از نگاه کردن به عقربه هاي دقيقه شمار ساعت که خسته شوي، از لحظه هاي تنهايي و بي همراهي که خسته شوي،
از بغض هاي فرو مانده در گلويت که خسته شوي،
از لبخندهاي تلخ مصنوعي ات که خسته شوي،
از ترس هاي کودکانه هميشگي ات که خسته شوي،
از دلگيري هاي مُدامت که خسته شوي،
از چشم هاي دل نگرانت که خسته شوي،
از پاهاي خسته در راه مانده ات که خسته شوي،
از ناصبوري هايت که خسته شوي، از نارفيقانت که خسته شوي،
از دنياي بي روحت که خسته شوي،
از هجوم نامهرباني هاي دنيا که خسته شوي،