من دانشجوی ترم آخره کارشناسیم.رشته عمران-عمران.متولد 2مرداد 64.واسه خودم نحس میدونم این روز رو.بگزریم.یه دفتر راه انداختم دارم کار میکنم.خدا رو شکر.از زندگی همه چیز دارم ولی راضی نیستم.میگی ناشکرم؟آره.هستم.من اینجا دو سال قبل با دختری آشنا شدم.با هم بودیم.عقد کردیم.چون گفتم زوده ازدواج نکردیم بریم سر خونه زندگیمون.همین باعث شد اون به یه خواستگارش جواب مثبت بده.دیده بودی تاحالا همچین مصیبتی؟بهونش این بود که تو هم خونه داری.هم ماشین داره همه چیز داری چرا عروسی نکنیم؟منم آمادگی نداشتم.ناراحت نیستم رفته.بهتر.سالای سختی داشتم.گذشت.الان جون گرفتم.اومدنم به نت بهانست
گاهی میام واسه دانلود مقاله.گاهی آهنگ.گاهی بهونه واسه حرف زدن.من آدم پر چونه نیستما.فقط دلم میگیره این مدلی میشم.ببخشید.تو از خودت بگو