باشه مام داریم کویار خاندارم برات ناصر خان:دی
مام سوغاتیایی که از همدان براتون اوردم برمیگردونم
من کدو نمیخوام: دی
باشه مام داریم کویار خاندارم برات ناصر خان:دی
مام سوغاتیایی که از همدان براتون اوردم برمیگردونم
هییییییییییییییییی حالا ببین کار ما به کجا رسیدهباشه مام داریم کویار خان
من کدو نمیخوام: دی
به کجا رسیده؟هییییییییییییییییی حالا ببین کار ما به کجا رسیده
آدرس دقیق خو بلد نیستم بدمبه کجا رسیده؟
الان امیر میاد کلمونو میکنهآدرس دقیق خو بلد نیستم بدم
آره راست میگی تا نیومده فرار کنیمالان امیر میاد کلمونو میکنه
مرسی دوست عزیز.با دیدن این متن این حس نوشتن بهم دست داد
می نویسم هر چند کوتاه
چون میدونم برای رهایی باید گفت
این متن و بدون هیچ درنگی نوشتم
همه اش حس الانم بود
خالص و پاک مثه بارون
من همان پروانه ای هستم که برای فرار از سیاهی شب
به حباب های روشن شیشه ی اتاق پناه میبره
پروانه ی من اسیر رویاهای روشن است!!!
پروانه ها گاهی می بارن،
گاهی برای گریز از تنهایی
سراغ گلها ی خشک میرون!!
اینجا بارانیست!!!!
هوای پروانگی من بارانیست!!!
باید رفت !!!!
چتر را کنار زد
و در پس هر قطره باران
آرزوی باز شدن پیله های تنهایی کرد
آرزوی پرواز
آرزوی گریختن
آرزوی رفتن ، حتی نرسیدن
پروانه باش !!!
اوج بگیر!!!
تا رهایی !!!
حتی کوتاه !!
پروانه ات خواهم ماند !!!
بر گرفته از دست نوشته های من
روز 4 آبان 1391
اگه سنگینه همین جا بذار شاید یکی واست ورداشتخیلی زیبا بود دوست عزیز
قلم زیبایی داری
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به سلامتی اون حس ها و حرف هایی که نه میتونی به کسی بگی نه تو نت بذاری نه بنویسی
فقط و فقط باید تو سینه حبسشون کنی و با خودت حمل کنی
شاییییییداگه سنگینه همین جا بذار شاید یکی واست ورداشت
باشه بابا چرا اخم کردی؟شایییییید
یککککککککی
نوچ
نمی ارزه
خب آدم برا چی اخم میکنه!!!!باشه بابا چرا اخم کردی؟
از حرف کسی خوشش نیادولی در کل این داداش امیر من خدای احساسهخب آدم برا چی اخم میکنه!!!!
کاملا متوجه شدماز حرف کسی خوشش نیادولی در کل این داداش امیر من خدای احساسه
نرفتم دیگه یعنی داداشم به من نرفته اون احساساتی از آب در اومدهکاملا متوجه شدم
شما چرا به داداشت نرفتی!!1!
خوشبخت بشیننرفتم دیگه یعنی داداشم به من نرفته اون احساساتی از آب در اومده
مکمل همیدگه ایم من بی احساس اون خدای احساس
بی........خوشبخت بشین
بی........
ایشالله بقیه رو خوشبخت کنیم: دی
بی........
ایشالله بقیه رو خوشبخت کنیم: دی
خوشبخت بشین
نرفتم دیگه یعنی داداشم به من نرفته اون احساساتی از آب در اومده
مکمل همیدگه ایم من بی احساس اون خدای احساس
کاملا متوجه شدم
شما چرا به داداشت نرفتی!!1!
از حرف کسی خوشش نیادولی در کل این داداش امیر من خدای احساسه
خب آدم برا چی اخم میکنه!!!!
شایییییید
یککککککککی
نوچ
نمی ارزه
باشه بابا چرا اخم کردی؟
اگه سنگینه همین جا بذار شاید یکی واست ورداشت
خیلی زیبا بود دوست عزیز
قلم زیبایی داری
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به سلامتی اون حس ها و حرف هایی که نه میتونی به کسی بگی نه تو نت بذاری نه بنویسی
فقط و فقط باید تو سینه حبسشون کنی و با خودت حمل کنی
نخند: دی
خب باوشه
ایشالاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دیدی نفهمیدی اینکار واسه این بود که تاپیک بالا بمونهحیف نیست تاپیک به این قشنگی رو اسپم میکنید؟
مگه اینجا زنگ تفریح!!!!؟
نکنه دنبال مشتری میگردینخند: دی
در کل ما تو کار خوشبخت کردنیم
عالی و زیبا
خوب میشد دوستان خوش ذوقی چون شما در بخش ادبیات فعال تر باشن
در هر صورت ممنون از احساس زیباتتتتتتتتت
.
.
چه احساسات زيبايي
يكم بهت حسوديم شد !
دارم برات ناصر خان:دی
مام سوغاتیایی که از همدان براتون اوردم برمیگردونم
الان امیر میاد کلمونو میکنه
ممنون ازدعوتت dzzv_13عزیز
زیبا و دلنشینه
اکتبر یا آبان
چ فرقی دارد
5 ام ماه باشد یا 26 ام
اینجا ک من هستم سرد است ابری است جای خیلی آرزوها خالیست
مهم نیست
آدیمیزاد بی آنکه بداند ب خودش ب رویاهایش ظلم میکند
مهم این است
لبخندت همیشه روی لبت باشد
ولی ن
مهم این است من سر قولم باشم حتی اگر نباشم
اصن مهم است ک یک مهم همیشه مهم باشد ؟! همیشه مهم بماند؟!
نمیدانم ...
امروز هوای شهر من ابری تر از روزای قبل بود و من ....شاید داغون تر از همیشه
خاطراتو اگه بزاری تو گنجه طاقت نمیارن حتمن خودشونو رو سرت اوار میکنن
باید سعی کنی جلو چشمت باشن
گاهی آرزویی هس که بی تابانه دنبالشی و
عجیب از همون آرزو فرار میکنی
قسمتی از آرزو برات پر از خاطرست و قسمتیش....نمیدونی شاید امید....
گاهی ارزوت اونقد قشنگه که حس میکنی نرسیدن بش بهترین کاره
رها کردنش سپردنش به دیگری
ولی آرزوت ک اینو نمیفهمه
و این یعنی بغض ... که حتی خیال ترکیدن هم نداره
قسمتی که خاطرس میتونه ته ته دلتو بسوزونه
اونوقت
خاطره ها رو سرت اوار میشن و تو میمونی و ارزویی که نه میتونی رهاش کنی .....
شازده کوچولو میگف من مسئول گلمم
کاش حواسم بود به گلی که مال من نبود اب ندم براش عمرمو نزارم کاش میشد و گل و چید و بویید و وقتی خشک شد انداختنش دور اما .....
خیلی زیبا بود دوست عزیز
قلم زیبایی داری
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
به سلامتی اون حس ها و حرف هایی که نه میتونی به کسی بگی نه تو نت بذاری نه بنویسی
فقط و فقط باید تو سینه حبسشون کنی و با خودت حمل کنی
کاملا متوجه شدم
شما چرا به داداشت نرفتی!!1!
نرفتم دیگه یعنی داداشم به من نرفته اون احساساتی از آب در اومده
مکمل همیدگه ایم من بی احساس اون خدای احساس
شیطونه میگه شعرامو بزارم....ناخدا جمع کنه بره