some1
پسندها
868

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گفتی امام جواد داغ دلم تازه کردی
    از بچگی هام خادم مسجد امام جواد بودم
    این یکی دوسال بی لیاقت شدم نرفتم
    خوشبحالت خوشبحالت
    ------------------------------------------
    راستی اون نوشته چی بود
    این برنامه هفته قبله
    برنامه هفته اینده اخر شب می زارم
    خیلی خوشحالم به تایپیک نهج البلاغه می یایید خیلی خیلی خیلی:w27:
    همچنین سلام به شما مهندس عزیز.ایشالا بتونم دوست خوبی براتون باشم.
    زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم

    زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت

    زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست

    لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست

    من دلم می خواهد،

    قدر این خاطره را ، دریابیم


    زنده یاد سهراب سپهری
    آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست

    فرصت بازی این پنجره را دریابیم

    در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم

    پرده از ساحت دل برگیریم

    رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم

    زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است

    وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست

    زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند

    چای مادر، که مرا گرم نمود

    نان خواهر، که به ماهی ها داد
    بردیم یک هیچ
    ولی خداییش یکمم نامردی کردیم
    مهدی رحمتی همش خوشو می انداخت زمین تا وقت تلف کنه
    عکس ها و شعر ها عااااااااااااااااااااااااااااالی بود :gol::gol::gol:
    راستی الان می خوام برم املت بخورم اونم با پیاز
    اینقدر ترش و خوشمزه اس که نگووووووووووووووووووووووووووووووووو
    زنی با صورت کبود رفت سراغ دکتردکتر پرسید: چی شده؟
    زن گفت: دکتر، هر وقت شوهرم مست می یاد خونه، منو زیر مشت و لگد می گیره
    دکتر گفت هر وقت شوهرت مست اومد خونه یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن و این کار رو ادامه بده
    دو هفته بعد، زن با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت
    زن گفت: دکتر، قرقره چای سبز فوق العاده بود
    هر بار شوهرم مست اومد خونه من شروع کردم به قرقره کردن چای سبز وشوهرم دیگه به من کاری نداشت و الان رابطمون خيلی بهتر شده
    حتی اون كمتر مشروب می خوره
    دکتر گفت می بینی , اگه جلوی زبونت رو بگیری، خیلی چیزا حل می شن
    نگاه کن که غم درون دیده ام
    چگونه قطره قطره آب می شود
    چگونه سایه سیاه سرکشم
    اسیر دست آفتاب می شود
    نگاه کن
    تمام هستیم خراب می شود
    شراره ای مرا به کام می کشد
    مرا به اوج می برد
    مرا به دام میکشد
    نگاه کن
    تمام آسمان من
    پر از شهاب می شود

    فروغ
    موج ز خود رفته رفت
    ساحل افتاده ماند .

    این، تن فرسوده را،
    پای به دامن کشید؛
    و آن سر آسوده را،
    سوی افق ها کشاند .

    ***
    ساحل تنها، به درد
    در پی او ناله کرد:

    - " موج سبکبال من،
    بی خبر از حال من،
    پای تو در بند نیست !
    بر سر دوشت، چو من،
    کوه دماوند نیست !
    به سراغ من اگر می آیید ،
    پشت هیچستانم .
    پشت هیچستان جایی است .
    پشت هیچستان رگهای هوا ،
    پر قاصد هایی است که خبر می آرند،
    از گل واشده دورترین بوته خاک .
    روی شن ها هم ، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است
    که صبح به سر تپه معراج شقایق رفتند .
    پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است ؛
    تا نسیم عطشی در بن برگی بدود ؛
    زنگ باران به صدا می آید
    آدم اینجا تنهاست
    و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.
    به سراغ من اگر می آیید
    نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد
    چینی نازک تنهایی من......
    رفته بودم سر حوض
    تا ببینم شاید، عکس تنهایی خود را در آب
    آب در حوض نبود.
    ماهیان می گفتند:
    هیچ تقصیر درختان نیست.
    ظهر دم کرده تابستان بود،
    پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
    و عقاب خورشید، آمد او را به هوام برد که برد.
    ***
    به درک راه نبردیم به اکسیژن آب.
    برق از پولک ما رفت که رفت.
    ولی آن نور درشت،
    عکس آن میخک قرمز در آب
    که اگر باد می آمد دل او، پشت چین های تغافل می زد،
    چشم ما بود.
    روزنی بود به اقرار بهشت.
    ***
    تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت کن
    و بگو ماهی ها، حوضشان بی آب است.
    ***
    باد می رفت به سر وقت چنار.
    من به سر وقت خدا می رفتم
    سلام
    به جون داداش من همه تلاشم کردم که مشکل پروژه حل بشه
    اما دوستمون هم این واحد درسی پاس نکرده
    اگر کسی رو هم دوباره گیر اوردم باز بهتون خبر می دم
    سلام متاسفانه هنوزپایگاه داده پاس نکردم نمیتونم کمکتون کنم:gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا