http://www.irannaz.com/news_detail_9757.html
از محدودیتهای اجتماعی و سیاسی کم نظیر کشور کره شمالی در حوزه های مختلف تا کنون بسیار شنیده شده است. حتی بازیکنان تیم ملی فوتبال که در رقابت های جام جهانی 2006 و 2010 با این تیم شرق آسیا هم گروه بودند، داستان های عجیبی از آنچه در پیونگ یانگ دیدهاند نقل میکردند.
چند دهه قبل مائو، رهبر چین، دنیا را چنین تقسیم کرد:
جهان اول و جهان سوم. این سنجهای شد برای دیگر آدمهای سیاسی دنیا. اما امروز بسیاری جهان را به شیوهای دیگر تقسیم میکنند: «جایی که غذا زیاد است و اشتها کم و جایی که غذا کم است و اشتها زیاد.» اگر به چنین ردهبندیای قائل باشیم آنگاه باید کرهشمالی را در ردیف کشورهایی قرار دهیم که در گروه دوم قرار دارند: جایی که غذا کم است و اشتها زیاد.
قوانین عجیب
ورود خارجیها به کرهشمالی ممنوع است مگر به صورت گروهی و با نظارت ماموران این کشور. در کرهشمالی نباید دنبال مثلا چنین مصرعی بگردید: «گویند که لحظهای است روییدن عشق...» چون چنین چیزی اصلا وجود خارجی ندارد. در کرهشمالی کسی حق انتخاب همسر و ازدواج ندارد، مگر با موافقت وزارت اطلاعات و امنیت آن کشور. یعنی دختر و پسری که عاشق هم شدهاند باید گزارش کاملی از نحوه عاشق شدنشان، دلیل دل بستن، میزان علاقه و احساسی که نسبت به هم دارند و خیلی چیزهای دیگر را در چند صفحه بنویسند و تحویل مقامات امنیتی بدهند تا نوبت مصاحبهشان شود.
قبل از مصاحبه، سیستمهای امنیتی و نظامیکرهشمالی دختر و پسر را بررسی میکنند و در نهایت اگر مورد مشکوکی دیده نشود، برای ازدواج آن دختر و پسر جوان مجوز صادر میکنند. تازه کار به این هم ختم نمیشود. بعد از ازدواج باید تعهد بدهند که اگر یکی از زوجین احساس کرد دیگری افکاری غربی دارد یا دلش با کیم جونگ ایل نیست، بدون هیچ رودربایستی او را تحویل مقامهای امنیتی بدهد. در این کشور مردم اجازه ندارند از روستا یا شهر محل اقامت خارج شوند مگر با اجازه مقامهای امنیتی و این یعنی زندگی در بزرگترین پادگان جهان؛ کرهشمالی.
روزنامه گاردین در مطلبی با عنوان «ترفندهای دموکراتیک» به تلاش مردم و نیروهای اصلاحطلب این کشور برای برقراری دموکراسی اشاره کرده و در این رهگذر دو قانون عجیب دیگر را هم به مخاطب عرضه کردهاست. نخست آنکه دولت کرهشمالی معمولا کمکهای غذایی خارجی را نمیپذیرد چون معتقد است این غذاها ممکن است روی افکار مردم اثرات نامطلوب بگذارند و باعث تهاجم فرهنگی علیه نظام کمونیستی شوند.
دومیکه از اولی عجیبتر است به نوعی برشی است مقطعی از فضای مطبوعاتی این کشور: «انتشار هر نوع خبر ناخوشایند سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... که مربوط به کرهشمالی باشد، ممنوع است. هر گونه انتقاد از نظام کمونیستی و مقامات آن نیز جرم تلقی میشود. 12 روزنامه در این کشور منتشر میشوند اما خبرنگار ندارند! این روزنامهها موظفند هر روز خبرهایی را که از وزارت اطلاعات و امنیت دریافت میکنند، عینا منتشر کنند. فقط برخی از مقالات آنها با هم فرق میکند».
پیشوای عجیب
«به دستور پیشوای کرهشمالی در دانشگاه پیونگ یانگ فیلم اولیور توئیست که داستانش متعلق به 200 سال پیش است برای دانشجویان نمایش داده شد. بعد مسؤولان به دانشجویان گفتهاند خودتان خیابانهای لندن را ببینید و قضاوت کنید که ما پیشرفتهتر هستیم یا اروپاییها!!».
خانوادهای عجیب
اینکه گفته میشود در کرهشمالی خانواده مفهوم دیگری دارد کاملا درست است؛ چون اهل خانواده حتی از هم میترسند که مبادا برای یک مشت دلار، همدیگر را بفروشند. اما خانواده عجیبی هم در این کشور وجود دارد که هر روز اخبار تازهای دربارهاش شنیده میشود ولی هیچ منبع خبری خارجی آن را رد یا تایید نمیکند: خانواده کیم. روزنامه هرالد تریبون درباره خانواده پیشوا نوشته: «افراد این خانواده تنها افراد زنده کرهشمالی هستند که بیش از 200 گرم گوشت گاو در ماه مصرف میکنند!
مصرف سرانه گوشت گاو در این کشور در سال 2000 کمتر از دو گرم برای هر نفر بود و به همین دلیل مردم، بیش از دو دهه است که گوشت حیوانات دیگری را جایگزین کردهاند. این خانواده ضمنا بزرگترین سینمای این کشور را در کاخ ریاستجمهوری دارند و بهترین آثار سینمایی را بر خلاف قوانین جاری جامعه تماشا میکنند».
اما رسوایی اخلاقی این «پیشوای عزیز» هم در نوع خود جالب است
سال گذشته روزنامه شیکاگوتریبون درباره این رسوایی اخلاقی نوشت: «مدتهاست که چند زن و دختر از پیشوای کرهشمالی شکایت دارند اما ترس از برخوردهای قهری، آنها را به سکوت وادار کرده است.» این ادعا چندی بعد از سوی روزنامه سان هم تایید شد، اما نمیتوان مدرکی رو کرد و او را به استناد آن، مجرم شناخت. پیشوای کرهشمالی مانند پدرش از پرواز میترسد و همیشه با قطار شخصیاش مسافرت میکند.
کنستانتین پولیکوفسکی که راننده قطار شخصی او در روسیه بود، پس از بازدید او از آن کشور گفت: «او هر روز شام و ناهار خرچنگ زنده میخورد، یعنی آن را آبپز میکرد.» ... سایر ویژگی های رهبر کره شمالی در این گزاشر به نقل از این راننده بر شمرده شده است.
همچنین میخوانیم: از میان ورزشهای جهان او عاشق بسکتبال، خاصه بازیهای لیگ حرفهای آمریکاست و کماکان مایکل جردن را بهترین بازیکن تاریخ بسکتبال، میداند.
جالب این که پخش زنده مسابقات خارجی در کرهشمالی ممنوع است و NBA هم هیچگاه از تلویزیون دولتی پخش نمیشود. اطرافیانش میگویند او گلفباز خوبی است و امتیازهای خوبی را درو میکند. جالب اینجاست که هزینه خرید یک توپ گلف در کرهشمالی معادل حقوق سه ماه یک کارمند ساده است...
آیا میدانید ...
• در چین برای خوشآمدگویی به کیم جونگ ایل، مسؤولان همراه هیات کرهجنوبی یک «پَک» کامل سریال جواهری در قصر یا همان یانگوم خودمان را دو دستی تقدیم ایشان کردند چون واله و شیدای این هنرپیشه اهل کرهجنوبی است!
• آرم شلوغ کرهشمالی نشاندهنده پیشرفتهای تکنولوژیک و فنی کرهشمالی در فناوریهای روز و زیرساختی است. چیزی که تنها در نماد این کشور و بین سخنان کیم جونگ ایل دیده میشود.
• در تصویر معروفی که ترکیبی از عکسهای شب از همه نقاط جهان است تنها کره شمالی، کوههای هیمالیا ، صحرای آفریقا، جنگل آمازون و قطبین تاریک هستند. البته تنها مورد اول مسکونی است
از محدودیتهای اجتماعی و سیاسی کم نظیر کشور کره شمالی در حوزه های مختلف تا کنون بسیار شنیده شده است. حتی بازیکنان تیم ملی فوتبال که در رقابت های جام جهانی 2006 و 2010 با این تیم شرق آسیا هم گروه بودند، داستان های عجیبی از آنچه در پیونگ یانگ دیدهاند نقل میکردند.
چند دهه قبل مائو، رهبر چین، دنیا را چنین تقسیم کرد:
جهان اول و جهان سوم. این سنجهای شد برای دیگر آدمهای سیاسی دنیا. اما امروز بسیاری جهان را به شیوهای دیگر تقسیم میکنند: «جایی که غذا زیاد است و اشتها کم و جایی که غذا کم است و اشتها زیاد.» اگر به چنین ردهبندیای قائل باشیم آنگاه باید کرهشمالی را در ردیف کشورهایی قرار دهیم که در گروه دوم قرار دارند: جایی که غذا کم است و اشتها زیاد.
قوانین عجیب
ورود خارجیها به کرهشمالی ممنوع است مگر به صورت گروهی و با نظارت ماموران این کشور. در کرهشمالی نباید دنبال مثلا چنین مصرعی بگردید: «گویند که لحظهای است روییدن عشق...» چون چنین چیزی اصلا وجود خارجی ندارد. در کرهشمالی کسی حق انتخاب همسر و ازدواج ندارد، مگر با موافقت وزارت اطلاعات و امنیت آن کشور. یعنی دختر و پسری که عاشق هم شدهاند باید گزارش کاملی از نحوه عاشق شدنشان، دلیل دل بستن، میزان علاقه و احساسی که نسبت به هم دارند و خیلی چیزهای دیگر را در چند صفحه بنویسند و تحویل مقامات امنیتی بدهند تا نوبت مصاحبهشان شود.
قبل از مصاحبه، سیستمهای امنیتی و نظامیکرهشمالی دختر و پسر را بررسی میکنند و در نهایت اگر مورد مشکوکی دیده نشود، برای ازدواج آن دختر و پسر جوان مجوز صادر میکنند. تازه کار به این هم ختم نمیشود. بعد از ازدواج باید تعهد بدهند که اگر یکی از زوجین احساس کرد دیگری افکاری غربی دارد یا دلش با کیم جونگ ایل نیست، بدون هیچ رودربایستی او را تحویل مقامهای امنیتی بدهد. در این کشور مردم اجازه ندارند از روستا یا شهر محل اقامت خارج شوند مگر با اجازه مقامهای امنیتی و این یعنی زندگی در بزرگترین پادگان جهان؛ کرهشمالی.
روزنامه گاردین در مطلبی با عنوان «ترفندهای دموکراتیک» به تلاش مردم و نیروهای اصلاحطلب این کشور برای برقراری دموکراسی اشاره کرده و در این رهگذر دو قانون عجیب دیگر را هم به مخاطب عرضه کردهاست. نخست آنکه دولت کرهشمالی معمولا کمکهای غذایی خارجی را نمیپذیرد چون معتقد است این غذاها ممکن است روی افکار مردم اثرات نامطلوب بگذارند و باعث تهاجم فرهنگی علیه نظام کمونیستی شوند.
دومیکه از اولی عجیبتر است به نوعی برشی است مقطعی از فضای مطبوعاتی این کشور: «انتشار هر نوع خبر ناخوشایند سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... که مربوط به کرهشمالی باشد، ممنوع است. هر گونه انتقاد از نظام کمونیستی و مقامات آن نیز جرم تلقی میشود. 12 روزنامه در این کشور منتشر میشوند اما خبرنگار ندارند! این روزنامهها موظفند هر روز خبرهایی را که از وزارت اطلاعات و امنیت دریافت میکنند، عینا منتشر کنند. فقط برخی از مقالات آنها با هم فرق میکند».
پیشوای عجیب
«به دستور پیشوای کرهشمالی در دانشگاه پیونگ یانگ فیلم اولیور توئیست که داستانش متعلق به 200 سال پیش است برای دانشجویان نمایش داده شد. بعد مسؤولان به دانشجویان گفتهاند خودتان خیابانهای لندن را ببینید و قضاوت کنید که ما پیشرفتهتر هستیم یا اروپاییها!!».
خانوادهای عجیب
اینکه گفته میشود در کرهشمالی خانواده مفهوم دیگری دارد کاملا درست است؛ چون اهل خانواده حتی از هم میترسند که مبادا برای یک مشت دلار، همدیگر را بفروشند. اما خانواده عجیبی هم در این کشور وجود دارد که هر روز اخبار تازهای دربارهاش شنیده میشود ولی هیچ منبع خبری خارجی آن را رد یا تایید نمیکند: خانواده کیم. روزنامه هرالد تریبون درباره خانواده پیشوا نوشته: «افراد این خانواده تنها افراد زنده کرهشمالی هستند که بیش از 200 گرم گوشت گاو در ماه مصرف میکنند!
مصرف سرانه گوشت گاو در این کشور در سال 2000 کمتر از دو گرم برای هر نفر بود و به همین دلیل مردم، بیش از دو دهه است که گوشت حیوانات دیگری را جایگزین کردهاند. این خانواده ضمنا بزرگترین سینمای این کشور را در کاخ ریاستجمهوری دارند و بهترین آثار سینمایی را بر خلاف قوانین جاری جامعه تماشا میکنند».
اما رسوایی اخلاقی این «پیشوای عزیز» هم در نوع خود جالب است
سال گذشته روزنامه شیکاگوتریبون درباره این رسوایی اخلاقی نوشت: «مدتهاست که چند زن و دختر از پیشوای کرهشمالی شکایت دارند اما ترس از برخوردهای قهری، آنها را به سکوت وادار کرده است.» این ادعا چندی بعد از سوی روزنامه سان هم تایید شد، اما نمیتوان مدرکی رو کرد و او را به استناد آن، مجرم شناخت. پیشوای کرهشمالی مانند پدرش از پرواز میترسد و همیشه با قطار شخصیاش مسافرت میکند.
کنستانتین پولیکوفسکی که راننده قطار شخصی او در روسیه بود، پس از بازدید او از آن کشور گفت: «او هر روز شام و ناهار خرچنگ زنده میخورد، یعنی آن را آبپز میکرد.» ... سایر ویژگی های رهبر کره شمالی در این گزاشر به نقل از این راننده بر شمرده شده است.
همچنین میخوانیم: از میان ورزشهای جهان او عاشق بسکتبال، خاصه بازیهای لیگ حرفهای آمریکاست و کماکان مایکل جردن را بهترین بازیکن تاریخ بسکتبال، میداند.
جالب این که پخش زنده مسابقات خارجی در کرهشمالی ممنوع است و NBA هم هیچگاه از تلویزیون دولتی پخش نمیشود. اطرافیانش میگویند او گلفباز خوبی است و امتیازهای خوبی را درو میکند. جالب اینجاست که هزینه خرید یک توپ گلف در کرهشمالی معادل حقوق سه ماه یک کارمند ساده است...
آیا میدانید ...
• در چین برای خوشآمدگویی به کیم جونگ ایل، مسؤولان همراه هیات کرهجنوبی یک «پَک» کامل سریال جواهری در قصر یا همان یانگوم خودمان را دو دستی تقدیم ایشان کردند چون واله و شیدای این هنرپیشه اهل کرهجنوبی است!
• آرم شلوغ کرهشمالی نشاندهنده پیشرفتهای تکنولوژیک و فنی کرهشمالی در فناوریهای روز و زیرساختی است. چیزی که تنها در نماد این کشور و بین سخنان کیم جونگ ایل دیده میشود.
• در تصویر معروفی که ترکیبی از عکسهای شب از همه نقاط جهان است تنها کره شمالی، کوههای هیمالیا ، صحرای آفریقا، جنگل آمازون و قطبین تاریک هستند. البته تنها مورد اول مسکونی است