السّلام علی مَهدیّ الامم
خم شد از جور خزان، پشت توان من، بیا
ای بهار دلگشا، باغ و جنان من بیا
ای گل زیبای نرگس از غم جانسوز تو
ميچكد خون از دو چشم خونفشان من بیا
ای فدایت هستی و این جسم و جان من بیا
كاروان عمر، ميتازد به تندی ـ ای دریغ! ـ
حسرت دیدار بر دل، مهربان من، بیا