و اینك
بسته ام جانم را به جانت
گامهایم را به گامهایت
بروی
میروم
بیایی
می آیم
و میدانم سه حرفیه نامت را
قرنها پیش
کسی به جای اذان در گوشم زمزمه كرده است
چلچله های فصل های كوچ این حوالی گفته اند
در میانه های این زمستان
ترنمی بهاری زاده خواهد شد
...
خجسته باد آن دم و آن جا كه از مهر دو كَس هستی اش پای گرفت