GAME_OVER
پسندها
5,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام خانم گل......چشم...همیشه دعات میکنم....
    آخ آخ....حالا چرا گریه میکنی....هنوز دیر نشده وقت داری تا پایان ترم......بشین خونه درسات رو بخون....با برنامه ریزی به همش میرسی
    گریه نکن....دلمون میگیره..
    اینو ببین چه شاهکاریه از خدا...........کوه های رنگین کمان آذربایجان

    سلام.....گل نوه خانم:gol:
    حالت خوبه ایشالا.....حتما سر درسات هستی...آفرین به تو....:gol:
    قابلی نداشت....خوشحالم که خوشت اومد.....:)
    اینم یه صبحونه برا دختر....ااا.نه...نه.نی نی....کله پاچه خور....گل
    آواتار جدیدت مبارک.....خیلی با حاله و قشنگ.....

    [IMG] [IMG]

    [IMG]
    سلام پس کجائی تو.....مگه قرار نبود با دوستات ببرنتون کوه....خب اینم کوه.....:smile:

    سلام پس کجائی تو.....مگه قرار نبود با دوستات ببرنتون کوه....خب اینم کوه.....:smile:

    شهر من غربت ؛ دیار ِ بی کسی

    اندکی پایینتر از دلواپسی

    چند متری مانده تا اوارگی

    ده قدم پایینتر از بیچارگی

    جنب یک ویرانه میپیچی به راست

    میرسی در کوچه ای کز آنِ ماست

    داخل بن بست تنهایی و درد

    هست منزلگاه چندین دوره گرد

    خسته و وامانده از این ماجرا

    در میان اطراف میبینی مرا
    بحث : چرا لپ تاپ

    بحث بسیار جالبیه ..مربوط به یکی از دوستانم هست
    اگه خواستین شرکت کنین
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/212370-چه-خبره-پس-کرمانشاهیای-گل-کجان/page81?highlight=
    سلام نیستی
    یا هستی ما نیستیم
    یا نیستی ما هستیم
    حالا هستیم یا نیستیم کار نداریم
    حالت چطوره؟
    احوالت چطوره؟
    زیاد به دل نگیر
    از خواص دانشجوییه
    شب امتحان و چشای پف کرده سر جلسه هم صفایی داره، ای روزگار، یادش به خیر
    می بینی 7 ترم گذشته هنوز دنبال درس عبرتی :دی
    البته تو جدی نگیر حرفامو، بشین بخون
    از هم دلتنگی ...
    باز هم زمزمه هایی از جنس بغض و تنهایی...
    باز هم پنجره باز و انتظار و نیامدنت....!
    اگر بدانم که می آیی تمام بغض های کهنه را فروکش می کنم...
    اگر بدانم که می آیی تمام پنجره های عالم را به انتظار می نشینم...
    اگر بدانم که می آیی دیگر تنهاییم را با عروسک هایم پر نمی کنم....
    تمام عروسک هایم را در صندوقچه قدیمی می گذارم
    تا بهانه ای برای نیامدنت نباشد!!!
    تو فقط بیا....
    بگو که می آیی ...
    سالهاست گوشهایم در انتظار شنیدن نجوایی آشناست!!!
    بگو که می آیی
    احساس می کنم که رفتی شبتون خوش
    حد اقل یه خدا حافظی کوچیک می کردی
    شیشه ای می شکند... یک نفر می پرسد...چرا شیشه شکست؟ مادر می گوید...شاید این رفع بلاست. یک نفر زمزمه کرد... باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد. شیشه ی پنجره را زود شکست. کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست، عابری خنده کنان می آمد... تکه ای از آن را برمی داشت مرهمی بر دل تنگم می شد... اما امشب دیدم... هیچ کس هیچ نگفت غصه ام را نشنید... از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟ دل من سخت شکست اما، هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا !!!!!!!!!!!!!!!!!!
    مرسی عزیزم
    منم خوبم
    زندگیه، میگذره دیگه :دی
    خیلی وقت بود ندیده بودمت، دلم واست تنگیده بود :redface:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا