ً
ً
[FONT="]
اعتراض من به لحن شما به دلیل دغدغه توهین به خودم نبوده بلکه به دلیل رعایت نکردن قواعد یک بحث سالم و محترمانه بوده!
1
شما بین قیاس و مصداق تفاوت قایل نیستید؟
وقتی شما ادعا میکنید که هر جه در قران امده باید بی چون و چرا اجرا بشه من مصداق میارم که بسیاری از قوانینی که حتی در قران ذکر شده اند بنا به شرایط زمان قابل تجدید نظر هستند! بنابراین بحث در مورد حذف یا عدم حذف صیغه از قوانین حقوقی و شرعی جامعه کاملاً موضوعیت دارد. از طولانی شدن بحث هیچ باکی نیست. اینجا نه محدودیت زمانی داریم و نه ضرب الاجل برای اتمام درس! این قبیل بحث ها سابقه 1400 ساله دارند و سابقه چند ماهه بحث ما دوران طولانی به شمار نمیاد.
راستی جناب خرسندی شما هم اینجا با اشاره به مسایل مختلفی مثل ارث و حج و شطرنج دارید مصداق سازی میکنید ( و نه قیاس) که البته از نظر من قابل قبوله و امیدوارم که شما هم بعد از این مشکلی با مصداق سازی نداشته باشید.
حالا بپردازیم به مصداق هایی که شما ذکر کردید!
همونطور که شما ذکر کردید عمل واجب حج به دلیل برخی اقتضائات زمان از سوی حاکم شرع ممنوع اعلام شد. راستس شطرنج هرگز حالت قمار نداشته و من دلیل حرام بودن اولیه و بعد حلال شدنش رو به واقع نمیدونم.
در واقع هرگز ندیدم در هیچ جای دنیا با شطرنج برای پول بازی شود! گرچه ادعا در این مورد زیاد است ولی هرگز چنین گزارشی مبنی بر قمار بوسیله شطرنج در هیچ کجای تاریخ مشاهده نکردم! از دیدن منابع احتمالی شما در این مورد خوشحال میشم.
میرسیم به قانون ارث زنان! دوست عزیز قانون اخیر دقیقاً مصداق احکام ثانویه است! مشکلات مربوط به ارث زنان موجب به وجود امدن بی عدالتی و مسایلی برای زنان بیوه شده بود که ار با یک وکیل با تجربه صحبت کنید این مساله رو براتون روشن میکنه! به همین دلیل احکام 1400 ساله در این مورد تغییر کرد. وگرنه ادله های فقهی ثابتند و تنها شرایط زمان منجر به تعییر قوانین میشود که در این صورت به اونها احکام ثانویه میگوییم!
میرسیم به مثال دارو!
خوب جناب خرسندی این دیگر مصداق سازی نیست بلکه قیاس است و بنا به گفته شما قیاس در فقه شیعه مردود است! به عقیده من هم این قیاس هیچ ارتباط منطقی با بحث صیغه نداره! بنابراین از این بحث چشم پوشی میکنم![/FONT][FONT="]
3
به چه دلیل ادعا میکنید بحث ترجمه افظی و صرف و نحو نیست در حالی که این علوم ( ترجه و صرف و نحو) از مهمترین ابزار ها برای برای دستیابی به معنای لغوی ایات است! مگر نه اینکه این ایات و لغات و چینش انها معجزه پیامبر است پس چطور میتوان ادعا کرد بدون توجه به این قواعد باید به معنای ایات توجه کرد! ایا بدون دانستن قواعد دستیابی به معنای ایات امکان پذیر است؟
زمانی که گفتم فقط یک ایه امده انهم به صورت اشاره و نه دستور و نه توصیه دقیقاً میخواستم به این نکته اشاره کنم که همه بحث ما از بعد شرعی حول این ایه میگردد. در این ایه به عذاب جامعه یا ترک واجبات در صورت ترک صیغه اشاره نشده! به عذاب اشاره نشده و همینطور ترک صیغه گناه نیست!
انجه از واجبات و محرمات که ترک یا اصرار بر انها موجب عذاب میشود به صراحت ومکرراً در قران مورد اشاره قرار گرفته! بنابراین منع و یا حذف صیغه در جامعه با توجه به شرایط زمان و یا کنترل تمامی معضلات و مشکلات جانبی حقوقی و فرهنگی ان به هیچ عنوان بر خلاف اسلام نیست!
بنابراین چرا با چیزی که بر خلاف اسلام نیست تا این اندازه با عناد برخورد میشود؟ خداوند در قران هیچ تاکیدی بر لزوم رواج صیغه در جامعه نفرموده و هیچ مجازاتی هم برای ان در نظر نگرفته ولی شما بر عکس به دلیل اینکه من و همفکران من با رواج صیغه در جامعه امروز مخالفیم معتقدید افکار شیطانی داریم و گمراهیم ( احتمالاً در ظلمات)!
خوب شما توضیح بدید چرا ترک چیزی را که خداوند ترک انرا گناه نمیداند شما امیال شیطانی میدانید؟
[/FONT]
ایا شما جایی دیدید که من این ایات رو رد کردم؟
بگذارید به این ایات اشاره کنم!
ابتدا ایات 89 و 90 سوره بقره:
در این ایات کسانی که اهل کتاب هستند کافر خطاب نشده اند بلکه انهایی کافر خطاب شده اند که کتاب پیامبران را انکار کردند. در واقه در ایه 90 صریحاً ذکر شده که انها به نزول ایات به پامبران معترض بوده اند و کسانی که به نزول ایات به پیامبران معترض باشند حتماً اهل کتاب نیستند!
ایه 129 نسا:
ایه مورد علاقه من! هرگز نمیتوانید عدالت را برقرار سازید! می دانید که شرط ازدواج مجدد بر قراری عدالت است که در این ایه صریحاً امکان بر قراری عدالت نفی شده! خوب این ایه کاملاً مطابق با باورهای من است و تصور میکنم که قبلاً به طور جزی به ان اشاره داشته ام زمانی که بیان کردم در صیغه محبت واقعی ( ونه احترام) وجود ندارد. ( محبت واقعی تنها ارزانی یک همسر میشود و دیگر همسران حتماً از محبت کمتری برخوردار میشوند به همین دلیل است که عدالت بر قرار نمیشود)
ایه 235 بقره:
مگر من مخالف ازدواج زنان بیوه هستم؟ مگر زنان بیوه نمیتوانند مانند یک زن معمولی ازدواج دایم داشته باشند؟ مگر حکم و تقدیر زنان بیوه این است که تنها ازدواج موقت داشته باشند؟ در کجای ایه اشاره شده که زنان بیوه را تنها به عقد موقت خود دراورید؟ بنابراین بر خلاف ادعای شما این ایه هم مخالف میل و علاقه من نیست! بلکه برعکس با توجه به شرایط فرهنگی بدو اسلام این ایه بسیار قابل تحسین محسوب میشه!
4
بگذارید تذکر بدهم که این نکته نتیجه ادعای شما بوده در صورتیکه من ادعا یا رد نمیکنم که ایا این حکم به صورت حکم ثانویه از سوی ائمه صادر شده یا نه! ولی در صورتیکه ادعای شما صحت داشته باشد با توجه به رفع برقراری ممنوعیت ازدواج موقت در زمان حاظر حکم ثانویه مذکور از درجه اعتبار ساقط است. ( در صورتیکه ادعای شما صحیح باشد)
از طرف دیگر دوست عزیز زیاد بودن پرونده قضایی از هر مساله ای به معنای مورد پسند بودن و تایید اون مساله نیست! اگر من به فرض اشاره میکنم که مثلاً چند هزار نفر کودک ناشی از ازدواج موقت در کشور بدون شناسنامه هستند یا فلان تعداد خانواده به دلیل ازدواج موقت مرد پاشیده شدند شما نباید به خاطر زیاد بودن ازدواج موقت کف بزنید!
[/FONT]
ً
[FONT="]
البته همینطوره ولی مشکل اینجاست که شما یا به من یا به کسانی که طرز فکر مشابه من دارند با صلاحهایی مثل افراد دارای نفس شیطانی و گمراه و ... حمله کرده اید که به هیچ وجه زیبنده یک بحث نیست!در ابتدا براي جلوگيري از سوء تفاهم ياد آوري ميشود اگر در نوشته جايي خطاب به شما شده است مخاطب هر شخصي با طرز فكر و بيان شماست خطاب من شخص شما نيست چون ما خصومت شخصي با كسي نداريم البته اين نكته توضيح واضحات بود.
اعتراض من به لحن شما به دلیل دغدغه توهین به خودم نبوده بلکه به دلیل رعایت نکردن قواعد یک بحث سالم و محترمانه بوده!
1
بحث ما راجع به صیغه هست درسته ولی من با استفاده از بحث های مربوط به ارث و برده داری و نظایر این احکام مصداق سازی کردم و نه قیاس! مصداق سازی هم در فقه مردود نیست.- بحث ما راجع به صيغه است نه ارث زن ونه برده داري و...بنابراين در اينجا لازم است فقط پيرامون اين مساله بپردازيد وهر مساله توضيح و تفسير خود را داردو مجال بحث بسيارزياد است وكساني كه با مسائل فقهي آشنا هستند ميدانند كه قياس در فقه شيعه جايز نيست.بنابر اين فقط راجع به صيغه بحث كنيد كه بحث بيش از حد طولاني نشود.
شما بین قیاس و مصداق تفاوت قایل نیستید؟
وقتی شما ادعا میکنید که هر جه در قران امده باید بی چون و چرا اجرا بشه من مصداق میارم که بسیاری از قوانینی که حتی در قران ذکر شده اند بنا به شرایط زمان قابل تجدید نظر هستند! بنابراین بحث در مورد حذف یا عدم حذف صیغه از قوانین حقوقی و شرعی جامعه کاملاً موضوعیت دارد. از طولانی شدن بحث هیچ باکی نیست. اینجا نه محدودیت زمانی داریم و نه ضرب الاجل برای اتمام درس! این قبیل بحث ها سابقه 1400 ساله دارند و سابقه چند ماهه بحث ما دوران طولانی به شمار نمیاد.
من در اینجا اصل حکم رو زیر سوال نبردم و باز هم تاکید میکنم که این من بودم که با استنادات مختلف نشون دادم این حکم در بدو اسلام وجود داشته! حتماً استنادات من رو که از کتب سنی و شیعه بود به خاطر میارید! در مورد اینکه بحث ما کدوم وجه از مسایل مربوط به صیغه هست اشتباه میکنید! در اینجا داریم به طور جامع و کامل به صیغه میپردازیم! ابعاد فقهی و شرعی اون بیان شده و داریم به صیغه به عنوان یک مساله در جامعه امروز و نه 1400 سال پیش نگاه میکنیم. حرف بر سر اینه که امروزه فواید صیغه بیشتره یا معایبش؟اتفاقا در اينجا بر خلاف ميل شما راجع به حكم صيغه از نظر اسلامي مد نظر ماست وما راجع به تاريخ و جغرافيا و مسائل اخلاقي و عاطفي و اجتماعي و... بحث نمي كنيم واگر هم بخواهيم راجع به صيغه در اين موضوعات بحث كنيم باز هم ارتباطي به اينكه اين مسائل بخواهد اصل حكم صيغه را زير سوال ببرد ندارد.
[/FONT][FONT="]ما رد اینجا هیچ کدوم فقیه یا حاکم شرع نیستیم که قصدمون تغییر قوانین شرعی باشه! داریم در مورد یکی از مسایلی که اتفاقاً مشکلات زیادی رو در جامعه به وجود اورده صحبت میکنیم[/FONT][FONT="].-2باز هم مكررا عرض ميكنم احكام اسلام چه اوليه وچه ثانويه آن توسط هيچ كس قابل تغيير و تبديل نيست فقط بنا بر ضرورت ها و مصالحي آن هم توسط حاكم شرع كه آگاه به احكام شرع است و بر اساس پيش بيني هايي كه باز هم در خود فقه شده است بعضي احكام موقتا تغيير ميكند مثلا امام ره پس از كشتار حجاج در سال 66 موقتا براي حفظ جان مسلمين حج را تعطيل كرد يا مثلا ايشان بازي شطرنج را به خاطر اينكه از حالت قمار در آمده است حلال اعلام كردند ودر واقع حرمت شطرنج بعلت حرمت قمار بوده است ودر واقع كسي نميتواند قمار را حلال كند.يا حكم ارث زن از همسر كه به قول شما تغيير كرده كه ان هم ادله هاي فقهي خود را دارد . كه البته به اين احكام ثانويه نميگويند. بنا بر اين احكام هر كدام بر اساس اصول و قواعدي بيان شده وباز بر اساس همان اصول تغييير ميكنند ودر ظاهر امر اينگونه بنظر ميرسد كه حكم تغيير كرده. پس اينگونه نيست كه هيچ كسي يا عاملي باعث تغيير احكام شود!! نا آگاهي ها و سوء استفاده هايي كه از يك امر ديني ميشود نمي تواند عامل تغيير اصل يك حكم شودوسوء استفاده ها ونا آگاهي ها را بايد با كارهاي قانوني و فرهنگي اصلاح كرد. هيچ عاقلي نميگويد فلان دارو نبايد توليد شود چون بعضي افراد از آن براي خود كشي يا براي كشتن ديگران استفاده ميكنند.
راستی جناب خرسندی شما هم اینجا با اشاره به مسایل مختلفی مثل ارث و حج و شطرنج دارید مصداق سازی میکنید ( و نه قیاس) که البته از نظر من قابل قبوله و امیدوارم که شما هم بعد از این مشکلی با مصداق سازی نداشته باشید.
حالا بپردازیم به مصداق هایی که شما ذکر کردید!
همونطور که شما ذکر کردید عمل واجب حج به دلیل برخی اقتضائات زمان از سوی حاکم شرع ممنوع اعلام شد. راستس شطرنج هرگز حالت قمار نداشته و من دلیل حرام بودن اولیه و بعد حلال شدنش رو به واقع نمیدونم.
در واقع هرگز ندیدم در هیچ جای دنیا با شطرنج برای پول بازی شود! گرچه ادعا در این مورد زیاد است ولی هرگز چنین گزارشی مبنی بر قمار بوسیله شطرنج در هیچ کجای تاریخ مشاهده نکردم! از دیدن منابع احتمالی شما در این مورد خوشحال میشم.
میرسیم به قانون ارث زنان! دوست عزیز قانون اخیر دقیقاً مصداق احکام ثانویه است! مشکلات مربوط به ارث زنان موجب به وجود امدن بی عدالتی و مسایلی برای زنان بیوه شده بود که ار با یک وکیل با تجربه صحبت کنید این مساله رو براتون روشن میکنه! به همین دلیل احکام 1400 ساله در این مورد تغییر کرد. وگرنه ادله های فقهی ثابتند و تنها شرایط زمان منجر به تعییر قوانین میشود که در این صورت به اونها احکام ثانویه میگوییم!
میرسیم به مثال دارو!
خوب جناب خرسندی این دیگر مصداق سازی نیست بلکه قیاس است و بنا به گفته شما قیاس در فقه شیعه مردود است! به عقیده من هم این قیاس هیچ ارتباط منطقی با بحث صیغه نداره! بنابراین از این بحث چشم پوشی میکنم![/FONT][FONT="]
3
من همچین حرفی زدم؟ ایا من ایه ای از قران رو زیر سوال بردم؟ ایا من انکار کردم که صیغه در بدو سلام وجود داشته؟ ایا من تفسیر معصومین رو رد کردم؟ این رو تهمت در نظر بگیرم یا سوال بی ربط و مغرضانه؟- توصيه معصوم ع راجع به تفسير به راي قرآن را جدي بگيريد.از قران براي توجيه افكار خود استفاده نكنيد مفسر اصلي قران معصومين س هستند ظاهرا شما اگر به ايه اي بر خورديد كه موافق عقيده شما نبود نعوذبالله انرا قبول نداريد؟
[/FONT]موارد زير را از ايات قران ذكر ميكنم كه به موضوعات مختلف بحث هاي گذشته ما مربوط ميشود:
[FONT="]ایه رو به کمک یک لغت نامه معنی کردم بنابراین مشکلی در معنی کردن ان نیست ( و نه تفسیر) شما فرقی بین دستور توصیه و اشاره قایل نیستید؟
- [FONT="]ايه فمااستمطعتم را شما معني كرديد! اولا من نگفتم امر به صيغه شده ثانيا بحث ترجمه لفظي و صرف و نحو نيست منظور آيه كه مهم تر از معني لغوي است اينست كه مربوط به متعه است طبق نظر علماي شيعه و سني. منظور شمااز اينكه فقط يك آيه در اين مورد آمده اينست كه يك ايه كم است؟ به نظر شما بايد چند ايه در اين رابطه باشد تا كفايت كند؟[/FONT][FONT="]!!![/FONT]
به چه دلیل ادعا میکنید بحث ترجمه افظی و صرف و نحو نیست در حالی که این علوم ( ترجه و صرف و نحو) از مهمترین ابزار ها برای برای دستیابی به معنای لغوی ایات است! مگر نه اینکه این ایات و لغات و چینش انها معجزه پیامبر است پس چطور میتوان ادعا کرد بدون توجه به این قواعد باید به معنای ایات توجه کرد! ایا بدون دانستن قواعد دستیابی به معنای ایات امکان پذیر است؟
زمانی که گفتم فقط یک ایه امده انهم به صورت اشاره و نه دستور و نه توصیه دقیقاً میخواستم به این نکته اشاره کنم که همه بحث ما از بعد شرعی حول این ایه میگردد. در این ایه به عذاب جامعه یا ترک واجبات در صورت ترک صیغه اشاره نشده! به عذاب اشاره نشده و همینطور ترک صیغه گناه نیست!
انجه از واجبات و محرمات که ترک یا اصرار بر انها موجب عذاب میشود به صراحت ومکرراً در قران مورد اشاره قرار گرفته! بنابراین منع و یا حذف صیغه در جامعه با توجه به شرایط زمان و یا کنترل تمامی معضلات و مشکلات جانبی حقوقی و فرهنگی ان به هیچ عنوان بر خلاف اسلام نیست!
بنابراین چرا با چیزی که بر خلاف اسلام نیست تا این اندازه با عناد برخورد میشود؟ خداوند در قران هیچ تاکیدی بر لزوم رواج صیغه در جامعه نفرموده و هیچ مجازاتی هم برای ان در نظر نگرفته ولی شما بر عکس به دلیل اینکه من و همفکران من با رواج صیغه در جامعه امروز مخالفیم معتقدید افکار شیطانی داریم و گمراهیم ( احتمالاً در ظلمات)!
خوب شما توضیح بدید چرا ترک چیزی را که خداوند ترک انرا گناه نمیداند شما امیال شیطانی میدانید؟
[/FONT]
[FONT="]
- [FONT="]ايه هاي 89 و90 بقره را بعنوان نمونه قرائت كنيد تا ببينيد اهل كتاب هم كافر خطاب شده اند[/FONT][FONT="].[/FONT]
- [FONT="]ايه [/FONT][FONT="]129 نساء در مورد تعداد همسران بخوانيد در انجا اشاره شده كه هر چند عدالت را بين همسرانتان بخواهيد اجرا كنيد ولي در دوست داشتن واحساس نمي توانيد نسبت به همه يكسان باشيد ولي توصيه كرده نبايد طوري شود كه نسبت به يك زن كاملا بي توجه شويد كه نه مثل يك زن شوهر دار و نه مثل يك زن بي شوهر شود.[/FONT]
[FONT="]البته اين ايات را براي استناد مطرح نكردم فقط خواستم بفرماييد يا شما از انها بي اطلاع هستيد يا نه اين ايات را هم ميدانيد ولي چون به اميال وافكار شما جور در نمي ايد انها را مطرح نكرده ايد؟[/FONT]
- [FONT="]ايه [/FONT][FONT="]235 بقره را هم در مورد بحث خودداري در مورد زنان بخوانيد كه درمورد زنان شوهر مرده گفته باكي نيست بر شما كه با انها اميزش كنيد و فرموده خدا از درون شما اگاهي دارد كه شما ميل خود را نسبت به ايشان ابراز خواهيد كرد ولي توصيه كرده تا پايان عده صبر كنيد و قرار هاي پنهاني به قصد گناه نگذاريد و..[/FONT]
ایا شما جایی دیدید که من این ایات رو رد کردم؟
بگذارید به این ایات اشاره کنم!
ابتدا ایات 89 و 90 سوره بقره:
در این ایات کسانی که اهل کتاب هستند کافر خطاب نشده اند بلکه انهایی کافر خطاب شده اند که کتاب پیامبران را انکار کردند. در واقه در ایه 90 صریحاً ذکر شده که انها به نزول ایات به پامبران معترض بوده اند و کسانی که به نزول ایات به پیامبران معترض باشند حتماً اهل کتاب نیستند!
ایه 129 نسا:
ایه مورد علاقه من! هرگز نمیتوانید عدالت را برقرار سازید! می دانید که شرط ازدواج مجدد بر قراری عدالت است که در این ایه صریحاً امکان بر قراری عدالت نفی شده! خوب این ایه کاملاً مطابق با باورهای من است و تصور میکنم که قبلاً به طور جزی به ان اشاره داشته ام زمانی که بیان کردم در صیغه محبت واقعی ( ونه احترام) وجود ندارد. ( محبت واقعی تنها ارزانی یک همسر میشود و دیگر همسران حتماً از محبت کمتری برخوردار میشوند به همین دلیل است که عدالت بر قرار نمیشود)
ایه 235 بقره:
مگر من مخالف ازدواج زنان بیوه هستم؟ مگر زنان بیوه نمیتوانند مانند یک زن معمولی ازدواج دایم داشته باشند؟ مگر حکم و تقدیر زنان بیوه این است که تنها ازدواج موقت داشته باشند؟ در کجای ایه اشاره شده که زنان بیوه را تنها به عقد موقت خود دراورید؟ بنابراین بر خلاف ادعای شما این ایه هم مخالف میل و علاقه من نیست! بلکه برعکس با توجه به شرایط فرهنگی بدو اسلام این ایه بسیار قابل تحسین محسوب میشه!
4
خوب حالا شما اینجا ادعا میکنید که امر به صیغه کردن خود یک حکم ثانویه بوده! داره جالب میشه! به عقیده شما ممنوعیت صیغه از سوی عمر دلیل امر به صیغه از سوی ائمه بوده و این یک حکم ثانویه است. میدانید قوانین احکام ثانویه به چه صورت است؟ هنگامی که علتی رخ میدهد که معلول ان برقرای یک حکم ثانویه است در صورت رفع علت اولیه معلول ثانویه هم از درجه اعتبار ساقط است!- و اما در مورد حكم ثانويه صيغه : صيغه در ابتدا براي شرايط خاصي توصيه شده مثلا براي مرد همسر داري كه هيچ مانعي هم براي تلذذ با همسرش ندارد مناسب نبوده ولي پس از تحريم صيغه از طرف عمر حكم ثانويه اي براي احياء اين حكم الهي وضع شده و همگان براي صيغه كردن ترغيب و تشويق شده اند و ائمه هداة معصومين هم طبق همين اصل مبادرت به صيغه كرده اند.
بگذارید تذکر بدهم که این نکته نتیجه ادعای شما بوده در صورتیکه من ادعا یا رد نمیکنم که ایا این حکم به صورت حکم ثانویه از سوی ائمه صادر شده یا نه! ولی در صورتیکه ادعای شما صحت داشته باشد با توجه به رفع برقراری ممنوعیت ازدواج موقت در زمان حاظر حکم ثانویه مذکور از درجه اعتبار ساقط است. ( در صورتیکه ادعای شما صحیح باشد)
در مورد صیغه اشاره کردم که از نظر فرهنگی مورد پسند نیست ( البته به استثنای مردان هوس بازی که از عقدهای مکرر زنان متعدد لذت میبرند) ولی ادعا نکردم که دارد منسوخ میشود! اگر صیغه در حال منسوخ شدن میبود که دیگر دلیلی برای زیر سوال بردن اون از نظر من وجود نداشت! ولی متاسفانه در حال منسوخ شدن نیست! پرونده های زیادی در مورد صیغه وجود دارد که نشان دهنده این است که این امر معضلات زیادی را در جامعه به همراه اورده . بگذریم که شما از زیاد بودن پرونده های طلاق یا سایر پرونده های در ارتباط با صیغه چنین برداشت میکنید که : " چه عالی استقبال از صیغه خوب بوده" و من برداشت میکنم که :" چه بد این همه معضل و مشکلات متعدد به خاطر صیغه؟"5- در مورد رواج صيغه شما در جايي اشاره كرديد كه صيغه ديگر مورد پسند نيست ودارد منسوخ ميشود ودرجايي ديگر اشاره كرديد بخاطر اينكه تعداد زيادي به صيغه روي آورده اند همين امر باعث طلاق شده است.پس معلوم است استقبال از صيغه خوب بوده است!!!
از طرف دیگر دوست عزیز زیاد بودن پرونده قضایی از هر مساله ای به معنای مورد پسند بودن و تایید اون مساله نیست! اگر من به فرض اشاره میکنم که مثلاً چند هزار نفر کودک ناشی از ازدواج موقت در کشور بدون شناسنامه هستند یا فلان تعداد خانواده به دلیل ازدواج موقت مرد پاشیده شدند شما نباید به خاطر زیاد بودن ازدواج موقت کف بزنید!
[/FONT]