-
گفتی ادمین !؟
به جان خودم من نادمم !
قول میدم دیگه تکرار نشه
میگمااا !
این آواتار memol هم بد نیستا !
اتفاقا به شخصیت من میاد
نه؟!!
ادمین؟!
اره تو هم مث من نمیتونی شاید خوشالیت رو قایم کنی و این رو ناخهواسته بخش میکنی بین دوستات.
ماه مبارکیه و خدایی که اون بالاست خودش میدونه چی برامون درسته شاید که میده یا نمیده بهمون.
راستش من از خدا یه چیزی خواستم و براش تعیین نکردم که دقیقن چجوری باشه. خدا هم اون رو بهم داد ولی یه چیزایی این وسط کم بود توش. میخوام بگم باید بازم از خدا خواست خیلی زیاد و اون اخرش میده برا تو هم حتمن داده خواسته هات رو شاید در شکلیدیگر که نتونستی درکش کنی.
یعنی میشه یه روز که اونطور بشه؟ من که فکر نمیکنم. ولی بدونکه خوشحال میشم ببینمت و این برام یه ارزو هست دیدنت هستا جان.سلام شما خوب و خوش هستيد
هستا تاحالا اینقدر خوشحال ندیده بودم یا اینکه اینقدر صریح واژه شاد بودن رو با کلماتت تفسیر نکرده بودی عمویی.
من هم خوشحالم که خوش گذشته. اره جای همه میتونه خالی باشه و حتی جای من هم میتونه خالی باشه چون منم خیلی دوسداشتم که همتون رو ببینم اونجا کنار هم. و فروغ
سلام هستا جوونم خوفي ؟
حریف می طلبیم ! ( در زمینه ی بقا در سایت ! )
بیخودم سیاه نمایی نکن، شکلک مال خودمه، خودم هم انتخابش کردم،
حالا اینکه تو 6 روز پیش از رو شکلک من کپی پیست کردی دیگه به خودت مربوطه !
بی ادب!
دزدِ شکلک هم خودتی! فکر نکن نشنیدم ها !
[IMG][IMG][IMG][IMG]
.........
خودت این نقطه چین ها رو پر کن
والا اونا بیشتر با واریزیا کار دارن
به دستیا گیر ندادن
در هر حال ...ممنون عزیزم
بووووس
سلام عزیزم
والا فعلاً داریم چندتا راه رو بررسی میکنیم
با یه وکیل صحبت کردم که خودش خیلی آشنا توی بهزیستی داره
منتظرم ببینم بلاخره چه تصمیمی میگیریم
بعد مزاحم شما و بابا بشیم
ممنون که به فکری عزیزم
چطوری مطوری عزیزم؟
یعنی میشه در برابر مشکلات مثل این جوانه بود ....
ای بابا هستاااااااااااااااااا؟
من مگه بدش رو گفتم این یه تعریف معکوس بود که از اون طرف اگر خونده بشه معنیه مثبتی پیدا میکنه.
دل اون اگر گنجشگ باشه پس باید از گنجشکا هم ترسید. باید ترسید باید ترسید.
راستی فکر کنم باید برم. شبت قشنگ باشه
چرا بعید؟؟میای مسنجر؟
به تو شاید نیاد ولی فروغ همین الانشم حاضره که این کار رو بکنه.
هی روزگار نامراد.
نه خجالت نکش....من درکت کردم هرچند نتونستم کاری واست بکنم...خشوحالم که یادت مونده و امیدوام بیشتر از قبل قوی باشی و به برنامه هات ادامه بدی..
راستی فارغ التحصیلیت مبارک...برنامه ت واسه بعدش چیه؟
نه هستا این چه حرفیه. من تا وقتی که تو زندگی ،خودم به خودم پنالتی نزنم از اینجا نمیرم جایی.
ولی از این میترسم که اونقدر بمونم اینجا که شماها دست یکی رو بگیرید بدید دست من و با تیپایی دیجیتالی من رو پرت کنید به دنیای خیلی خیلی بزرگترا میون مرغا
دعوا ؟؟؟کجاش دعوا بود بابا؟!!!
میدونم مشکلات همیشه هستن ولی خب...لازمه ادم قوی بشه...گاهی باید از سختیها ممنون بود...
آره هستا تو بزرگ شدی این رو از نوشته هات دارم میبینم و اینکه لحن حرف زدنات خیلی فرق کرده و اینکه نگرانیات از موضوعات خاصیه که قبلن نبوده. یه وقتت نگران نشی ها این بد نیست. این مهم نیست. تو بقول خودت با تصور رویای کودکی هم میتونی بال بکشی به اون دنیای شیرین. این اجباریه که تمرین بزرگ شدن و بودن رو از همین الان هم داشته باشی که مقابل ناملایمات تحملت بیشتر از این هم باشه.
تو خودت هم داری میگی این رو حس کردی پس بدون که ناخوداگاه این حس رو میون کلماتت به صورت مخفی بروز خواهی داد. ولی مهم چیه تو این زندگی؟ اینه که بتونی اینده ات رو خودت رقم بزنی و اونجوری که دوس داری جرکت کنی و اون چیزی میشی که خودت میوای و البته تلاش بسیار میخواد و زحمت فراوون.
فقط غصه این رونخور.
چه جالب!!!
میگم کلا اوضاعت خوبه؟به نظر سر حال میای
هستا وقتی سطر سطر نوشته هات رو با عینک ته استکانیه فرضی ای که گذر زمون رو چشام گذاشته میخونم. دارم به این نتیجه میرسم تو دیگه خیلی خیلی وقته ارد این دنیا بزرگا شدی. اینا و این نوشته ها چیزایین که اون زمونا نبودن خیلی فرق کردی در این فاصله.
واقعن میگی پست نمیزنی؟
هر کسی تو مسیر زندگی یه روزی به این نتیجه میرسه که باید کمی سکوت کنه. شاید هم داره نفسی تازه میکنه برای حرکتی دوباره/ این میتونه برات یه سر آغاز باشه. باور کن منم از نوشتن در مورد مسایل احساسی و شعر و ترانه عاجز موندم و اینجا که هستم به لطف بودن دوستای خوبه. و تو
تصور من از تو از قدیم همین عکس ناباورانه ممول کوچولو هست که وقتی کارای ادما رو میبینه با تفکر و تعجب بهشون نیگا میکنه. اون حق داشت آخه هیچ کاره ماها با عقل سلیم درست نبود و نیست وللی هیشکی به روش نمیاره.
تو میتونی و من هم خواهم تونست. یکمون زودتر میرسیم به قله دونستن ها. شعار مهندسا یادت نره یا راهی هست یا راهی خواهیم ساخت.
میدونم تو نمیترسی از مرگ این رو مطمئنم . ولی برای رفع یک عرف ایرانی میخوام بگم بهش فکر هم نکن که میتونه همه نمرات زندگیت رو صفر کنه.
اوهوم درست درست میبینی!!!
باشه عزیزم امیدوارم موفق بشه
فقط ممیتونم بپرسم دلیل مخالفت خانواده با قزوین چی بود؟
سلام عزیزم خوبی؟
ایول تبریک میگم بهش مثل منه رتبه ش!!!
ببین از جهت نزدیکی راه قزوین بهتره میتونه حتی رفت و اومد کنه اما دانشگاه شک نکن که اصفهان بهتره...بعدم با این تبه حتما شبانه تهران قبوله اگه مساله مالیش نیست بگو هیچ فرقی نداره هرکدوم از دانشگاهای تهران باشه می ارزه عزیزم
مرسی هستا.. یه روز تو هم پیدا میکنی خودت رو. والللاه که این گم شدنی که تو توش هستی صد بار می ارزه به پیدا شدن ماها میون حقیقت های تلخ و واقعیه زندگی.
پاشانما ها رو تا وقتی زنده ام نمیذارم لحظه ای هم بهت نزدیک بشن. ولی وقتی خاک گور جدایی رو چشام نشست نمیتوونم دیگه کاری کنم. اونوقته که میدونم خودت هستی و خودت میتونی همه اینکارارو تنهایی بکنی.
نمیخوام بگم از اون غرق شدن رها شدم ولی بدان هر لحظه که تورو ببینم همه گذشته و اونچه هستم رو فراموش میکنم و دوباره پر میکشم تو هوای همون روزای بچگی روزای زیبا.قولهای قشنگی دادی به خودت. یه روز هم ممکنه این وسط منه عمو کم بیارم. اونوقت نباید بترسی نباید نا امید شی. میدونی که چقدر گاهی میتونم حساس باشم و در مسیر کوچکترین عوامل مخربی دچار نوسان روحی بگردم. فقط میخوام تحمل و صبر کنی. هی یادمه یه زمانی که شبنم جوونی روم هنوز نشسته بود چقدر میومدم تا دم مدرسه ات ببینم کجاهامطلب میذاری و چیا مینویسی. میترسم اینروزهایی که دیرزمانیست فاصله دارم از اونیکی روزا کاهلی برمن چیره بشه. امان از دست خودم که قول دادم دیگه. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
