shokoufeh94
عضو جدید
خودمشاعره:
تا شکارم بکنی آه که عاشق شده ام .::.تیر تو قلب مرا باز نشان می گیرد
دهان ببند وامین باش در سخن داری
که شه کلید خزانه بر امین کشدا
خودمشاعره:
تا شکارم بکنی آه که عاشق شده ام .::.تیر تو قلب مرا باز نشان می گیرد
دهان ببند وامین باش در سخن داری
که شه کلید خزانه بر امین کشدا
اسیر عشقم و از هر چه در جهان فارغ
گدای یارم و بر هر که در دو عالم شاه
هرچند موثر است باران تا دانه نیفکنی نروید
درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پاره ی دل در کنار باید و نیست
سکوتم را تعبیر نکن
تو هرگز نمیفهمی قلب عاشقم را
که اینگونه مرا تعبیر میکنی
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
همیشگی هستی برایم
همیشه دوستت خواهم داشت
حتی وقتی از من دوری
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ی ما پیدا بود
نسیم هرگاه از کنارت رد میشود
ارام به ادمهای دیگر مینگرم
تا بوی خوش تو را حس نکنند
نسیم هرگاه از کنارت رد میشود
ارام به ادمهای دیگر مینگرم
تا بوی خوش تو را حس نکنند
دل زودباورم را به کرشمه ای ربودی
چو نیاز ما فزون شد تو به ناز خود فزودی
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دلم گرفته برایم بهار بفرستید
ز شهر کودکی ام یادگار بفرستید
کودکیم را هر روز ارزو دارم
اما تنها بر موهای سپیدم افزوده میشود
دور از لب خندان تو ای صبح امید
از ناله ی زار مرغ شب را مانم
دور از لب خندان تو ای صبح امید
از ناله ی زار مرغ شب را مانم
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز
ورنه در مجلس رندان خبری نیست که نیست
نسيم از من هزاران بوسه بگرفت
هزاران بوسه بخشيدم به خورشيد
در آن زندان كه زندانبان تو بودي
شبي بنيادم از يك بوسه لرزيد
فروغ
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشمچراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست
فروغ
تو کز چشم و دل مردم گـریزانـی چه مـی دانی *** حدیث اشـک و آه مـن بـرو از بــاد و بـــاران پرس
عروس بخت یک شب تا ســحر با کـس نخوابیده *** عروسی در جهان افسانه بود از سوگواران پرس
استاد شهریار
ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را
ساغر می بر کفم نه تا ز بر
بر کشم این دلق ازرق فام را
(حافظ)
اگر غم را چو اتش دود بودی جهان تاریک بودی جاودانه
در این عالم سراسر گر بگردی هنرمندی نیابی شادمانه
لحظه با تو بودن زیباست
لحظه دور بودن از تو تلخ هست
تو کیستی که اینگونه بی تو بی تابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو کیستی که از موج هر تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم؟؟
مست می عشقم هشیار نخواهم شد | وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد |
من
مست می عشقم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |