reyhanu
پسندها
260

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلمان خوش است که مینویسیمو دیگــران می خـواننــدو عــده ای می گـوینــدآه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزندو بعضــی مـی خنــدنـددلمــان خـوش اســتبه لــذت هــای کــوتـاهبه دروغ هــایی که از راســتبـودن قشنــگ تـرندبه اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاندیـا کســی عاشقمــان شــودبا شــاخه گلی دل می بنــدیـمدلمــان خـوش می شــودبه بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـیو وقــتی چیـــزی مـطابـق مــیل مــا نبــودچقـــدر راحـت لگـــد می زنیـــمو چــه ســــاده می شـکــنیمهمــــه چیـــز را .
    آدم که غمــگيــــن می شود



    خودش را جــــــدا می کند از جمع


    که مبـــــادا آسيبی به خــــوشی های ديگران بزند . . .


    مورد فـــرامــــوشــی قرار می گيرد و تنـهــــا تر و تنــهـــــا تر می شود


    ...


    آنچنان در تنــهـــــايی خود غـــــرق می شود که ديگـــــر با هيـــــچ تلنگری بر نمی خيزد.

    و اين آغاز تلـــــــــــــخ يکـــــــ پــايــان است
    بگـذار برآیِ چنـد لحظـہ هم که شُـده غـرق بآشَم ..

    غـرق در اوجِ یِکــــ خیـآل ..

    خیـآلِ اینڪـہ یکی هم در ایـن دنیـآ هستـــــ که مَرآ انـدکـے دوستــــ داشته بآشَـد .
    چرا؟چی شده مگه؟ اون دو وروجک شیرین نمیذارن به کارها برسی:Dبفرست پیش من تا کمی با هم هم بازی بشیم... عاشق بچه های کوچک هستم;) بد نمیگذره... زانوم خیلی خوبه
    باغ حسرتناک باران است
    چون دل من
    در هوای گریه ی سیری . . .
    در روز بارانی چتر الگوی فداکاریست
    پس چتری باش برای انکس که دوستش می داری در روزهای بارانی اش..
    دقت کردی گاهی......... جای رحمت میشویم زحمت
    جای محرم میشویم مجرم
    جای ژست میشویم زشت
    جای یار می شویم بار
    جای قصه میشویم غصه
    جای زبان می شو یم زیان
    بس زیادی به خودمان مغرور نباشیم چون با یک نقطه جابجا میشویم..
    السلام عليك يا شمس الشموس و يا انيس النفوس المدفون بارض طوس السلام عليك يا غريب الغربا يا معين الضعفاء و الفقرا السلطان يا ابالحسن يا علي بن موسي ايها الرضا و رحمه الله و بركاته
    خونه ی مادر بزرگه ، الان آپارتمانه
    خونه ی مادر بزرگه ، استخر و لابی داره
    خونه ی مادر بزرگه ، wifi ی مفتی داره
    خونه ی مادر بزرگه ، دیش و LNB داره
    کنار خونه ی اون ، همیشه پارتی برپاست
    پارتیهای محله ، پر شور و شوق و غوغاست
    مادر بزرگه الان ، مازراتی سواره
    رنگ موهاشم هر روز ، جور واجورو باحاله
    مادر بزرگه الان ، شلوار جین می پوشه
    کفش کالج و کیفش ، همیشه روبه روشه
    مادر بزرگه هرشب ، Gem Tv رو میبینه
    خرم سلطان و سنبل ، لامیارو میبینه
    خونه ی مادر بزرگه ، هنوز خیلی باحاله
    خونه ی مادر بزرگه ، حرفای خاصی داره
    من خــــــــــــــدا رادارم
    کوله بارم بر دوش،
    سفری می باید ...
    سفری بی همراه،
    گم شدن تا ته تنهایی محض،
    سازکم با من گفت:
    هر کجا لرزیدی،
    ازسفرترسیدی،
    تو بگو از ته دل،
    من خـــــــــــــــــــــدا رادارم...
    من و سازم چندی ست که فقط با اوییم. . .
    بزرگوار خیلی دوست داشتم بیشر میحرفیدیم ولی برا فردا باید یه کاری را آماده میکردم فراموش کردم.با اجازتون من میرم...شبتون قشنگ:gol:
    منتظرت هستم، اینجا در آخرین نقطه ی انسانیت، در آخرین کهکشان راه ابدیت، اینجا در حومه متروکه ی زمین، در عصر آهن پاره های مقدس...
    ₪ حکمـتــ‏‏ هـایـی از نـهـج الـبـلاغـه ₪ ‏
    اگــر آنچــه را کــه میخــواســتی بــدســت نیــامــد ، از آنچــه هستــی نگــران مبــاش .
    بزرگوار نفرمایید... خودت صاحب اختیاری... پس ضربه ناک اوت میدانی چیه؟ به هر حال گذشته ها گذشته.. مهم این است که چطور از زمان حال استفاده بهینه کنیم.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا