سلامتی شکر دیشب ماشینم خراب شد کف خیابون موندم.بکسول کردن ماشینو پدرم در اومد با یه بدبختی امروز تعمیرکار درستش کرد....منم با خاله و داییام رفتم خارج از شهر جات خالی کلی سردرد گرفتم
من رفتم..شب ساعت 10 میبینمتون شاید هم زود تر....تمام ارتش . سپاه رو میکنم رو سرتون...بیچارتون میکنم......بعدش ستاره رو گروگان میگیرم......بای فعلا(چشمک)
چه ميدونم شايدم راس ميگين.شايد اگه منم پسر بودم دوس نداشتم.
آخي.ايشاا... كه هميشه موفق باشين.
به خدا خيلي خوشحال شدم باهاتون حرف زدم
با مريم حرف زدين؟
خيلي دلش واستون تنگ شده بود.