م
پسندها
1,100

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره




  • خب از این منظر نگاه کنید
    اگر اون شخص پیرهن سفید :
    داداشت باشه؟
    پدرت باشه؟
    دوستت باشه؟
    یه آشنا باشه؟
    یه انسان غریبه باشه؟
    یا اینکه پیامبر باشه؟
    الان چی ؟
    الان دیدت نسبت به عکس چه جوریه

    سلام دوست عزیزم
    میخوام نظر تو رو هم بدونم اگه دوست داشتی نظرتو در مورد این عکس واسم بگو با توجه توضیحاتی که اون بالا نوشتم
    سبز و خدایی باشی
    bashe mamani harchi to begi
    khodetam midooni ki bimarefate
    ba ejazatoon man dc sham
    2saate dg miam
    :biggrin: باشه ولی اون که تا صبح نمیذاره بخوابی.. یا میشینه زل میزنه بهت تا حرصت دربیاد.. یا هی میاد لیست میزنه.. وقتی دعواش کنس گوشاش میافته و میره عقب میشینه و بهت زل میزنه.. باز بعد از 10 دقیقه یهو میبینی یه چیزی لیست زد.. فکر کردی واسه چی نمیذارم پیشم بخوابه؟;)
    شب بخیر خوب بخوابی خانوم
    آخی.. راس میگی حواسم نبود از وقت خواب تو گذشته.. بدو برو بخواب خانوم.. آفرین.. نازی.. بدو برو تو اتاقت بخواب.. وگرنه شلاق میخوری. بدو آفرین:w24:
    :)
    میخواستم یکی دوتا عکس با ریش بذارم که ببینی من یه کم بسیجی هستم :)
    باشه الان میذارمش دوباره..
    اومدی توی تاپیک ما؟ ببین تورو خدا با کیا باید سر و کله بزنیم
    اهه؟ دیدیش؟ :)
    اون رو که فقط 30 ثانیه گذاشتم و خوشم نیومد برداشتم..
    پس دیدی که ریش داشتم؟ :) خیلی ضایع بود؟
    آواتار جدیدم رو که دیشب تو اولین نفری بودی که دیدی.. ضمنا گذاشته بودمش که از شر یه آدم حسود خلاص شم که ول کن نبود. چرا الان تبریک بگی؟
    سلام مليناجونم. مرسي عزيزم لطف داري زياااااااااد:w38:
    بوس بوس بوس:heart:


    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و رنج می برد
    از ایستادنش روی زمین
    که سیاره را سنگین تر می کند ...

    می خواهد بخار شود
    بادکنکی شود
    گره خورده با نخی
    به انگشت کودکی ...

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است ...
    وقتی شروع می کند به دویدن
    بی آنکه از جغرافی
    چیزی بداند
    تمام زمین را
    دور می زند
    آنچنان تنگ
    مرگ را در آغوش می فشارد
    که گویی نخستین معشوقش را !

    هنوز
    به زندگی عادت نکرده است
    و هر صبح
    نگاه که می کند به من
    گویی در نگاهش معجزه ای رخ داده است ...!

    " شبنم آذر "


    پاسبانی کن بسی در کوی دل

    زانک دزدانند در پهلوی دل

    هست از دزدان دل بگرفته راه

    جوهر دل دار از دزدان نگاه

    چون ترا این پاسبانی شد صفت

    عشق زود آید پدید و معرفت

    مرد را بیشک درین دریای خون

    معرفت باید ز بیخوابی برون

    هرک او بیخوابی بسیار برد

    چون به حضرت شد دل بیداربرد

    چون ز بیخوابیست بیداری دل

    خواب کم کن در وفاداری دل
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا