درهياهوي زندگي در خواهيم يافت چه دويدن هايي که فقط پاهايم راازمن گرفت،درحالي که گويي ايستاده بودم،چه غصه هايي که فقط باعث سپيدي مويم شد،درحالي که قصه اي کودکانه بيش نبود،در يافتم کسي هست. که اگر بخواهد ،مي شودو اگرنخواهد نمي شود،به همين سادگي،کاش نه مي دويدم ونه غصه مي خوردم ،فقط اورا به يقين مي خواندم...