Shahab

امام حسین (ع) می فرمایند :

اَ يُّهَا النّاسُ نافِسوا فِى المَکارِمِ وَ سارِعوا فِى المَغانِمِ وَ لا تَحتَسِبوا بِمَعروفٍ لَم تَجعَلوا

اى مردم در خوبي‏ها با یکدیگر رقابت کنید و در بهره گرفتن از فرصت‏ها شتاب نمایید و کار نیکى را که در انجامش شتاب نکرده‏اید، به حساب نیاورید.

(بحارالأنوار،ج 75، ص 121)


•۩❖۩•...باز این چه شورش ست که در خلق عالم است...•۩❖۩•. ویژه نامه ماه محرم*روز ششم

من صفحه ام بسته است لطف بفرمایید اگه چیزی بود انتهای همون پست یا در صفحه خودتون پیام بذارید میام و می خونم ..

#35#36#37#38#39#40#41

#31 #32#33#34

#27#28#29#30

#22#23#24#25#26#42

سلام .. خوبید .. لطف می کنید این ها رو حذف کنید : چون عکساشون از بین رفته .ابته ببینید واسه شما هم عکسارو نمی یاره !!
#18#19#20#21

[IMG][IMG]

سلااااااااام عزیز دل
چطوری ؟ جه خبؤ ؟نبلیع نکرده بودی نه ؟؟ سوزوندی که :دی
قربونت خوب ممنم
تموم شدش ؟ تخته کنم ؟:ی

آدمهایی هستند كه شاید كم بگویند "دوستت دارم"
یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را...
بهشان خرده نگیرید!
این آدمها فهمیده اند "دوستت دارم" حرمت دارد، مسئولیت دارد...
ولی وقتی به كارهایشان نگاه كنی، دوست داشتن واقعی را میفهمی...
میفهمی كه همه كار میكند تا تو بخندی...تا تو شاد باشی...
آزارت نمیدهد...دلت را نمیشكند....
به هر دری میزند كه با تو باشد...
من این دوست داشتن را می ستایم...

از بس منو جوش دادین صدام گرفته

سهنام
هی خودا پدلجون دومسم نداله اشلا خفرم نمیگیره
پدرجون این خواهل زادمه سه نصفتی با سوما داله اها
مکانی برای سرو فرشته های زمینی:قلب:

اینجا ایران...جمهوری اسلامی ایران

زن:مگه اینجا مدرسه دولتی نیست؟!
مدیر:اگر دولتی نبود که میگفتم یه ملیون تومن بریز!
زن:آقا آخه مدارس دولتی نباید شهریه بگیرن...
مدیر:اینکه شهریه نیست اسمش همیاری!!!
زن اسمش هر چه که هست.تلویزیون گفته به تمام مدارس بخشنامه شده
که مدارس دولتی هیچگونه وجهی نمیتونن دریافت کنن.
مدیر:خوب برو اسم بچت رو تو تلویزیون بنویس!!!اینقدرم وقت من نگیر...
زن:آقای مدیر من دو تا بچه یتیم دارم آخه از کجا بیارم...؟!؟
مدیر:خانم محترم زمانی که وارد این مدرسه شدید رو تابلو نوشته بود یتیم خونه یا مدرسه؟!
آقای مستخدم این خانم به بیرون راهنمایی کن!!!
زن با چشم های پر اشک منتظر اتوبوس واحد بود.
اتو مبیل مدل بالایی ترمز کرد و زن سوار شد...
روزنامه ای که روی صندلی جا مانده بود را برداشت و بهش خیره شد:
کمیته مبارزه با فقر در جلسه امروز...
ستاد مبارزه با بی سوادی...
تیتر درشت بالا صفحه نوشته بود:
با۲۰۰۰۰۰زن خیابانی چه میکنید؟!!!
زن باخودکاری که از کیفش در آورد عدد را تصحیح کرد:
با۲۰۰۰۰۰۱زن خیابانی چه میکنید؟!!

امروز پدری دخترش را برای نان فروخت...
امروز دختر"10"ساله ای مادر شد...
امروز" دختری" در ماشین شیشه دودی با" پسری" همخواب شد...
امروز "پدری" خشم بیرون را بر روی "همسرش" خالی کرد...
امروز" دختری" در التماس "چشمانش" در چهار دیوار "زن" شد...
امروز" مادری" در مقابل پسر"3"ساله اش با "مردی" همخواب شد...
امروز "عشق" "دختری با کره" را با "اسکناس سبز" سنجیدن...
امروز...امروز...امروز...
دلم برای "امروز" گرفت...
نمیدانم دنیای شما" کثیف" است یا "چشمان فاحشه" من...؟

دیشب با چند تا از دوستای هم دهی رفته بودیم شهر بازی سوته دلان دهکده!
تو شهر بازی یهو یه دختر کوچولو خوشگل اومد گفت : آقا…آقا..تو رو خدا یه لواشک ازم بخر!!
نگاش کردم …چشماشو دوس داشتم…دوباره گفت آقا...اگه ۴ تا بخری تخفیف هم بهت میدم…
بهش گفتم اسمت چیه…؟
فاطمه…
بخر دیگه…!
کلاس چندمی فاطمه…؟
میرم چهارم…اگه نمی خری برم..
می خرم ازت صبر کن دوستامم بیان همشو ازت میخریم مامان و بابات کجان فاطمه؟؟
بابام مرده…مامانمم مریضه…من و داداشم لواشک می فروشیم.
دوستام همه رسیدند همه ازش لواشک خریدند خیلی خوشحال شده بود…می خندید…
از یه طرف دلم سوخت که ما کجاییم و این کجا…از یه طرف هم خوشحال بودم که امشب با دوستام
تونستیم دلشو شاد کنیم...
فاطمه میذاری ازت یه عکس بگیرم؟
باشه فقط ۳ تا باشه اگه ۵۰۰ تومن بدی مقنعمو هم بر میدارم!
فاطمههههههههههههههههه…
دیگه این حرف و نزن! خیلی ناراحت شدم ازت .
سریع کوله پشتیشو برداشت و رفت…
وقتی داشت می رفت.نگاش می کردم …نه به الانش…نه به ظاهرش …
به آینده ایی که در انتظار این دختره نگاه میکردم…
و ما باید فقط نگاه کنیم..فقط نگاه...فقط نگاه...

همیشه تو دلت میگفتی:

این مگه با چند نفر دوست که همیشه آنلاینه؟؟؟

یه جمله همیشه یادت باشه...

همیشه آنلاین ترین ها تنهاترینند...

"چه کوتاه است فاصله ظهر غدیر تا ظهر عاشورا
فاصله بالا رفتن دست علی، تا سر حسین"

قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟

سیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــما........ :دی
خوبم تو چطوری شوبی؟
قبول درگاه حق.......عزاداریای شومام قبول

حرف نداری...

سلام شهاب جان من خوبم ، چطوری خوبی؟ خسته نباشی از این همه مشقت
لحظه به لحظه نوشتی خوشحالم که خوشت اومد

زنــــدگی با من سخـــت است . .
شب ها تا صبـــح
راه مـــی روم
شعـــر مــی نـویســم . .
روزها تــا شــب
خـــواب های ســپید مــی بـینم . .
هـــیچ جــای زنـدگـی نیســتم . .
نــه بــانــوی روز
نــه مــعشــوقـه ی شــب . .
فـقـط
می توانم
شـــاعر هـذیـان هـای تـــنهایـی باشــم . . .

مسابقه ی آواتار،امضا و پروفایل به مناسبت محرم

خداروشکر.
خخخخخخخ.اوهوم
آره آره.کلا عکسه شیکیه.


قابل که نداره...ولی خب نخور از این چیزا.سوء تغذیه میگیری بچه

بلی.ولی خودتم باحالی
ینی حیفه چمن نیوکمپه دیگه؟

اينو ميگفتم!
ممنون از جوابت شرمنده م كردي واقعا شومام لطف داري بهم
به شوما بايدم لطف داشت چون واقعا خاصي برام و حرفي داشته باشم تو باشگاه اول به تو ميگم
بازم ممنونم ازت
باوشه حتما ميرسونم سلامتو
منم هميشه خوبي مهربوني و كمك ديدم ازت.
ولي به اين نتيجه رسيدم كلا چيز خوبي نيس صندلي داغ
فعلني