vatanparast
کاربر بیش فعال
آیا ادامه تحصیل خوب است؟ به این پرسش باید با توجه به هدف از ادامه تحصیل در دانشگاه پاسخ بدهیم. آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا وارد دانشگاه شدم؟ اگر تا کنون فرصتی دست نداده تا به همین پرسش ساده اما اساسی بیندیشید لحظه ای تامل کنید و به این موضوع عمیقا فکر کنید ؛ همه ما دانسته یا ندانسته وارد دانشگاه شدیم تا مدرکی را بگیریم که به واسطه آن بتوانیم شغلی بیابیم و به اصطلاح دستمان در جیب خودمان برود. آیا غیر از این است؟ اگر کسی هست که آمده دانشگاه تا مدرک بگیرد و لاغیر، ذیل همین نوشته انگشت بزند لطفاً ! پس ما آمدیم دانشگاه تا در حقیقت یک روز از آن خارج شویم. اما گویا یادمان رفته که دانشگاه یک در خروجی هم دارد. آمدیم، کنگر خوردیم و لنگر انداختیم. از فشار ناشی از ازدحام متقاضیان دانشگاه یک جوری خود را رهانیدیم و سر کلاس فوق دیپلمی یا چمیدانم لیسانسی در یک دانشگاه نشستیم. بعدش نمی دانم چه شد که فکر کردیم شایستگی فوق لیسانسیه شدن را هم داریم و بعدترش معلوم نیست چه کسی گفت که دکترا بی ما معنا ندارد ! همه ما در دور تسلسلی افتاده ایم که پیوستگی اش به ما اجازه خروج نمی دهد. همینطوری یک راست داریم جلو می رویم. تا کِی و تا به کجا، برای خودمان هم مشخص نیست.
بهتر است لحظه ای تحمل و تأمل کنید. مگر اهداف کوتاه مدت و بلند مدت شما اخذ مدرک و کاریابی نبود؟ مدرک را گرفته اید و الان وضعیت شما یکی از این دو حال است. یا با همین مدرک جایی کاری دست و پا کرده اید یا خیر. اگر کار دارید که بی تعارف باید کارتان را مثل کلاه، دو دستی بچسبید تا در این آشفته بازار کسی صاحبش نشود. با این هدف، به احتمال قریب به یقین باید قید ادامه تحصیل دادن را برای یک تا چند سال بزنید. شاید هم کلاً دیگر قسمت نشود که شما مجدداً به دانشگاه بازگردید ! حتی اگر اینطور هم شود شک نداشته باشید که چیز مهمی را از دست نداده اید. این همان تصمیمی است که دانش آموختگان آموزش عالی در خارج از ایران می گیرند. پرسشی که در ینگه دنیا پاسخ عاقلانه ای بدان داده می شود این است که وقتی کار داری چه حاجتی به ادامه تحصیل است؟
اما اگر با مدرک فعلی نتوانسته اید از جمع بیکاران خارج شوید فکر می کنید چند درصد احتمال دارد که ادامه تحصیل، شما را در موقعیت کار قرار دهد؟ فکر می کنید برای شمایی که امروز در مقام دانشجو یا دانش آموخته این متن را می خوانید و جزء متولدین دهه شصت هستید آیا در آینده نزدیک موقعیت شغلی ای فراهم خواهد شد؟ لطفاً چشمانتان را باز کنید باز! اگر هر کس دیگری در یافتن آمار دچار مشکل شود دست کم مهندسین صنایع نباید از این نظر مسأله ای داشته باشند. نگاهی به نرخ رشد جمعیت در دهه شصت، آمار مشاغل ایجاد شده در دهه هشتاد و وعده های محقق نشده در همین دهه نشان خواهد داد که شانس شما در کاریابی چقدر است. اصلاً شاید لازم نباشد شما به خودتان زحمت دهید و معضل بیکاری را به صورت علمی بررسی کنید. کافی است از ساده ترین شیوه استفاده کنید. به خویشاوندانتان نگاه کنید. مدت زمانی که متولدین دهه های چهل و پنجاه صرف کردند تا پس از دانش آموختگی شاغل شوند چقدر بود و همین مدت برای متولدین دهه شصت چقدر بوده است؟ متأسفم که اینطور می نویسم. اما بهتر است برخی از خواب خوششان بیدار شوند. هر چه به انتهای دهه شصت نزدیک شویم نرخ موالید را بالاتر و شانس بهره مندی از فرصت های اجتماعی و اقتصادی را پایین تر می یابیم. همین ملاحظات کافی است تا شما قدری عاقلانه تر در مورد ادامه تحصیل تصمیم بگیرید. اقتصادی که از ایجاد شغل در سطح کارشناسی ناتوان است آیا خواهد توانست در آینده نزدیک چند صد هزار شغل در سطح کارشناسی ارشد و دکترا ایجاد کند؟ من اینجا ادعا نمی کنم که هیچ یک از فوق لیسانسیه ها و دکترهای آینده نخواهند توانست کاری بیابند. اما شما به من بگویید شانس شما در قمار ادامه تحصیل چقدر خواهد بود؟ همه ما ریاضی و احتمالات را خوانده ایم و گویا از عقل سلیم برخورداریم ! از همان چیزهایی که آموخته اید استفاده کنید. حساب احتمالات به شما چه می گوید؟ حساب احتمالات به شما می گوید اگر تا امروز بین تعداد دانش آموختگان و مشاغل ایجاد شده برابری وجود نداشته در آینده به دلیل رشد تصاعدی دانش آموختگان دوره های تحصیلات تکمیلی این عدم برابری بیشتر و شانس کاریابی کمتر خواهد شد. پس اگر راه دیگری برای گذران زندگی سراغ دارید وقتتان را در دانشگاه تلف نکنید. اگر شانس کاریابی از طریقی غیر از ادامه تحصیل پنجاه – پنجاه باشد تیرگی تصویر آینده برای فارغ التحصیلان دانشگاه انسان عاقل را واخواهد داشت تا همان شانس پنجاه – پنجاه را دریابد.
بهتر است لحظه ای تحمل و تأمل کنید. مگر اهداف کوتاه مدت و بلند مدت شما اخذ مدرک و کاریابی نبود؟ مدرک را گرفته اید و الان وضعیت شما یکی از این دو حال است. یا با همین مدرک جایی کاری دست و پا کرده اید یا خیر. اگر کار دارید که بی تعارف باید کارتان را مثل کلاه، دو دستی بچسبید تا در این آشفته بازار کسی صاحبش نشود. با این هدف، به احتمال قریب به یقین باید قید ادامه تحصیل دادن را برای یک تا چند سال بزنید. شاید هم کلاً دیگر قسمت نشود که شما مجدداً به دانشگاه بازگردید ! حتی اگر اینطور هم شود شک نداشته باشید که چیز مهمی را از دست نداده اید. این همان تصمیمی است که دانش آموختگان آموزش عالی در خارج از ایران می گیرند. پرسشی که در ینگه دنیا پاسخ عاقلانه ای بدان داده می شود این است که وقتی کار داری چه حاجتی به ادامه تحصیل است؟
اما اگر با مدرک فعلی نتوانسته اید از جمع بیکاران خارج شوید فکر می کنید چند درصد احتمال دارد که ادامه تحصیل، شما را در موقعیت کار قرار دهد؟ فکر می کنید برای شمایی که امروز در مقام دانشجو یا دانش آموخته این متن را می خوانید و جزء متولدین دهه شصت هستید آیا در آینده نزدیک موقعیت شغلی ای فراهم خواهد شد؟ لطفاً چشمانتان را باز کنید باز! اگر هر کس دیگری در یافتن آمار دچار مشکل شود دست کم مهندسین صنایع نباید از این نظر مسأله ای داشته باشند. نگاهی به نرخ رشد جمعیت در دهه شصت، آمار مشاغل ایجاد شده در دهه هشتاد و وعده های محقق نشده در همین دهه نشان خواهد داد که شانس شما در کاریابی چقدر است. اصلاً شاید لازم نباشد شما به خودتان زحمت دهید و معضل بیکاری را به صورت علمی بررسی کنید. کافی است از ساده ترین شیوه استفاده کنید. به خویشاوندانتان نگاه کنید. مدت زمانی که متولدین دهه های چهل و پنجاه صرف کردند تا پس از دانش آموختگی شاغل شوند چقدر بود و همین مدت برای متولدین دهه شصت چقدر بوده است؟ متأسفم که اینطور می نویسم. اما بهتر است برخی از خواب خوششان بیدار شوند. هر چه به انتهای دهه شصت نزدیک شویم نرخ موالید را بالاتر و شانس بهره مندی از فرصت های اجتماعی و اقتصادی را پایین تر می یابیم. همین ملاحظات کافی است تا شما قدری عاقلانه تر در مورد ادامه تحصیل تصمیم بگیرید. اقتصادی که از ایجاد شغل در سطح کارشناسی ناتوان است آیا خواهد توانست در آینده نزدیک چند صد هزار شغل در سطح کارشناسی ارشد و دکترا ایجاد کند؟ من اینجا ادعا نمی کنم که هیچ یک از فوق لیسانسیه ها و دکترهای آینده نخواهند توانست کاری بیابند. اما شما به من بگویید شانس شما در قمار ادامه تحصیل چقدر خواهد بود؟ همه ما ریاضی و احتمالات را خوانده ایم و گویا از عقل سلیم برخورداریم ! از همان چیزهایی که آموخته اید استفاده کنید. حساب احتمالات به شما چه می گوید؟ حساب احتمالات به شما می گوید اگر تا امروز بین تعداد دانش آموختگان و مشاغل ایجاد شده برابری وجود نداشته در آینده به دلیل رشد تصاعدی دانش آموختگان دوره های تحصیلات تکمیلی این عدم برابری بیشتر و شانس کاریابی کمتر خواهد شد. پس اگر راه دیگری برای گذران زندگی سراغ دارید وقتتان را در دانشگاه تلف نکنید. اگر شانس کاریابی از طریقی غیر از ادامه تحصیل پنجاه – پنجاه باشد تیرگی تصویر آینده برای فارغ التحصیلان دانشگاه انسان عاقل را واخواهد داشت تا همان شانس پنجاه – پنجاه را دریابد.
آخرین ویرایش: