مقام حضرت خدیجه در پیشگاه خدا و رسول اكرم

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[h=1]


[/h]امشب دل تنگ مرا اشكم روایت می‌كند امشب خدیجه با تو ای اسماء وصیت می‌كند
اسماء بهار عمر من امشب به پایان می‌رسد زهرا سرش بر سینه‌ام من بر لبم، جان می‌رسد
اسماء ببر از من پیام بر خاتم پیغمبران بر گو كنار تربتم امشب بیا قرآن بخوان
در سال دهم بعثت دو حادثه دردناك و جانسوز بر پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله وارد گشت، چنان كه در تاریخ آمده است: «وَردَ عَلَی رَسولِ الله أمْران شدیدانِ عَظیمانِ وَ جَزَعَ جَزَعاً شدیداً؛ دو امر بزرگ و سخت بر پیامبر وارد شد به گونه‌ای كه فریاد و ناله شدید حضرت بلند شد.» آن دو امر یكی رحلت جانسوز ابوطالب بود که در 26 رجب سال دهم بعثت و یا هفتم رمضان، همان سال واقع شد، و دیگری وفات یار فداكار آن حضرت، خدیجه كبری بود كه در دهم رمضان همان سال اتفاق افتاد.
آنچه در پیش رو دارید نگاهی است گذرا، به مقامات خدیجه كبری، بانوی فداكار و صبور اسلام، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله.[1]
«عائشه می‌گوید: رسول خدا از خانه بیرون نمی‌رفت، مگر این كه خدیجه را به نیكی یاد می‌كرد و برای او استغفار می‌نمود. روزی از او یاد كرد، من حسد بردم و گفتم: خداوند جایگزین آن پیرزن به تو عطا کرده است!! پیامبر شدیداً خشمگین شد.»
و ادامه می‌دهد كه: رسول خدا فرمود: « خدیجه و كجاست مثل خدیجه؟ او مرا تصدیق كرد آنگاه كه مردم مرا تكذیب نمودند و با مال خود مرا بر دین خدا كمك و یاری كرد.»


[h=2]ریشه مقامات و فضائل خدیجه[/h]قطعاً فضائل و مقامات حضرت خدیجه بدون اسباب و علّت نمی‌تواند باشد. عقل و عنایات و الطاف الهی، ریشه فضائل و مقامات اوست.
در كلمات برخی موّرخان به این جملات برمی‌خوریم: «کانَتْ خَدیجَةُ إمْرَأةً عاقِلَةً شَریفَةً مَع ما أرادَ اللهُ بِها مِنَ الكرامَةِ وَالْخَیْرِ وَ هِیَ یَوْمَئذٍ أفْضَلُهُمْ نَسَباً وَ أعْظَمُهُم شَرَفاً وَ أكْثَرُهُمْ مالاً؛ خدیجه با آنچه خداوند از بزرگی و خیر كه نسبت به او اراده كرده بود، بانوی خردمند شریفی بود. او در آن دوران از برترین افراد در نسب و بزرگترین شخصیت در شرف و ثروتمندی بود.»[2]
ایمان خدیجه به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و انتخاب او به عنوان همسر آینده، در كنار درایت و لطف الهی نقش تعیین كننده‌ای در فضائل و مقامات خدیجه سلام الله علیها دارد.
جالب این است كه راهب نصرانی این مسئله را قبل از رسالت پیامبر و ازدواج او با خدیجه به خوبی پیش بینی كرد كه اگر خدیجه پیغمبر را رها نكند به مقامات و فضائل عظیمی دست خواهد یافت؛ آنجا كه به میسره غلام خدیجه گفت: «ای میسره به خانم و مولای خود سلام مرا برسان و به او اعلام كن كه به آقای مردم [حضرت محمد] دست یافته است. و به زودی برای او (خدیجه) شأن و جایگاهی خواهد بود و بر تمامی خاص و عام برتری می‌یابد و بترسان او را از این كه نزدیك شدن به این آقا (محمد صلی الله علیه و آله) را از دست بدهد؛ زیرا خداوند بلند مرتبه به زودی نسل او را از نسل محمد قرار خواهد داد و نام [نیكش] تا آخر الزمان خواهد ماند.» [3]

این پیش بینی نشان می‌دهد كه در كتب آسمانی گذشته و یا در بیانات انبیاء، كاملاًً مقام و منزلت خدیجه سلام الله علیها بیان شده بود، از این رو راهب نصرانی به خوبی و با دقت تمام آن را بیان و پیش‌بینی كرد. و جالب‌تر این كه زنان قریش از جمله صفیّه دختر عبدالمطلب در شب ازدواج خدیجه و جشن عروسی او نیز به این امر اشاره كرد كه: «ای خدیجه! در این شب به چیزی اختصاص یافتی كه هیچ كس غیر از تو بدان دست نیافته است، و جز تو از قبائل عرب و عجم به آن نرسیده است، پس گوارایت باد به آنچه به تو داده شد و از عزّت و بزرگی به تو رسید.» [4]
البته خدیجه هم به خوبی برای استقبال از این مقام و منزلت سرمایه گذاری نمود. در آغاز، تمام اموال و هستی خویش را تقدیم حضرت محمد صلی الله علیه و آله نمود. خدیجه به عمویش ورقه گفت: « این اموال را بگیر و نزد محمد ببر و به او بگو همه این اموال هدیه است برای او و ملك او می‌باشد، هر گونه خواست در آن تصرف نماید، و به او بگو كه تمام اموال و برده‌های من، و تمامی كنیزها و آنچه در تحت تصرّف من است به محمد صلی الله علیه و آله هبه كردم، به خاطر احترام و تجلیل از او. پس ورقه بین زمزم و مقام (ابراهیم) ایستاد و با صدای بلند اعلام كرد: ای گروه عرب! خدیجه شما را شاهد گرفته است بر این كه خود و مالش، و بردگان و كنیزان و خادمان، و چهار پایان و مهریه و هدایای او همه برای محمد صلی الله علیه و آله است، و این هدیه به خاطر تجلیل و تعظیم از او و به جهت علاقه به اوست، شما نیز بر این امر شاهد باشید.» و بعد از بعثت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله با ایمان خویش، مقامات و فضائل خود را بیمه نمود.
خدیجه كبری سلام الله علیها در لحظات احتضار «اسماء بنت عمیس» را به نزد خویش طلبید و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به او سفارشاتی كرد. آنگاه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه قرار داد كه از رسول خدا، خواهش كند تا یكی از لباس‌های خود را كفن خدیجه قرار دهد. وقتی فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح كرد، اشك از چشمان حضرت جاری گشت، چیزی نگذشت كه جبرئیل نازل شد در حالی كه كفنی از بهشت همراه خویش داشت كه خداوند آن را برای خدیجه فرستاده بود.

[h=2]الف. مقام خدیجه در پیشگاه الهی [/h]خداوند متعال بارها موقعیت و مقام خدیجه را از طرق گوناگون آشكار نموده، و از منزلت رفیع او در درگاه الهی پرده برداشته است كه به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:
[h=2]1. سلام خاص الهی [/h]بارها سلام سفارشی و مؤكّد ربوبی توسط جبرئیل به محضر خدیجه رسیده است. ابو هریره نقل كرده است كه: «أتی جَبْرَئیلُ النَّبیَّ صلی الله علیه و آله، فَقالَ: هذِهِ خَدیجَةُ قَدْ أتَتْكَ مَعَها إناءٌ مُغطّی فیه إدامٌ أوْ طَعامٌ أوْ شَرابٌ فَإذا هِیَ أتَتْكَ فَاقْرَأ عَلَیْهاالسَّلامَ مِنْ رَبِّها، وَ مِنِّی السَّلام ... [5]؛ جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: خدیجه همراه با ظرفی سر پوشیده كه در آن خورشت یا غذا یا نوشیدنی است نزد تو می‌آید، پس هرگاه آمد، سلام پروردگارش و سلام من را به محضر او برسان.»
در روایت دیگری می‌خوانیم: «إنَّ جَبْرَئیلَ أتی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ إقْرَءْ خَدیجَةَ مِنْ رَبِّها السَّلامَ فَقالَ رَسولُ الله صلی الله علیه و آله: یا خَدیجَةُ هذا جَبْرَئیلُ یُقْرِئُكَ مِنْ رَبِّكِ السلامَ، قالَتْ خَدیجَةُ: اللهُ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ عَلی جَبْرئیلَ السَّلامُ [6]؛ به حقیقت جبرئیل نزد پیامبر آمد پس گفت: به خدیجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: ای خدیجه این جبرئیل است كه از طرف پروردگارت سلام می‌رساند. خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتی] از اوست و بر جبرئیل سلام باد.»

امّا سلام سفارشی جبرئیل علاوه بر آنچه كه در ضمن روایات قبلی اشاره شد در روایت دیگری با سند صحیح از طریق بزرگان رواة شیعه، به این صورت نقل شده است: «عَنْ زُرارة وَ حَمْران بنِ أعْیَنْ وَ مُحَمَّد بن مُسْلِمْ عَنْ أبی جَعْفَر علیه السلام، قالَ: حَدّثَ أبو سَعید الخِدِری أنَّ رَسولَ الله قال: إنَّ جَبْرَئیلَ أتانی لَیْلَةً اُسری بی فَحینَ رَجَعْتُ قُلْتُ: یا جَبْرَئیلُ هَلْ لَكَ مِنْ حاجَةِ؟ قالَ: حاجَتی أنْ تَقْرَءَ عَلی خَدیجَةَ مِنَ اللهِ وَ مِنِّی السّلامَ وَ حَدَّثَنا عِنْدَ ذلِكَ أنَّها قالَتْ حینَ لَقِیَها نَبیُّ الله فَقال الَّذی قالَ جَبْرَئیلُ فقالَتْ: إنَّ الله هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ إلَیْهِ السَّلامُ وَ عَلَی جَبْرَئیلَ السَّلامُ[7]؛ امام باقر علیه السلام به زراره و حمران و محمد بن مسلم چنین روایت كرد كه ابوسعید خدری نقل كرد كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آن شبی كه در معراج بودم، به هنگام بازگشت جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است كه از طرف خدا و من به خدیجه سلام الله علیها سلام برسانی. و نقل كرد كه: چون رسول خدا پیغام جبرئیل را به خدیجه رسانید، خدیجه پاسخ داد: همانا خدا سلام است و سلام ‍]و سلامتی] از اوست و سلام به سوی اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
[h=4]2. فرستادگان ویژه الهی [/h]هر كس در مسیر الهی حركت كند، خداوند هرگز او را رها نكرده و تنها نخواهد گذاشت. نمونه بارز آن سرگذشت خدیجه كبری سلام الله علیها است. هنگامی كه وضع حمل آن بانو نزدیك گشت، به زنان قریش و بنی‌هاشم پیغام داد كه مرا در این امر یاری نمایید، ولی آنان پاسخ دادند: ای خدیجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپیچی نمودی، و محمد یتیم را به همسری برگزیدی، ما نیز تو را یاری نمی‌كنیم. خدیجه از این جواب سخت غمگین گشت، در این هنگام چهار زن همانند زنان بنی‌هاشم وارد شدند در حالی كه خدیجه از دیدن آنان هراسان بود، یكی از آن چهار زن به خدیجه گفت: غمگین مباش، پروردگارت ما را برای یاری تو فرستاده است. ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره» هستم، این «آسیه دختر مزاحم » رفیق بهشتی تو است و این هم «مریم دختر عمران» است و این یكی «كلثوم خواهر موسی بن عمران» است. خدا ما را برای كمك به تو فرستاده است تا یاور و پرستار تو باشیم[8]...» راستی كه باید گفت: ﴿ألَیْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَهُ﴾[9]؛ آیا خداوند برای [حمایت و دفاع از] بنده‌اش كافی نیست؟»

[h=2]3. كفن بهشتی [/h]خدیجه كبری سلام الله علیها در لحظات احتضار «اسماء بنت عمیس» را به نزد خویش طلبید و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به او سفارشاتی كرد. آنگاه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه قرار داد كه از رسول خدا، خواهش كند تا یكی از لباس‌های خود را كفن خدیجه قرار دهد. وقتی فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح كرد، اشك از چشمان حضرت جاری گشت، چیزی نگذشت كه جبرئیل نازل شد در حالی كه كفنی از بهشت همراه خویش داشت كه خداوند آن را برای خدیجه فرستاده بود.[10]
آری انسانی كه تمام ثروت خویش را دو دستی در راه خدا تقدیم نموده است، در پیشگاه الهی این عظمت را پیدا می‌كند كه خداوند كفن بهشتی برای او بفرستد، و اینگونه از ایثار و انفاق او تقدیر به عمل آورد.
[h=2]4. در قصری از بهشت [/h]قبل از رحلت خدیجه كبری، خداوند متعال بارها توسط پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله از جایگاه ویژه خدیجه در بهشت خبر داد، از جمله «عکرمه» از «ابن عباس» نقل می‌كند كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفْضَلُ نِساءِ أهْلِ الجَنَّةِ خَدیجَةُ بِنْتُ خویلدْ، وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحمَدٍ وَ مَرْیَمُ ابْنَتَ عِمْرانَ وَ آسِیَةُ بَنْتُ مزاحِمْ ...؛ بهترین زنان بهشت اینانند، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمّد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون).»[11]
و از عبدالله جعفر نقل شده است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أمِرْتَ أنْ أُبَشِّرَ خَدیجَةَ بِبَیْتٍ مِن قَصَبٍ لاصَخَبَ فیهِ ولا نَصَبَ؛ دستور داده شده‌ام كه خدیجه را به خانه طلایی كه در آن زحمت و خصومت، وجود ندارد بشارت دهم.»[12] و همین مضمون نیز از عبدالله بن ابی اوفی از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.[13]
آنگاه كه رسول اكرم در حال احتضار قرار گرفت، فاطمه زهرا علیهاالسلام درباره جایگاه آن حضرت در قیامت پرسش‌هایی كرد، از جمله پرسید: «أیْنَ والِدَتی خَدیجَةُ؛ [در آن روز] مادرم خدیجه كجاست؟» حضرت فرمود: «فی قَصْرٍ لَهُ أرْبَعَةُ أبْوابٍ إلی الجَنَّةِ؛ [خدیجه] در قصری است كه چهار در به سوی بهشت دارد.[14]»

[h=2]ب. منزلت خدیجه در نزد پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله[/h]هر گاه انسانی در پیشگاه الهی از چنان مقامی برخوردار باشد، نگفته پیدا است كه در نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز دارای منزلتی رفیع است چنانكه تاریخ نیز گواهی می‌دهد كه محبوب‌ترین همسران پیامبر اكرم نزد او، خدیجه كبری علیهاالسلام بود.[15]
حضرت 24 سال با حضرت خدیجه زندگی كرد و تا زنده بود به احترام او همسر دیگری اختیار نكرد.
«جان دیون پورت انگلیسی» می‌گوید: «با وجود این كه خدیجه در چنان سن و سال [بالایی] بود و به حسب قائده بایستی زیبایی دوران جوانی خود را از دست داده باشد، با این حال محمد تا آخرین دقیقه حیات خدیجه، نسبت به او وفادار ماند و تا زنده بود همسر دیگری اختیار نكرد.»[16]
جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: به خدیجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: ای خدیجه این جبرئیل است كه از طرف پروردگارت سلام می‌رساند. خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتی] از اوست و بر جبرئیل سلام باد.»


بعد از رحلت آن بانوی گرامی نیز پیامبر صلی الله علیه و آله او را فراموش نكرد و دائماً به یاد او بود كه به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:
[h=4]1. یاد خدیجه [/h]« عائشه می‌گوید: رسول خدا از خانه بیرون نمی‌رفت، مگر این كه خدیجه را به نیكی یاد می‌كرد و برای او استغفار می‌نمود. روزی از او یاد كرد، من حسد بردم و گفتم: خداوند جایگزین آن پیرزن به تو عطا کرده است!! پیامبر شدیداً خشمگین شد.»
و ادامه می‌دهد كه: رسول خدا فرمود: «خَدیجَةُ وَ أیْنَ مِثْلُ خَدیجَةَ، صَدَّقَتْنی حِینَ كَذَّبَنی النَّاسُ وَ وَازَرَتْنی عَلی دینِ اللهِ وَ أعانَتْنی بِمالِها؛ خدیجه و كجاست مثل خدیجه؟ او مرا تصدیق كرد آنگاه كه مردم مرا تكذیب نمودند و با مال خود مرا بر دین خدا كمك و یاری كرد.» [17]
این قضیه بارها تكرار شده است؛ از جمله روزی پیامبر اكرم در جمع همسران خویش حضور داشت و از خدیجه یاد نمود و در فراق او گریست. عائشه گفت: بر پیرزن سرخ روی از تیره بنی‌اسد می‌گریی؟ رسول خدا فرمود:

«صَدَّقَتْنی اِذا کَذَّبْتُمْ وَ آمَنَتْ بی اِذْ کَفَرْتُمْ وَ وَلِدَتْ لی اِذْ عَقِمْتُمْ. قالَتْ عائِشَةُ: فَما زِلْتُ اَتَقَرَّبُ اِلی رَسُولِ اللهِ صلّی الله علیه و آله بِذِکْرِها؛[18] خدیجه روزی كه شما مرا تكذیب كردید، تصدیق نمود و روزی كه كفر ورزیدید او به من ایمان آورد و فرزند برای من آورد و شما نازا بودید. عایشه اضافه می‌كند: همیشه این گونه بود كه من با بیان خوبی‌های خدیجه به پیامبر خدا تقرّب می‌جستم.»
[h=4]2. اظهار محبّت به دوستان خدیجه[/h]از آنجا كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله شدیداً به خدیجه محبّت و ارادت داشت، نسبت به دوستان و آشنایان او نیز اظهار محبّت و دوستی می‌كرد. به همین جهت هنگام ذبح قربانی می‌فرمود: از گوشت آن برای دوستان خدیجه نیز ببرید؛ چرا كه «إنّی لَأُحِبُّ حَبیبَها؛ من دوستان خدیجه را نیز دوست می‌دارم.[19]»
و نیز روایت شده روزی پیرزنی بر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله وارد شد، پیامبر او را مورد لطف و مهربانی قرار داد، پس از رفتن او عائشه علت آن همه لطف را جویا شد، حضرت فرمود: این بانو در زمان خدیجه بر من وارد می‌شد.[20]
آری آنهایی كه در راه خدا قدم برداشتند و تلاش خود را در مسیر او قرار دادند، هرگز از یادها و خاطره‌ها نمی‌روند.
هرگز نمیرد آنكه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
به همین جهت به اعتراف عائشه، هرگز پیامبر اكرم از یاد خدیجه و گفتن مدح او خسته نشد. «قالَتْ: كانَ رَسولُ اللهِ إذا ذَكَرَ خَدیجَةَ لَمْ یَسْأَمْ مِنْ ثَناءٍ عَلَیْها وَاسْتِغْفارٍ لها؛ عائشه گفت: رسول خدا همیشه این گونه بود كه هرگاه خدیجه را یاد می‌كرد، از گفتن ثنای او و استغفار برای او خسته نمی‌شد.»[21]

پی‌نوشت‌ها:
1- قابل ذکر است که در شماره 59 مجله مبلّغان بخش اول مقاله، تحت عنوان «فضائل خدیجه کبری سلام الله علیها» بیان، و اکنون در بخش دوم، مقامات آن حضرت بیان می­شود.
2- تاریخ خمیس، ج1، ص263.
3- بحار الانوار، همان، ج16، ص44.
4- همان، ج16، ص 71، ذیل صفحه.
5- همان، ج16، ص8، به نقل از مسند احمد بن حنبل.
6- همان، ص 11، روایت ابن هشام، و ر.ك: ص 8 .
7- بحار الانوار، ج18، ص385، ح90.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
10 رمضان - وفات حضرت خديجه كبري(س)

10 رمضان - وفات حضرت خديجه كبري(س)

سال دهم بعثت: وفات حضرت خديجه كبري(س).

اُمّ المؤمنين، حضرت خديجه كبري(س) دختر خويلد بن اسدبن عبدالعزي نخستين همسر رسول خدا(ص)، از زنان شريف، اصيل و نامدار عرب و اسلام مي باشد. وي با اين كه در عصر جاهليت، در مكه معظمه ديده به جهان گشود و در آن شهر قبيله گرا و طايفه مدار رشد و كمال يافت، در عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صميميت، صداقت، مهر و وفا با همسر، كم نظير بود و وي را در آن عصر، طاهره و سيده نساء قريش مي خواندند و در اسلام يكي از چهار بانويي كه بر تمام بانوان بهشت فضيلت و برتري دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا(س)، هيچ بانويي اين مقام و فضيلت را نيافت.(1)

وي پيش از ازدواج با رسول خدا(ص)، در آغاز با هند بن بناس تميمي، معروف به "ابوهاله" و پس از وي با عتيق بن عابد مخزومي ازدواج كرد و از هر دوي آن ها داراي فرزند شد. پس از مرگ همسر دوم، خديجه كبري(س) با درايت و خردمندي خويش صاحب دارايي فراوان شد و كاروان هاي متعددي براي بازرگاني به راه انداخت.

حضرت محمد(ص) كه پيش از بعثت، بنا به سفارش عمويش ابوطالب(ع) در يكي از سفرهاي كارگزاران خديجه شركت كرد و سود فراواني نصيب وي نموده بود، علاقه خديجه را به خويش جلب و زمينه ازدواج با وي را فراهم كرد.

خديجه كبري(س) در چهل سالگي با امين قريش، حضرت محمد(ص) كه در سنّ بيست و پنج سالگي بود ازدواج كرد(2) و زندگي شرافتمندانه و اصيلي را پايه ريزي كردند، كه در تاريخ بشريت بي همتا و بي مانند است.

خديجه كبري(س) به پيامبر(ص) عشق و علاقه ويژه اي داشت و هنگامي كه آن حضرت مبعوث به رسالت شد، تمام توان و دارايي هاي خويش را در اختيار آن حضرت گذاشت، تا در راه اسلام و باروري آن هزينه كند. او نخستين زني بود كه به آن حضرت ايمان آورد و در اين راه مشقت ها و آزارهاي فراواني از سوي قريش و اهالي مكه متحمل گرديد.(3)

وي تا زنده بود، در تمام صحنه ها يار و ياور رسول خدا(ص) و موجب تسلي قلب شريف آن حضرت بود و در روزگار سخت تبعيد در شعب ابي طالب، هيچ گاه آن حضرت را تنها نگذاشت و با تمام وجود از وي پشتيباني و نگه باني مي كرد.
سرانجام اين بانوي فداكار، پس از يك عمر تلاش و كوشش و 25 سال خدمت به رسول گرامي(ص) و دين مبين اسلام، پس از بازگشت از محاصره قريش در شعب ابي طالب به مكه معظمه، در دهم رمضان سال دهم بعثت، جان به جان آفرينان تسليم و روح مطهرش به اعلي عليين عروج نمود.

پيامبراكرم(ص) در مدت كوتاهي، دو يار و پشتيبان خويش، يعني عمويش ابوطالب و پس از وي، خديجه كبري(س) را از دست داد و از اين باب، بسيار اندوهگين و ماتم زده بودو روزگار سختي را پشت سر مي گذاشت. به همين جهت، آن سال را "عام الحزن" ]سال اندوه[ ناميدند.
پس از غسل و كفن بدن مطهر خديجه كبري(س)، پيامبر(ص) وي را در حجون مكه به خاك سپرد.(4)

خديجه(س) در خانه پيامبر(ص) داراي دو پسر به نام هاي قاسم و عبدالله ]معروف به طيب و طاهر[ و چهار دختر به نام هاي زينب، رقيه، ام كلثوم و حضرت فاطمه زهرا(س) گرديد.(5)
پيامبراكرم(ص) در شأن همسرش خديجه(س) فرمود: سوگند به خدا، پروردگار كسي را بهتر از خديجه نصيبم نكرد. زيرا در حالي كه مردم، كفر مي ورزيدند، او به من ايمان آورد؛ در حالي كه مردم تكذيبم مي كردند، او مرا تصديق كرد؛ در حالي كه مردم محرومم كرده بودند، او با دارايي هاي خود با من مساوات كرد و خداوند از او به من فرزنداني عطا كرد، كه از ساير همسرانم چنين موهبتي نصيبم نشد.(6)



1- رمضان در تاريخ (لطف الله صافي گلپايگاني)، ص 66
2- تذكره الخواص (ابن جوزي)، ص 271؛ كشف الغمه (علي بن عيسي اربلي)، ج2، ص 79
3- رمضان در تاريخ، ص 72
4- رمضان در تاريخ، ص 64؛ تاريخ اليعقوبي، ج2، ص 35؛ المنتخب من ذيل المذيل (طبري)، ص 86؛ البدايه و النهايه (ابن كثير)، ج3، ص 156؛ كشف الغمه، ج2، ص 79
5- منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج1، ص 108؛ زندگاني چهارده معصوم(ع) (ترجمه اعلام الوري)، ص 211
6- تذكره الخواص، ص 273؛ رمضان در تاريخ، ص 76؛ كشف الغمه، ج2، ص 78
...............
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
قال رسول الله صلی الله علیه و اله:

خدیجه! کجاست همانند خدیجه؟ در آن هنگام که مردم مرا تکذیب می کردند او مرا تصدیق کرد و در راه دین خدا مرا یاری کرد و با مال خویش به یاری دین اسلام آمد و با مال خود برای پیشبرد دین به یاری من آمد
بحار الانوار131/43

-------------------------------------------------------
رسول خدا می فرمایند:

چهارزن هسنند که سرور زنان عالم هستند آنها عبارت اند از حضرت خدیجه وحضرت زهرا و حضرت آسیه و حضرت مریم سلام الله علیهن
ابن ابی الحدید 266/10
_______________________________


10رمضان المبارک سالروز وفات مادر حضرت زهرا و همسر گرامی رسول خدا ،حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها بر شیعیان امیرالمومنین تسلیت باد

__________________________________________________ ____

زندگی نامه مختصر حضرت خديجه

🔹پدر او: خو يلد بن عبد الغري بن قُصَي بن كلاب است.
🔹مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پيش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا...، زينب، ام كلثوم، فاطمه و رقيه مي باشند.
لقب: طاهره
🔹وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.
پيغمبر(ص) او را در حجون دفن كرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) ناميده شده است و خديجه به هنگام وفات 65 سال داشت.

****************

حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی از چهار زن کامل دنیا، اولین و بهترین همسر رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم و مادر فاطمه زهرا و طاهر* است.
کنیه او «ام هند» است و قبل از رسول خدا دو شوهر به نام‌های «عتیق بن عائذ» و «عمرو الکندی» داشت و از آنها فرزندانی به دنیا آورده بود.

_______________

جریان خواستگاری و ازدواج رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم با خدیجه خواندنی و مفصّل است. خدیجه به رسول خدا گفت:«من برای شما زنی را در نظر گرفته‌ام.»
رسول خدا فرمود:«او کیست؟»
خدیجه عرض کرد:« او کنیز شما خدیجه است.»

****خدیجه که یکی از ثروتمندان عرب به شمار می آمد و نوشته اند هشتاد هزار شتر و پول های فراوانی در دست افراد مختلف برای تجارت داشت، وقتی می خواست با رسول خدا ازدواج کند، گفت:«به خدا قسم ای محمـد، اگر مال تو کم است، مال من زیاد است. کسی که خودش را در اختیار تو می‌گذارد، چگونه مالش را در اختیارت نگذارد؟! من با تمام اموال و کنیزانم در اختیار توام.»
خدیجه بعد از ازدواج با رسول خدا به عمویش، ورقه، فرمود:« این اموال مرا بگیر و نزد محمـد ببر و به او بگو من تمام اموال و بردگان و آنچه را در اختیار من است به او هدیه می‌کنم.»
ورقه این خبر را در بین زمزم و مقام ابراهیم با صدای بلند به گوش همه مردم رسانید و آنها را شاهد گرفت.
🔹در جریان کناره گیری رسول خدا از خدیجه قبل از ایجاد نطفه فاطمه علیهاالسلام، پیامبرعمار یاسر را نزد خدیجه فرستاد و فرمود به او بگو:«ای خدیجه گمان مبر که کناره گیری من از توست. نه، خداوند به من چنین امر فرموده است. گمانی جز خیر مبر و بدان، خداوند هر روز چندین بار به ملائکه اش به تو مباهات و فخر می‌کند.»
خدیجه علیه اسلام در هنگام زایمان فاطمه علیهاسلام تنها بود و زن های مکه و قریش از او کناره گرفته بودند. خدیجه را غم و اندوه فرا گرفته بود که ناگهان چهار زن بلندقامت شبیه زن‌های بنی هاشم وارد اتاقش شدند.
خدیجه ترسید. آنها عرضه داشتند:« محزون مباش ای خدیجه. ما فرستادگان پروردگار توایم. ما خواهران توایم: ساره و آسیه و مریم و صفرا. آمده ایم تا تو را کمک کنیم ».

***********

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی خدیجه علیهاسلام وفات کرد، فاطمه علیهاسلام به رسول خدا پناه برد. به دور پیامبر می‌چرخید و می‌گفت:«پدر جان، مادر من کجاست؟»
جبرئیل علیه السلام نازل شد و عرضه داشت:«ای رسول خدا، پروردگارت امر فرمود به فاطمه سلام برسان و بگو مادرش در خانه ای است از یاقوت و زبرجد که اطاق‌هایش از طلا و ستون‌هایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم همنشین است ».

************

آخرين سخن خديجه، به هنگامي كه بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائي كه در راه پيامبر(ص) ديده بود كم ارج تر نبود. لحظه اي كه شبح مرگ بر چهره او سايه افكنده بود به پيامبر چنين مي گويد:
« اي رسول خدا ...... من در حق تو كوتاهي كردم و آنچه شايسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اكنون، دل در طلب چيزي داشته باشم, خشنودي توست.»
كلمات بر لبان پاكش مي لغزد و آخرين نفسهايش را با خشوع و ايمان بر مي آورد ...... خدا خديجه را رحمت كند. آن نمونه بارز زن مسلمان كه براي عقيده و رسالتش پيكار كرد.
طاهر پسر رسول خدا و خدیجه بود که پس از بعثت به دنیا آمد ولی مانند دیگر پسران پیامبر در مکه فوت کرد.
 
بالا