كم كمه
مي دونم دوسم نداري قد يه قناري اما عاشقم هنوز هم، بدون اشتباه نكردم
زير دين ناز چشمات عمريه دارم مي سوزم تا خاكستري نشه دل دينمو ادا نكردم
دلمو دادم به دست تو براي يادگاري قابلي نداره بردار ، مي دونم دوسم ندراي
وقتي كه بارون مي گيره چشمام از عشق تو خيسه دل برات به قول سهراب زير بارون مي نويسه
تنها آرزوم همينه تا يادم نرفته راستي كاش يه روزي به هم بگي كه من همونم كه مي خواستي
چشم منو گرفتي و جز تو هيچي از خدامون نمي خوام
من تو رو مي خوام اونا را نمي خوام
نفسم تويي هوا را نمي خوام
آخه وقتي توتوفكر من باشي حق دارم بگم گناه و نمي خوام
من دلم مي خواد تو رو داشته باشم واسه اين كارم اجازه نمي خوام
لحظه و ساعت و عمر من تويي تو كه نيستي من زمان و نمي خوام
ياد تو يا هيچ كس ديگه به خدا خدا هم خودش مي دونه نمي خوام
من تو رو مي خوام
بي تو من اين سرنوشت و نمي خوام
يكي پرسيد اگه آخرش نشه حتي اين خيال زشت و نمي خوام
بي تو چيزي از عالم نمي خوام من آدم نمي خوام
ميدوني خيلي زيادي واسه من هميشه عادتمه كم نمي خوام
روياهاي آسموني يادته قول دادي پيشم مي موني يادته
تأخير تو بهارا يادته گوش ندادن به نصيحت يادته
گشتن دنبال فرست يادته دستا تو مي خوام بگيرم يادته
راستي تو بي تو مي ميرم يادته دونه دادن به كبوتر يادته
چيزي خواستيم از خدامون يادته مستجاب نشد دعا مون يادته
همه بغضشون گرفته چرا بارون نمي ياد
مجنون مرد از غم دوري چرا ليلي نمي آد
روي ماهش كجا پنهون شده اون رفته كجا چرا از اونور ابرها ديگه بيرون نمي آد
دل تو از بس كه سفيد و لطيفه مثل برف از خجالت تو برفي تو زمستون نمي آد
عمري اسيرتم اسير اون چشماي ناز يه ملاقاتي واسم يه بار به زندون نمي اد
آخرین ویرایش توسط مدیر: