adrineh

adrineh

عضو جدید از وطنم ایران
عضویت
آخرین بازدید
ارسال ها
416
پسندها
505
امتیاز
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حمید...HaMiD
    سلام داداشی
    تو خوبی؟؟
    نه منظورم این بود که یه کم دمق هستم
    دارم در مورد ماهی های آکواریومی تحقیق می کنم و توی جامعه تخصصی مهندسان ثبتشون می کنم
    می خوام اگه خدا بخواد بعد عید که یه کاری پیدا کردم در اولین فرصت یه آکواریوم خوشگل راه بندازم
    دوست دارم داداشی
    بوس بوس
    محمدیان
    سلام داداش خوب هستید؟ عکساتون مثل همیشه عالی بودن ممنون. حال دوستتون چطوره؟
    venous_20
    فقط برای امروزمودب و آرام و مهربان خواهم بود

    فقط برای امروز میکوشم که برای یک روززندگی گنم ودیگرباخبرهایی که ممکن است درفردا بوقوع بپوندد کاری نخواهم داشت

    فقط برای امروزنیم ساعت ازوقت خود را باخدای خود خلوت میکنم

    فقط برای امرروزترس را ازخوددورمیسازم
    venous_20
    فقط برای امروز..........

    فقط برای امروزشادخواهم زیست

    فقط برای امروز خواهم کوشید که خودراباآنچه هست سازگاری ده وبکوشم که همه چیزرا برطبق میل وآروزی خود سارم

    فقط برای امروز درفکرسلامتی خود بوده وبا تمرین های مفید آنرا پرورش می دهم،سعی می کنم به بدن خودتوجه کنم ودقیقه ای درمواظبت آن اهمال نکنم تاچون ماشینی ازاوامرمن اطاعت کند

    فقط برای امروز درتقویت مغز خود خواهم کوشید ومطالب مفیدی فراخواهم گرفت وآنچیزهایی رامطالعه خواهم کرد که بکوشش،تفکرتمرکزافکارنیازمنداست

    فقط برای همین امروز برای تقویت روح،یک کارمطابق میل خود و دوکارمخالف آن انجام میدهم
    venous_20
    سلام روزبخیر
    حالم مثل همیشه نیست ولی بدم نیستم
    شما بهتری؟
    ازاینکه دوستت تغییری مثبتی نداشته متاسفم
    هرچی خواست اون باشه همون میشه
    فقط امیدوارم زیاد دردنداشته باشه
    خودتم مثل کوه محکم باش وقوی
    حمید...HaMiD
    سلام داداشی
    خوبی؟؟
    حال من که تعریفی نداره
    عکست خیلی قشنگ بود مرسی داداش خوبم
    منو ببخش که نمی تونم جواب عکس قشنگتو بدم
    @spacechild@
    برای سپیدارهایی
    که قامتشان زیر بار عمر خم نشد...
    وبرای دست هایی
    که شیرین ترین عطر را
    بوی نان مادربزرگ می دانستند...
    برای این همه تنهایی و بزرگ!
    برای این همه درد و کوچک!
    برای خاطر سپیدترین بهارهای عمرمان...
    زندگی را به خاطر بسپار!
    نه بگذار روی طاقچه عادتت خانه کند...
    نه حتی به پس کوچه های خاطراتت کوچ!
    milad36
    سلام داداش خوبي؟ كنكور داشتم شرمنده چندروزي نبودم !
    راستي حال دوستت الحمدلله بهتره ديگه؟
    monir arch
    من چرا میبینمشون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    شما عکساتو از کجا اپ میکنی؟ شاید اشکال از اپ کردنمه؟؟؟؟؟؟؟؟
    mahsa1984
    سلام.خوبین؟ممنون بابت عکس های خیلی قشنگی که برام میذازین.سبک عکسای شما همیشه با همه فرق میکنه.ببخشید که الان حالم مساعد نیست و عکسی ندارم که براتون بذارم.ایشاله جبران میکنم
    از دوستتون چه خبر؟بهتر شدن؟
    venous_20
    ممنونم اقا ادوارد
    بازم دعا می کنم براش
    خودتون از نظر روحی چطوری؟
    sara85
    اعتماد
    « لیکن هیچ جوابش نداد » ( متی ۱۵ : ۲۳ )
    شاید شخصی که این چند سطر را می خواند و بار غم و یاس او را منکوب کرده است خداوند را فریاد بزند و انتظار داشته باشید که خدا بگوید : « شجاع باش .. من هستم .. نترس » اما هیچ جوابی نیست .. سکوت ...زمانی که نمی توانیم بفهمیم او چرا هیچ گونه پاسخی به ما نمی دهد .. قلب پر محبت خدا از شنیدن ناله و شکایت های برخاسته از قلب ضعیف ما چقدر به درد می آید. سکوت خداوند همان قدر مهم و معنی دار است که صحبت کردن او و این ممکن است نشانه رضایت او باشد و نه ضعف عدم پذیرش ...ای جان من چرا افتاده ایی ؟ یک بار هم او را به خاطر سکوتش تمجید نما .
    sara85
    شبی ایمانداری در خواب سه نفر را دید که نشسته در حال دعا هستند . استاد به نفر اول نزدیک شد و با محبت فراوان بطرف او مایل شده و پس از اینکه با لبخندی شیرین و صدایی دلنشین صحبت هایی با او کرد به طرف نفر دوم رفت .. دست خود را با محبت و اطمینان بر سر فرو افتاده او گذارده و به سوی نفر سوم رفت و بدون اینکه کنار او بایستد یا این که چیزی بگوید از وی دور شد . ایماندار بی نهایت تعجب کرد که چرا ؟!استاد کنار او آمده گفت : « هوشیار باش که آنچه انجام داده ام اشتباه تفسیر نکنی .. اولین نفر را که دیدی .قدم برداشتن - در راه تنگ من هر لحظه به سخنان پر محبت و کمک من نیاز دارد .. د ر غیر این صورت لغزش خواهد خورد .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا