Motahare89
پسندها
691

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    زندگی نامه و بیوگرافی ارد بزرگ :
    ارد بزرگ در شهر مشهد بدنیا امد پدر او محمد تقی و پدر بزرگش "بابا شرکاء" ( از بزرگان و ریش سفیدان شهر شیروان در خراسان شمالی ) بوده است . مادرش "فاطمه جاهد طبسی" است او فرزند یکی از خوانین ایل قشقایی شیراز است که پس از درگیریهای مشروطیت مدتی به شهر طبس می رود و فامیل خویش را به "جاهد طبسی" تغییر می دهد و در نهایت عازم مشهد می شود . شاید یکی از بیشترین انگیزهای فعالیت های اجتماعی او را عمویش "محمد حسین شرکا" ( از ریش سفیدان برجسته پیش از انقلاب در شهرستان شیروان ) بوجود اورده باشد
    گر شور زندگی و امید را ، در پیکره خاکستری یاران خویش بارور کنیم تنهایی هیچ گاه به سراغ مان نخواهد آمد . ارد بزرگ
    سلام احوال شما خوبید ...
    تشکر از لطفتون ...
    خب به سلامتی علاقمند نجوم هم هستین عالیه ...
    شاد و بهاری باشین ..


    [IMG]این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید[IMG]

    [IMG]این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید[IMG]

    [IMG]این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید[IMG]
    باشه دوست خوبم
    مناز همین تریبون ازت مهذرت میخوام
    حتما که حق با توئه
    اخه تو خودت رو بهتر از من میشناسی خوففف
    فکر کنم تو یه وبلاگ کوچکولو برا خودت داری مطهره ؟
    آره /؟
    به رسم نوروز هر سال و به یاد دوستان قدیمی
    تحفه ای هرچند ناچیز مهیا کردم - به عنوان یادگاری -
    تا بدینوسیله یادآوری کنم که دوری هرگز دلیل فراموشی نیست
    و هر کجا که باشم مهر و یادتان در قلب و جانم جاودان خواهد بود
    امیدوارم سالی پر از برکت و شادمانی پیش رو داشته باشید
    دوست همیشگی شما : ISLAND
    (طرح و متن طبق معمول از خودم :دی)


    فقط خودت تنهایی بخندی؟ها؟
    ای شد رسمش؟
    میگه.....کی؟همون شاعر دیگه.....شاعر میگه:
    هر کس به طریقی دل ما میشکند.....بیگانه جدا دوست جدا میشکند
    بیگانه اگر میشکند حرفی نیست....من در عجبم دوست چرا میشکند
    بشکست دلم کسی صدایش نشنید....آری دل مرد بی صدا میشکند....
    بله.....اینو خود خود شاعر گفته
    طراحیو نگاه:( ای کاش منم یکی از اینا داشتم هفته ای یه دست لاستیک تموم میکردم.

    خیلی چون توی این روز هرلباسی رو که دوست داری می پوشی
    با ترس آشنا میشی ...
    ترست از بین می ره....
    مثل خودم که از دراکولا می ترسیدم وقتی دیدم که زیر این لباس بابام دیگه نترسیدم
    آره تماس همش از کدو تنبل بود
    آره گفتم كه زيادن
    ولي مشغله كاري حسابي سرم رو گرم كرده كه خيلي كم به علايق خودم ميرسم
    آره گفتم كه زيادن
    ولي مشغله كاري حسابي سرم رو گرم كرده كه خيلي كم به علايق خودم ميرسم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا